۱۴۰۴ مهر ۸, سه‌شنبه

ما ز یاران چشم یاری داشتیم...

آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.

سیاوش کسرایی (آرش کمانگیر)

و او هرگز در برابر ظلم سکوت نکرد.
ما، اگر هنوز با وجدانیم، باید صدای این فریاد خاموش باشیم.
بعضی چیزها هستند که هرگز نباید تحمل کنید؛ بی‌عدالتی، ظلم، خواری و تحقیر.
 آخرین سنگر یک زندانی، اعتصاب غذاست!
او را در این نبرد تنها نگذاریم...
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی نگران جان حسین است و از همه می‌خواهد صدای پسرش باشند. 

۱۴۰۴ مهر ۵, شنبه

معترضان به حضور نتانیاهو در سازمان ملل، سالن را ترک کردند.

همزمان با شروع سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، ده‌ها نفر از اعضای هیئت‌های کشورهای مختلف درحالیکه سوت می‌زدند و هو می‌کردند سالن رو به‌نشانه‌ی اعتراض ترک کردند!
صد رحمت به احمدی‌نژاد! یه چند نفر موندن به اراجیفش گوش کنند و به ریشش بخندن!

۱۴۰۴ مهر ۳, پنجشنبه

ساحل غزه ۲۰۳۰

جایزه Inktspot (جایزه هلندی برای کارتون‌های سیاسی) به Peter de Wit (پیتر دِ ویت) اهدا شد. او این جایزه را برای بهترین کاریکاتور سیاسی سال با اثر «ساحل غزه ۲۰۳۰» دریافت کرد.

تف به هیکل رضا پهلوی دزد و مفت‌خور و خائن!

۱- توییت‌ سه هفته‌ی پیش پهلوی به زبان انگلیسی و درخواست از کشورهای اروپایی برای فعال کردن بدون تاخیر مکانیسم ماشه.
۲- توییت امروز پهلوی به زبان فارسی و ابراز همدردی با مردم بخاطر تبعات اقتصادی فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌ها.
بی‌شرف‌تر از رضا پهلوی خودشه!
وقتایی هم که نخواد رعیت در جریان قرار بگیرن، توییت انگلیسی میزنه!
در این میان خاندان سطل‌عنی درحال ابراز همدردی با مردم در سواحل فرانسه با پول‌های دزدیده شده از مردم ایران! 

ناهید شیرپیشه بعد از ۱۱۷۰ روز از زندان آزاد شد.

ناهید شیرپیشه، مادر جاویدنام پویا بختیاری از جان‌باختگان اعتراضات آبان۹۸ بعد از ۳ سال و ۲ ماه از زندان آزاد شد.

