ظهر روز دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ساختمان ۱۰ طبقه متروپل آبادان بر اثر شکست سازهای فروریخت. منابع محلی تاکنون نام ۳۷ کشته و ۸ مفقود این فاجعه را منتشر کردهاند؛ اما خبرگزاریهای ایران میگویند، کشتهشدگان تا به اکنون ۲۹ نفر هستند. به احتمال زیاد رژیم آمار واقعی را اعلام نخواهد کرد.
خانواده برخی از جانباختگان در فاجعه فروریختن ساختمان متروپل آبادان میگویند، به طور مداوم توسط نهادهای امنیتی تهدید میشوند که در مورد شرایط شهر آبادان و عزیزان جانباخته خود اطلاعرسانی نکنند.
خامنهای جنایتکار، با سه روز تاخیر به مردم آبادان تسلیت گفت و هیات دولت نیز پس از گذشت پنج روز و تحت فشار افکار عمومی، ناچار شد تا یکشنبه ۸خرداد۱۴۰۱ را در کشور اعلام عزای عمومی کند.
معاونت پیشگیری سازمان آتشنشانی آبادان ۲۸ آبان سال گذشته هشدارهایی درمورد احتمال ریزش این ساختمان داده بود اما توجهی به آن نشد.
به گفته سرپرست سازمان نظاممهندسی: شهرداری آبادان به گزارشهای سازمان نظام مهندسی درباره وضعیت ساخت و ساز این پروژه توجه نکرد. حتی در آخرین گزارش که مربوط به سال ۱۴۰۱ است، یکبار دیگر گزارش وضعیت بحرانی پروژه به شهرداری داده شد، اما توجهی به گزارش سازمان نظاممهندسی نشد.
در تخلفی آشکار «۳ طبقه» این برج بهصورت اضافه ساخته شده است و بیتوجهی به گزارش مهندسان ناظر این فاجعه را رقم زد.
️قدرت الله محمدی سرپرست سازمان آتش نشانی شهرداری تهران در گفتگو با مهر، با اشاره به اعزام نیروهای آتش نشان به آبادان، اظهار کرد: تیم آتش نشانان و نیروهای امدادی که در حادثه ساختمان پلاسکو (البته منهای آن ۱۶ آتش نشانی که بنیاد مستضعفان٬ مصادره کننده ساختمان و شهردار وقت تهران، محمد باقر قالیباف مسوول مرگشان هستند) اقدام به امداد رسانی کرده بودند با تجهیزات لازم در حال اعزام به آبادان هستند. بگذریم از اینکه خود تهران حدود ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر کمبود آتشنشان دارد!
احمد خرم، رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور: « بیش از ۳۰ هزار واحد شبیه پلاسکو در تهران داریم که در مقابل حریق از ایمنی لازم برخوردار نیستند. اما مسوولان حقایق را به مردم نمیگویند تا نگران نشوند!» اگر مردم وضعیت را بدانند، به مسئولین فشار می آورند.
دادستان مرکز خوزستان: انتشار هر گونه اخبار کذب درباره متروپل، جرم است و با افرادی که با انتشار شایعات به دنبال بهرهبرداری در جهت مطامع خود هستند، با جدیت برخورد قانونی میشود.
البته دروغ داریم تا دروغ!
البته دروغ داریم تا دروغ!
یک فاجعه و چند دروغ صدا و سیما
اگر این مزدور صدا و سیمای آخوندها٬ کنار خرابههای ساختمان ۱۰ طبقهای متروپل آبادان بایستد و در حالیکه مردم پشت سرش با دستان خالی و با گذشتن از جان خود در زیر خروارها آوار، بدنبال عزیزانشان میگردند، گزارش دهد که تنها چندین شخص بر اثر اصابت آوار دچار جراحتهای خفیفی شدهاند، این انتشار اخبار کذب نیست!
یا اگر رسانههای حکومتی روز اولِ پس از فروریختن ساختمان متروپل آبادان، خبر از بازداشت حسین عبدالباقی، مالک و پیمانکار اصلی ساختمان بدهند و بعد یادشون بیاد که علی نادری، صاحب سینما رکس و اسفندیار رمضانی دهاقانی، مدیر داخلی سینما رکس را به اتهامی مشابه، بیگناه اعدام کردند درحالیکه کار خودشون بود! و مجبورند الباقی را هم اعدام کنند، انتشار اخبار کذب به حساب نمیاد!و اگر هم فرداش ادعا کنند که عبدالباقی، در جریان ریزش ساختمان زیر آوار مانده و مُرده است تا بتوانند بعدها، سر فرصت مانند فلاح محمدی (از عاملان آتشسوزی سینما رکس آبادان که تازه نامش هم در فهرست جانباختهگان فاجعه سینما رکس آبادان آمده است!) او از کشور خارج کنند، این هم پخش اخبار کذب نیست و جرم نداره!
