خاموشی دریا

صفحه حامیان حیوانات گیلان بسته شد
خاموش شد و فراموش...
گویی چنین صفحه ای و شخصی بنام آزاده محجوب اصلا وجود نداشت!
انگاری تمام آن کسانی که روزانه قربون صدقه حیوانات دردکشیده و بیمار آزاده محجوب می رفتند و دست بوس او بودند، او را فرشته خطاب می کردند، سپاسگزارش بودند و وعده همکاری و کمک مالی می دادند، آب شدند و رفتند زیر زمین!!!

در طی این دو هفته، صفحه هایی که حامی حیوانات هستند و همکار و همفکر آزاده محجوب، همه او را با این دل شکسته اش تنها گذاشتند و به همین زودی او را فراموش کردند!!! همان کسانی که زمانی مرتب پست هایش را به اشتراک می گذاشتند تا نام و لایکی نصیب شان شود!!!
آنهایی که مدام قربون صدقه اش می رفتند و دستش را می بوسیدند، به او افتخار می کردند و سپاسگزاری ها!!!
هیچ کس در این شرایط دشوار از او حمایت نکرد، با او همدردی نکرد و دلداری اش نداد...
انگاری همه خوشحال هستند که حالا، کمک هایی که به آزاده نمی شد به حساب آنها واریز خواهد شد!!!
عجیب است که وقت برای گشتن و پیدا کردن عکس های لوس و بی معنی اینترنتی و ترجمه متن های بیمزه آن را دارند ولی وقت نوشتن دو کلام برای دلداری و حمایت از آزاده محجوب را ندارند!!!

حدود سه سال پیش بود که آزاده محجوب سرپرست و بنیانگزار شفاخانه آناهیتا، صفحه ای در فیسبوک باز کرده بود و دوستداران حیوانات را در جریان کارهای خود قرار می داد. از طریق این صفحه با دوستداران حیوانات ایران رابطه برقرار می کرد و مردم، حیوانات بیمار و آسیب دیده را برای درمان و مراقبت نزد او می بردند و او پس از درمان، آنها را واگذار می کرد. در عین حال راهی بود برای دوستداران حیوانات تا کمک های مالی خود را که صرف هزینه های درمانی و نگهداری آنها می شد به دست او برسانند...
 او وقت و مال و آسایش و تفریح خود را صرف درمان و مراقبت از حیوانات آسیب دیده، گرسنه، بحال خود رها و مورد ستم و آزار قرار گرفته اند کرده است.

صفحه حامیان حیوانات گیلان بیش از ٧٠٠٠ دوستدار داشت که البته ٩٩درصد آنها:
علاف ها و ولگردان فیسبوکی
پرورش دهندگان و فروشندگان حیوانات
مغرضان و حسودان، دو بهم زن ها و هوچی گران
الکی خوش های عشق لایک کردن و قربون صدقه رفتن های خشک و خالی
متظاهرها، جانماز آبکش ها یا همان مسلمانان دو آتشه!!!
آدم های دورو و خودنماهایی بنام عاشقان انسانها!!!
و صد البته جاسوس ها و خبرچین ها بودند!!!

این هموطنان با فرهنگ دو هزار و پانصد ساله که مایه افتخار ایران و ایرانی هستند!!! با تهمت ها و بی حرمتی و افترا، ایرادها و بهانه گیری ها، حسادت و سنگ اندازی، ناسزا و پخش دروغ، عرصه را چنان به او تنگ کردند که از خیر چندرغاز کمک های مردمی گذشت و صفحه حامیان حیوانات گیلان را بست و تصمیم گرفت با همان تعداد اندک ولی دوستدار راستین حیوانات، بدور از هیاهو و تهمت و ناسزا و لایک و قربون صدقه های فیسبوکیان، به کار خود در گمنامی ادامه دهد.
این بی همه چیزهای فرومایه، به او تهمت دزدی و مال مردم خوری زدند، او را به دادگاه و کلانتری کشاندند، او را روانی خواندند و دست آخر هم به او تهمت فاحشگی و حیوان آزاری زدند تا او را خاموش کنند و از راهی که عاشقانه تمامی وقت و سرمایه و جوانی خود را در آن در طبق اخلاص گذاشته، بازدارند... که صد البته با عشقی که آزاده به حیوانات دارد این پست فطرتها کور خوانده اند!!!

سر دسته این هوچی گران، زنی نفرت انگیز و فرومایه به نام پیمانه یگانه است که حتی فروید هم برای این مشکل روانی او علت و چاره ای پیدا نکرده!!! این بیمار روانی به کسانی که دوستدار صفحه حامیان حیوانات گیلان بودند تلفن می کند و انواع و اقسام تهمت ها و افتراهای بی ربط را که تنها از افراد عقده ای و فرومایه می توان انتظار داشت را، از فاحشه و روانی تا مال مردم خور و حیوان آزار! را به آزاده محجوب نسبت می دهد و از آنها می خواهد که به آزاده و پناهگاهش کمک نکنند و دست آخر از او شکایت هم می کند!!!
 یکی از دلیل هایی که این زن پست فطرت آورده تا مردم را از کمک کردن به خانم محجوب منع کند این است که خانم محجوب و شوهرش ازدواج نکرده اند و ایشان دوست پسرش هست!!! که البته اگر خانم محجوب مرد تشریف داشتند این یک مورد برایشان مشکلی ایجاد نمی کرد!!!
این از خصلت های معروف و شناخته شده ایرانیان است که اگر کسی را رقیب یا سد راه خود می دانند و می خواهند او را بد نام کنند، آسمون و ریسمون را بهم می بافند و از هیچگونه توهین و تهمت، افترا و دروغ و... کوتاهی نمی کنند
یکی بگه آخه زنیکه بد همه چیز، گیریم هم که ازدواج نکرده باشند، (هر چند که این مسئله شخصی است و به من و امثال این زن نفرت انگیز مربوط نیست) ازدواج کردن یا نکردن یک نفر چه ربطی به کمک به حیوانات داره که مردم بخاطر این مسئله نباید به حیوانات کمک کنند؟!!!

این "پیمانه" ی سرشار از تعفن، به دوستداران صفحه حامیان حیوانات گیلان می گوید سگها رو بعد از درمان ول میکند تو بیابونها و آواره شون می کند.
از شهرتش سوءاستفاده می کند و سگها رو می کشد و گوشت آنها را به قصابی ها و رستورانها می دهد!!!
خودتون داوری کنید:

یعنی پس از اینکه رامیاد پاکمنش با هزار زحمت سگی بیمار که تمام پشم هایش ریخته و بدنی پر از زخم و جراحت دارد و از گرسنگی تنها پوست و استخوان است را می گیرد و از تهران به رشت می برد...

و آزاده او را نزد دکتر می برد و هزینه های بالای دارو و درمان او را می پردازد...

او را دو روز یکبار با شامپوی مخصوص می شوید...

 و به زخم هایش رسیدگی می کند و مدفوع آلوده و عفونی او را تمیز می کند و غذای مقوی به او می دهد...

و وقتی پس از گذشت کمتر از دو ماه و تحمل هزینه های گزاف، بی خوابی ها خستگی، کمر درد و...به این شکل درمی آید، او را به قصابی می فروشد یا در بیابان رها و آواره می کند؟؟؟!!!
این هم تحت تاثیر ورود بی رویه و استفاده از کالاهای چینی است که پیمانه خانم فکر می کند مردم ایران هم گوشت سگ می خورند!!!

می گوید با پول مردم سه تا خونه خریده!!! این هم تصویر هایی از ویلای شخصی آزاده!!! که می توانید در اینجا بخوانید با چه پولی خریداری شده.



نماهایی از ویلاهای آزاده!

سقف ویلا!

داخل ویلا!

ساکنان ویلا!

البته به کوری چشم پیمانه یگانه و همدستان فرومایه اش، این یکی با کمک دوستداران راستین حیوانات و همت رامیاد پاکمنش، بزودی به ویلایی زیبا تبدیل می شه... البته برای سگ های مادر و توله هایشان!!!

حمام ویلا!!! البته برای شستشوی سگ های بیمار...

من فکر می کنم کار آزاده محجوب برای کسانی که او را از دور و نزدیک می شناسند، نیازی به اثبات و سند و هر روز عکس در صفحه فیسبوک منتشر کردن، ندارد (هر چند که نگهداری و درمان این همه حیوان، کمتر مانند دیگران حامیان حیوانات، چنین زمان و فرصتی می داد) و اگر دوستداران حیوانات واقعا می خواهند کمک کنند آدرس هایی که می توانند برای کمک به حیوانات پول واریز کنند شناخته شده است. مخصوصا دوستان خارج از کشور که براحتی می توانند ١٠ یورو یا ١٠ دلار در ماه کمک کنند. 

آخرین پست حامیان حیوانات گیلان پیش از بسته شدن: 

داستان یک عشق...
حدود سه سال پیش که دوستان سابقم این پیج را ساختند چیز زیادی از فیس بوک نمی دانستم.آنها معتقد بودند که مردم ایران باید سر از کارهای من در بیاورند.آنها می گفتند اینکه شما با کار کارمندی و همسرداری و خانه داری به این تعداد سگ و گربه و گاها پرنده بیمار رسیدگی می کنید، چیزی نیست که هر کسی بتواند انجامش داد بنابراین باید همه بفهمند! اکنون بعد از این همه مدت وقتی یادم می آید که چه مردمان تنگ نظر و بلند نظری که با آنها آشنا نشدم بواسطه فیس بوک! دلم می گیرد.برخی هاشان بقدری مرا شرمنده محبتها و دلگرمی هاشان کردند که تا ابد مدیونشان هستم و برخی چنان برایم مشکل و بلوا و حاشیه درست کرده اند که اکنون کانون گرم خانوادگی و زناشویی ام را بطور جدی در خطر می بینم.سلامت روان ما به خاطر یک مشت زن و مرد کم ارزش (که گذشت زمان چهره واقعی شان را بدرستی مشخص می کند)،به خطر افتاده.شاید گفتن این جمله برای بسیاری از شما که نمی دانید چه بر سرم می آید، گفتن اینکه "ولشون کن برن به درک!" آسان باشد.اما چه دردها و چه سوزها که در کنار پرستاری از اینهمه حیوان مریض آنهم با دست خالی نمیکشم از دست این از خدا بی خبرها...خسته شده ام.میخواهم راهم را جدا کنم.راه من از نخستین گام هم جدا بوده است.من معتقدم به قدر کافی به مردم کشورم و مخصوصا مردم استان گیلان فرصت دادم که به شفاخانه کمک کنند اما وقتی ترجیحشان چیز دیگریست من که نمیتوانم مجبورشان کنم.اینهمه حرف زده شد عکس پخش شد روزنامه ها نوشتند ولی چه فایده؟جز اندک یارانی که همواره حامی ام بودند کسی را ندارم.شاید همچون گذشته نتوانم در آن واحد صدتا حیوان داشته باشم و مثل برگ گل مراقبشان باشم اما مهم نیست،چون من خیلی بیشتر از توانم برای حیوانات از جانم مایه گذاشتم، این دیگران بودند که چشم باز نکردند.
من و افسار زندگی ام
من تشخیص دادم که شغلم را رها کنم تا بتوانم آنطور که قلبم فرمان می داد زندگی کنم.من تشخیص دادم که همسرم را مجاب کنم که شهر را رها کنیم و برویم در روستا زندگی کنیم در مزرعه ای که مال خودمان باشد از حیوانات نیازمند مراقبت کنیم.من تشخیص میدهم که برخی از مردم تنگ نظر میخواهند زندگی نه چندان راحت ما دو نفر را به کاممان زهر کنند،پس از هرآنچه برایم مضر است پرهیز میکنم از جمله فیس بوک و هرگونه ارتباط گسترده جمعی اینترنتی. اکنون هم بر راه قلبم استوارم.هرگز چشمان حیوانات بیمار را تنها نخواهم گذاشت تا آن لحظه که چشم از دنیایشان فروبندم.حال هرکس به سوگند من وفادار است بسم الله...
تمامی پیج های مربوط به شفاخانه تا پایان روز سه شنبه پانزدهم مرداد و ششم آگوست بسته خواهند شد
عزیزانی که مایل به ماندن در حلقه دوستان من هستند ازین پس می توانند با ای میل hamieheivanat@yahoo.com  در ارتباط باشند.
حامیان ای میل بزنند و مشترک شوند
طی یک خبرنامه تمامی اخبار شفاخانه و میهمانان پشمالویش به اطلاع می رسد.مجله اینترنتی "یارا" از این پس برای کسانی که میخواهند مشترک بشوند و بدینوسیله به شفاخانه کمک کنند ارسال خواهد شد.اشتراک ماهیانه این مجله ده هزار تومان خواهد بود.اگر مایل به دریافت هستید میتوانید به آدرس hamieheivanat@yahoo.comای میل بزنید تا راهنمایی کنیم که چطور بپردازید.دوستان خارج نشین هم اگر بخواهند برایشان ارسال شود معادل ارزی را به شفاخانه کمک کنند.
حرف آخر آزاده
در نظر داریم زین پس امور شفاخانه را تنها با حامیان واقعی حیوانات اداره کنیم.مطمئنا شفاخانه  به دور از بیشتر این حاشیه ها موفق تر خواهد بود.از فیس بوک متنفرم! اکنون به مکانی برای بحث های عوام الناس تبدیل شده تا فضایی برای سازندگی. تقریبا بیشتر مثلا هواداران به سم پاشی ها علیه من گوش دادند و کمکهاشان را قطع کردند! دست مریزاد.به هرحال من مالک گوشهای مردم نیستم.تنها میتوانم برای برای دشمنانم آرزوی عقلانیت بیشتر و برای دوستانم عشق فزونتر برای حیوانات آرزو کنم.اشتراک مجله یادتان نرود دوستان!
آزاده محجوب
دوازدهم مرداد١٣٩٢

بیشتر پست های مربوط به آزاده محجوب، صفحه حامیان حیوانات گیلان و شفاخانه آناهیتا در این تارنما  را در بخش برچسب ها، زیر عنوان پناهگاه حیوانات آناهیتا می توانید بخوانید

و کمک های مالی خودتان را اگر منتظر عکس و سند و اثبات نیستید، همچنان می توانید به این حساب ها واریز کنید:
شماره کارت بانک ملی:
6037991876603246
شماره حساب بانک ملی:
0307298362009
شماره شبا بانک ملی:
IR620170000000307298362009
شماره کارت بانک پاسارگاد:
5022291023425257
شماره حساب بانک پاسارگاد:
15018000111540121
شماره شبا بانک پاسارگاد:
IR930570150180011154012101
همگی به نام آزاده محجوب گلرودباری.
رابط پناهگاه در اروپا:
دوستان مقیم اروپا،آمریکا،کانادا میتوانند برای آگاهی از نحوه کمک مالی و اهدا کالا با نمایندگان پناهگاه تماس بگیرند: 
کانادا: خانم رزا ذولحیات 
rose.zolhayat@gmail.com 
اروپا: خانم مینا پترسن
minna.petersen@hotmail.com 
آمریکا: خانم مرجانه سررشته دار
https://www.facebook.com/marjanehsarreshtehdar

 قرین عیش محب تو باد راحت و روح
 انیس جان عدو تو باد رنج و تفو