۱۴۰۴ شهریور ۳۱, دوشنبه

بیستمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی

مرگ بر خامنه‌ای
درد بی‌درمان نصیب رضا پهلوی دزد و مفتخور و خائن
یا مرگ یا آزادی.
حسین رونقی در ۲۲مین روز اعتصاب غذای خود وارد اعتصاب غذای خشک شد.
حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در تماس تلفنی با مادرش اعلام کرد از شامگاه چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ اعتصاب غذای خود را از «تر» به «خشک» تغییر می‌دهد. او پیش‌تر به مدت ۲۲ روز در اعتصاب غذای تر (با نوشیدن آب و چای) به‌سر برده بود و اکنون حتی از نوشیدن آب نیز خودداری می‌کند.
اعتصاب غذای خشک خطرناک‌ترین شکل اعتراض مدنی است. بدن انسان به‌طور متوسط تنها ۳ تا ۵ روز بدون آب توان بقا دارد و حتی در بهترین شرایط، بیش از یک هفته ادامه آن تقریباً همیشه مرگبار است. کم‌آبی شدید به‌سرعت موجب افت فشار خون، نارسایی کلیوی و کبدی، اختلالات الکترولیتی، تشنج، ایست قلبی و در نهایت مرگ می‌شود.
پستِ مادرِ حسین رونقی:
"دوشنبه ملاقات نرفتم، گفت مامان نمیخوام حوصله ندارم..."
تصویر حسين رونقى را امروز مقابل پارلمان اروپا در بروکسل همزمان با اعتصاب غذای خشک که آغاز کرده در سردر چادر افراختیم تا بگوییم که به یادش هستیم و نگران جانش! 
اجازه ندهیم حسین را بکشند! آنها کوتاه نمی آیند، حسین هم کوتاه نمی آید و تنها فریاد ماست که شاید جان حسین را برهاند.
جان حسین رونقی در خطر است
نامه حسین رونقی از زندان قزلحصار؛ زنده ماندن به هر قیمتی انتخاب من نیست...
«وطن، وطن، تو سبز و جاودان بمان که من/ پرنده‌ای مهاجرم که از فراز باغِ با صفای تو/ به دوردستِ مه‌گرفته پر گشوده‌ام...»
(سیاوش کسرایی)
 ما مردم، برای آن‌که ایران خانه‌ی خوبان و گوهری تابان شود، آگاهانه خون‌دل‌ها خورده‌ایم و رنج دوران برده‌ایم. ما مردم سزاوار چنین بی‌عدالتی‌ها و رنج‌هایی در زندگی و کشور خودمان نبودیم و نیستیم. ما حتی سزاوار چنین مرگ‌های غیرطبیعی هولناکی هم نیستیم.
یقین داشته باشیم این دوران تاریک ایران تمام خواهد شد، اما امروز، اکنون و در چنین شرایطی، زنده ماندن به هر قیمتی مطلوب و انتخاب من نیست؛ آن هم زیر سایه‌ حاکمیتی خودکامه که زندگی ایرانیان برایش اهمیتی ندارد، حتی اگر زندگی شهروندی به جرعه‌ای آب وابسته باشد.
بسیاری از ما مردمِ وطن‌دوست، در راه آزادی و آبادانی ایران، دست از جان شسته‌ایم و با این حال سرشار از شوق میهن، آزادی و زندگی هستیم؛ ما بندگانِ عشقیم و آن‌گونه که زنده‌یاد کیانوش سنجری گفت: «ما برای زندگی می‌جنگیم.»
عشق به این سرزمین و مردمش همیشه در قلبم هست و خواهد بود. آرزو دارم که هیچ شهروندی در ایران عزیزمان زیر سایه‌ استبداد، فقر، بی‌عدالتی، زندان و اعدام زندگی نکند، یا صرف بیان و اظهارِ نظر و داشتن عقیده‌ متفاوت، اسیر و گروگان حکومت نباشد. کنار هم می‌مانیم، ایران را دوست داریم و برای وطن‌مان فداکاری می‌کنیم تا این سرزمین بی‌کران را با تلاش و مبارزه و در سایه‌ حق حاکمیت ملت، آزادی و عدالت، دوباره بسازیم؛ اگرچه با خشت جان خویش...
«چه کرده‌اند چه کرده‌اند با این سرزمین/ تاوانِ شادکامی کیست این غراب؟/ کز بال‌هایش گسترده دود جابه‌جا می‌شود و مردمک‌هایش می‌گردد می‌گردد/ می‌گردد در خانهٔ عذاب»
(محمد مختاری)