و اگر مانند سریال پلیسی جنایی آمریکایی، «سیاِسآی» یکساعته از طریق آزمایش «دیانای» هویت الباقی شناسایی شود، این هم دروغ نیست!
تازه باقیِ الباقی را نیز نشان ندادند! زودی هم یک فیلم ساختند و برادر بزرکترش، حمید هم نفس نفس زنان و هن و هن کنان و زور زنان، به جون کندن تلاش میکنه گریه کنه تا مبادا اونا رو هم به عنوان شریک جرم بازداشت کنند!بگذریم از اینکه این یک شرکت خانوادگی است و با مسئولیت «برادران عبدالباقی» اداره میشود بنابراین، «برادران عبدالباقی» هر چند هم زور بزنند و گریه کنند، شریک جرم هستند.
این حسین الباقی کم کسی نیست و بیخود نیست که حکومت اینقدر در مورد بازداشت و مرگش سناریو میسازد. کلی آخوند و مقامهای دزد و جنایتکار مملکتی و صد البته سپاه پاسداران (جلادان)، همکار و شریکش هستند.
این پروژهها کار یک نفر و یک خانواده نیست!
مردم نان و آب ندارند٬ الباقی و دارودسته دزد و جنایتکارش در فکر ساختن شهر رویایی الماس آبادان هستند!
عیب نداره! حکومت آخوندها که سرنگون شد، همه اینا مال مردم ایران میشه
اما بریم سر شهردار بازداشت شده آبادان!این جناب حسین حمیدپور که از سال ۹۶ تا ۹۸ شهردار آبادان بوده و پس از ۳ بار استیضاح، برکنار شده بود، با حکم وزیر کشور دولت ابراهیم رییسی، رییس جمهور انتصابی خامنهای (با سواد درحد کلاس ششم ابتدایی)، دوباره شهردار آبادان میشود!
غلامرضا نیکپی، شهردار تهران پیش از انقلاب، در عرض دو ماه، محاکمه و اعدام میشود.
اتهامات غلامرضا نیکپی: ترافیک سنگین تهران، کشته شدن یک نفر هنگام تخريب آلونکها و چالههای خیابانهای تهران!
حالا به نظر شما مجازات حسین حمیدپور، شهردار آبادان چیست؟شهروند آبادانی عدنان مطوری، همسر و سگانش، از همان نخستین ساعات پس از فروریختن برج متروپل آبادان، بهصورت داوطلبانه در عملیات نجات مصدومان زیر آوار شتافتند. به کمک سگهایش توانستند ۱۸ نفر را از زیر آوار پیدا کنند و بیرون بکشند. سه روز بود که حتا فرزندش را ندیده بود.
عوامل حکومتی، حضور آنها را در ساختمان ویران شده متروپل تحمل نکرده و عدنان مطوری و سگهایش را از محوطه متروپل به این دلیل که سگهایش شناسنامه ندارند، بیرون کردند و پیج اینستاگرامش را هم بستند.
عدنان مطوری می گوید: اینها میخواهند با بیرون کردن ما اینطور وانمود کنند که کار پیدا کردن اجساد و مردم زیر آوار مانده کار خودشان بوده! خوب حق هم دارن! سرشون گرم جشنِ ساز و آواز «سلام وامانده» بوده، دیر اومدن زود میخوان برن! درود به شرفت جناب عدنان مطوری
یک شهروند در آبادان که برای نجات و آواربرداری تلاش میکند با اعتراض به عملکرد مسئولان میگوید برای نجات جان افراد محبوس زیر آوار تقاضای نیروی کمکی کردیم به جایش نیروی ضد شورش فرستادند.
جشن پر هزینه «سلام وامانده» همراه با ساز و آواز ابوذر روحی، در روز مرگ آخوند جعفر صادق، روز پنجشنبه ۵ خرداد در تهران و دیگر شهرهای ایران، یعنی زمانی که مردم در حال بیرون آوردن پیکر مجروحان و جانباختگان از زیر آوار و خرابههای ساختمان متروپل آبادان بودند، برگزار شد.
