محمد درویش: دو روز است که از همهی دوستداران طبیعت در استانهای مازندران، گیلان و گلستان و دیگر استانهای همجوار خواستهام تا قبل از ساعت ١٠ صبح روز چهارشنبه - ٥ تیر ١٣٩٢ - خود را به مقابل باغ گیاهشناسی نوشهر رسانده و به لودرسواران اجازه ندهند تا حریم قدیمیترین باغ گیاهشناسی کشور مورد تجاوز و آسیب قرار گیرد. نوشتار پیش رو در خبر آن لاین، کوشیده است تا با مقایسه اجمالی واکنش متضاد مردم در دو سوی مرز به رخدادی تقریباً مشابه، نشان دهم که تا چه اندازه هنوز جای آموزشهای محیط زیستی در بین مردم خالی است ...
نزدیک به یکماه از آغاز بیسابقهترین شورشهای خیابانی در ترکیه میگذرد؛ شورشهایی که نخست با اعتراض محدود چند صد فعال محیط زیست آغاز شد که نسبت به تغییر کاربری پارک گزی استانبول و تبدیل آن به یک مرکز تجاری اعتراض داشتند. اما آن تظاهرات آرام با پژواکی بس خشونتآمیز و تند از سوی پلیس استانبول روبرو شد، به نحوی که اینک دامنهی اعتراضها به ٣١ شهر ترکیه سرایت کرده و حتا عذرخواهی سیاستمداران ارشد ترکیه و عقب نشینی آشکار آنها هم نتوانست تا از شدت خشم معترضان بکاهد.
پیشتر هم نظیر چنین ماجرایی در اشتوتگارت رخ داد و آنجا هم مردم اجازه ندادند تا به بهانه احداث ایستگاه مرکزی مترو، ٣٠٠ اصله درخت قطع شود و البته در ماجرای جانمایی فرودگاه جدید نانت در فرانسه هم، باز یک تجربه مشابه تکرار شد. منتها این شاید برای نخستین بار بود که در یک کشور اسلامی، شورشها و اعتراضهایی چنین گسترده در مقابله با اقدامهای طبیعتستیزانه دولت رخ میداد.
نگارنده نمیتواند حسرت و افسوس خود را پنهان سازد که چرا در همسایگی ما، مردم ترکیه حاضرند خطر مواجهه با پلیس و گاز اشک آور و بازداشت و ضرب و جرح را به جان بخرند، اما از قطع چند اصله درخت در پارک گزی ممانعت کنند.
در حالی که در کشور عزیز ما، چنین حساسیتی متأسفانه در مواجهه با قطع درختان و تخریب قدیمیترین باغ گیاهشناسی ایران و خاورمیانه در نوشهر دیده نمیشود.حقیقت داستان آن است که ارزشهای بومشناختی و زیگونگی موجود در باغ گیاهشناسی نوشهر، شاید دهها و صدها برابر پارک گزی باشد؛ ما در باغ نوشهر، پایههایی از درختان ممرز، توسکا، بلندمازو و نمدار داریم که دستکم ٢٠٠ سال از عمرشان میگذرد. علاوه بر این، ما تنها پایه بلوط چوبپنبه در ایران، قدیمیترین پایههای دارتالاب و ژینکو در کشور، ٢٥ گونه کاج و حدود ٣٠ گونه اکالیپتوس هم در این عرصه ٣٥ هکتاری داریم؛ عرصهای که به دلیل حساسیت بیمانند و ارزش والایش به عنوان یک اثر ملی به شماره ١٧٧٩٥ در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور ثبت شده است.
با این وجود، خبر رسیده است که با هماهنگی استانداری و بندرگاه نوشهر و به درخواست نماینده شهر! میخواهند رأس ساعت ١٠ صبح فردا - ٥ تیر ١٣٩٢ - به بهانه احداث یک جاده کمربندی برای بندرگاه نوشهر، بخشی از این موزه منحصر به فرد طبیعی را در نوشهر نابود کنند! چرا؟ و چرای بزرگتر آن است که چرا اغلب مردم نوشهر که باید خود بیشتر از هر شهروند ایرانی دیگری، پاسدار این امتیاز فاخر شهرشان باشند، در برابر چنین جنایتی سکوت کردهاند؟ اگر مردم نانت، اشتوتگارت و استانبول میتوانند، چرا نوشهریها نتوانند؟
نگارنده امیدوار است در چنین شرایطی، دست کم کلیددار کابینه تدبیر و امید - دکتر حسن روحانی - به درخواست ١٨ تشکل مردمنهاد در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی پاسخی مثبت داده و اجازه ندهد تا نفرینی ابدی از سوی دوستداران محیط زیست برای برخی از مدیران سیاسی منطقه در این آخرین روزهای عمر دولت دهم خریداری شود!
در پاسخ جناب درویش باید عرض کنم که مردم با فرهنگ و تمدن ٢٥٠٠ ساله ایران، مسلما ارزش باغ گیاه شناسی نوشهر را می دانند.
مردم همیشه در صحنه ایران را دست کم نگیرید!!!
حتمن در این روزها مراسم بسیار مهم دیگری اجرا می شود که مردم ترجیح می دهند آنجا جمع شوند و
با گردهمایی، موافقت خود را نشان دهند!!!
مانند:
تماشای دستگیری اوباش!!!
یا مراسم اعدام در استادیوم ورزشی!!!
تماشای اعدام در سحرگاه!!!
یا تماشای مراسم دیدنی شلاق زدن!!!
یا دست مالی و ماچ کردن طلاهای ایران که برای آراستن گورهای عرب های ١٤٠٠ سال پیش مرده، راهی عراق و دیگر کشور های مسلمان می شود!!!
خلاصه اینکه اگر از ٧٧ میلیون ایرانی با فرهنگ ٢٥٠٠ ساله و ١٤٠٠ ساله، تنها این گروه کوچک برای اعتراض به نابودی باغ گیاه شناسی نوشهر آمده اند، عذر موجهی داشته اند!!!