پاینده ایران
حسین رونقی
زندانِ قزلحصار، ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
نوزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
جونش رو گذاشته وسط به خاطر آزادی بیان.
حسین رونقی و تمام مردم ایران حق حرف زدن دارن، حق دارن مخالف رژیم باشن.
هجدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
هم‌سلولی‌های او، احمد حائری در نامه‌ای که امروز منتشر کرده است نوشته  «او جز چند عدد قند و کمی نمک و آب یا چای چیز دیگری نخورده و توان رفتن به بهداری را نداشته است.» پیشت‌تر سه تن دیگر آرشام رضایی، رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی راغب  شهادت داده‌اند: «ما شاهد لحظه‌لحظه آب شدن جسم حسین هستیم» این توصیفات نشان‌دهندهٔ وخامت وضعیت جسمی و روانی اوست.
هفدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
پروژه هستیم
تا زمانی که جان در بدن داریم!
شانزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی. بنا بر گزارش‌های رسیده از همبندیان ، وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشته و علائم نگران‌کننده‌ای از جمله کاهش شدید وزن، ضعف بدنی و افت فشار خون و ضربان قلب در او مشاهده می‌شود. 
اعتصاب غذا، در ساده‌ترین تعریف، امتناع داوطلبانه از خوردن غذاست. اما در بستر سیاسی، این کنش به ابزاری نمادین و رادیکال برای مقاومت تبدیل می‌شود.
پانزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
حسین فقط هم یه کلیه داره!
چهاردهمین روزِ اعتصاب غذای حسین رونقی
سیزدهمین روزِ اعتصاب غذای حسین رونقی
اگه (زبونم لال) اتفاقی برای حسین رونقی افتاد وجدان ما، سکوتمون رو می‌بخشه؟
یا شاید مثل کیانوش سنجری قراره توی سخت‌ترین شرایط تنهاش بذاریم و بعد هم فقط افسوس بخوریم؟
۸۰ چهره هنری، فرهنگی و سیاسی، روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ در نامه‌ای سرگشاده خطاب به «حسین رونقی» زندانی سیاسی، با ابراز نگرانی از وضعیت جسمانی او در اعتصاب غذا، خواستار پایان‌دادن به این اعتصاب شدند.
مرگ بر جمهوری اسلامی
ننگ و نفرت بر رضا پهلویِ دزد و مفتخور و خائنِ خودفروش
آینه چون نقش تو بنمود راست...

۱۴۰۴ شهریور ۳۰, یکشنبه

جان سمیه رشیدی در خطر هست٬ نقشه قتلش را کشیدن.

سمیه رشیدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، پس از چندین نوبت تشنج و سقوط سطح هوشیاری، به بیمارستان مفتح ورامین منتقل شد. پزشکان وضعیت او را بحرانی و سطح هوشیاری‌اش را «۵» اعلام کرده‌اند و گفته می‌شود امید چندانی به بهبودی باقی نمانده است.
سمیه رشیدی زندانی سیاسی ۴۲ سالە محبوس در زندان قرچک ورامین که به جرم شعار نویسی بازداشت شده بود، در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و اکنون به دلیل وخامت حال جسمی به بیمارستان مفتح ورامین منتقل شده است و در کماست.
سمیه سال‌ها با بیماری صرع دست‌وپنجه نرم می‌کرد؛ بیماری‌ای که با تشنج‌های ناگهانی و بیهوشی همراه است. او بارها نسبت به سردردهای شدید و پیشرفت بیماری هشدار داده بود، اما مسئولان بهداری زندان قرچک و پزشکان، شکایت‌های او را «تمارض» دانسته و تنها داروهای اعصاب و آرام‌بخش تجویز کرده بودند؛ داروهایی که هیچ ارتباطی با درمان صرع نداشت.

به گفته شاهدان، او بارها در برابر هم‌بندی‌ها به زمین افتاد و دچار حمله شد، اما رسیدگی فوری صورت نگرفت. زمانی که حالش به شدت وخیم شد، با تأخیر به بیمارستان منتقل گردید.

این وضعیت، نشانه‌ای روشن از بی‌اعتنایی عامدانه به درمان زندانیان سیاسی و استفاده از رنج بیماری به‌عنوان ابزاری برای فشار و شکنجه خاموش است.
سپیده قلیان: خبرگزاری تسنیم خبری درباره سمیه رشیدی منتشر کرده و به گونه‌ای آن را تنظیم کرده که القا کند سمیه دچار اختلال روانی بوده است. این چه فرقی دارد؟چرا پرستار زندان قرچک به او لگد زده و گفته تمارض نکن. چرا به موقع به بیمارستان اعزامش نکردید؟ به چه حقی بیمار را در زندان نگه داشتید؟ «عدم تحمل کیفر» برای چه کسانی است؟ قربانی بعدی کدام زندانی خواهد بود؟
قرچک آخر دنیاست؛ زندان قرچک به روایت سپیده قلیان
مرگ بر جمهوری اسلامی
ننگ و نفرت بر رضا پهلویِ دزد و مفتخور و خائنِ خودفروش

۱۴۰۴ شهریور ۲۳, یکشنبه

«من اگر دستگیر شدم، تو هم لطف کن، منو فراموش نکن»

ابوالفضل حدادی: حسین شنبه‌زاده شنیده که تولدش رو پاس داشتید. مناسب دید به این بهانه یه پیام طولانی بده.
‏از وضعیتش می‌گه، از دوست‌هاش، از آنچه بر او رفت، و البته مثل همیشه شعر می‌خونه. با یه سورپرایز آخرش.

یکسال از حبس دومِ حسین می‌گذره. او به ۱۵ سال حبس محکوم شده، که سه سال و نیم‌ش اجرا می‌شه.
جرم‌های واهی‌ای که بهش بستن، توهین به دین و رهبر و مراجعه، به همراه همکاری با دولت متخاصم!

البته او خودش رو زندانیِ نقطه می‌دونه، نقطه‌ای که پای یکی از پست‌های اکانت خامنه‌ای گذاشت و چندین برابر پستِ اصلی لایک شد.
حسن شنبه‌زاده: ازش پرسیدم برنامه‌ت برای تولد امسالت چیه؟
گفت هیچی، تو زندان ۳۷ ساله می‌شم.
تولد ۳۷ سالگیت مبارک قند و نبات توییتر فارسی!
برای آزادی و بخاطر یک نقطه ۳۷سالگی را در پشت میله های زندان می‌گذارند.
تو بدبخت بدهمه‌چیز هم نمی‌خواد از حسین شنبه‌زاده بنویسی!
برو پای پست‌های رفیقت لاشی آرتیست به به و چه چه کن!
 

سه سال گذشت؛

خیانت رضا پهلوی و دارودسته‌ی مزدورش را
نه می‌بخشیم٬ نه فراموش می‌کنیم...
 کشتید تا بمانید؛ نامش رمز شد تا شما نمانید.
نام رمز
به دلیل نگرانی از داشتن نام کردی در زمان ثبت‌نام در مدرسه و دانشگاه، تصمیم گرفتند که در شناسنامه نامش را «مهسا» بگذارند: «مهسا هم زیباست، یعنی ماه زیبا، ولی همیشه ژینا صدایش می‌کردیم اما پدربزرگش او را «شنه گیان» صدا می‌کرد، به معنی «نسیم جان»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، به مناسبت سالگرد جان‌باختن مهسا امینی، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:
ببوسمش به خون
کـه جـاودانــه مـی‌شـود...
اشکان برادر ژینا: «ما اینجا غریبیم»
۱۱:۵۳ - ۲۲ شهریور ۱۴۰۱
راستش همیشه پست‌ها و توییت‌های خیلی از کاربران رو به مناسبت‌های مختلف اینجا می‌ذاشتم. یکی از دلایلش این بود که مردم با کاربران خوب آشنا بشن ولی مدتیه بیشترشون یا اسرائیل‌مال شدن یا ترامپ‌مال یا ثابتی‌مال!!! خیلی‌هاشون هم خایه‌لیس اعلاحسرت شاح‌عن‌شاح سیروس‌الرضا، خداوند، رهبر و پدر رعایای ایران شدن. بقیه هم گه‌خوری‌های ملکه‌شون هرزه هاربانو، یاسمین پهلوی رو در مورد چپ‌ها نشخوار می‌کنن. یه سری مزدور سطلی سپاهی هم به کُردها بند کردن!!!