نمیدونم بهاره رهنما و بهنوش بختیاری هم در این مراسم شرکت کردند یا نه ولی دیگر فاحشه های مغزی روی آنها را سفید کردند
به کوری چشم دشمنان این آب و خاک، ۴٠٠کیلومتر راه رو اومدیم تا یه سلام دستهجمعی بهت بدیم
ولی نرفتیم برای بیرون آوردن هممیهنان خود از زیر آوار، کمک کنیم
این مزدورک ولایت نوشته:
به براندازها خیلی گیر ندید
اینا تجمع میزارن نهایتا ۲۰ نفر جمع میشن
حق دارن حسودی کنن
هر چند که برای هر کدام از این ۲۰ نفر، ۴۰ تا مزدور تا بن دندان مسلح روانه شهرها میکنند ولی مردم همچنان به خیابانها میآیند. آنها برای آزادی مبارزه میکنند و رژیم آخوندی پاسخشان را با گلوله میدهد. بدون هیچ شک تردیدی این مزدوران ولایت، پس از سرنگونی آخوندها، نخستین کسانی خواهند بود که هشتگ مرگ بر خامنهای را در توییتر «ترند» خواهند کرد!
و صد البته بازیکنان فوتبال! اعتراض آنها شرکت در تظاهرات یا خودداری از شرکت در مسابقه نیست، یک شعار کوچولوی بدون دردسر دستشون میگیرند و بعد هم مسابقه! خوب حق دارن! از این درآمد هنگفت توپ بازی کردن که نمیشه گذشت!
یه روز، پلاکارد تسلیت به مناسبت سالگرد کتلت شدن حاج قاتل سلیمانی دستشون میگیرند!
یه روز هم پلاکارد تسلیت برای آبادان!خانواده جلیلیان یک مغازه آبمیوه فروشی در زیرزمین متروپل داشتند.
یه روز، پلاکارد تسلیت به مناسبت سالگرد کتلت شدن حاج قاتل سلیمانی دستشون میگیرند!
یه روز هم پلاکارد تسلیت برای آبادان!
آبمیوه فوزی؛ خانواده جلیلیان
عکس مبهوت زن در حالی که دو دست را روی سر گذاشته است و در سرخی و سیاهی هوای غبارآلود شامگاه فاجعه، زل زده به تل خاک و ویرانه، در ابعاد گسترده در رسانههای اجتماعی و خبرگزاریها منتشر شد؛ زنی به نام «فوزیه جلیلیان» که چشم انتظار شش نفر از خانواده و نزدیکانش مانده بود تا از زیر آوار به معجزهای بیرون بیایند.
فوزیه جلیلیان عضو کادر درمان است. او را تقریبا همه در آبادان میشناسند.
دو دختر ۱۰ و ۱۴ ساله به نامهای «صبا صالحیان» و «ملیکا صالحیان» که در لحظه فرو ریختن متروپل مشتریهای این مغازه بودند. آنها نیز زیر آوار ماندند.
ویدیوی کودک غرق در خون که در آغوش پدرش در همان ساعت نخست آوار برداری از زیر خاک بیرون آورده شد. پدرش فریاد میزد «کمک کنید تورو خدا!»
او در برابر حرف زنی که گفت زود برسونیدش بیمارستان، نالید: «ماشینم زیر خاکه.»
«مسیح صادقی» هفت سال داشت، پدرش همه تلاش خود را کرد تا او را به موقع به بیمارستان برساند و جانش را نجات بدهد اما شدت جراحات به قدری بود که بعد از انتقال به بیمارستان درگذشت.
آخوندها، یکبار دیگر پس از آتش زدن سینما رکس و زنده زنده سوزاندن ۶۰۰ آبادانی، بار دیگر گورستان آبادان را آباد کردند.
«مریم قربانی» و «رامین معصومی»، زوج جوانی که کمتر از دو سال از ازدواجشان میگذشت، کارشان فیلمبرداری بود و «کافه مری» را دیماه سال ۱۴۰۰ در متروپل افتتاح کرده بودند با یک دنیا عشق و امید برای زندگی بهتر. روز سوم بعد از حادثه، عاقبت آنها را یافتند اما بیجان.
اندوه عمیق جان از دست رفته این دو نفر اما پایان رنج خانواده این زوج جوان نیست. منبع نزدیک خانواده قربانی میگوید: «رامین خواهر جوانی به نام شیرین داشت که این پنجشنبه قرار بود مراسم عروسیاش برگزار شود. او هم جانش را در این فاجعه از دست داد. شیرین به دنبال رامین و مریم رفته بود. یک خودروی تیبا داشت. توی ماشین منتظر بود که بیایند سوار شوند اما زیر آوار دفن شد و تمام. به همین راحتی دو خانواده داغدارِ سه عزیز جوان شدند که حالا حالاها امید و زندگی و آرزو پیش رویشان بود.»
لطفن به اندازه تیترها دقت بفرمایید
تیتر روزنامه های کیهان و اطلاعات ۲۹ مرداد ۱۳۵۷ درباره آتش سوزی سینما رکس آبادان: