۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

با حیوانات مهربان باشیم - بخش دوم

ادامه مصاحبه گیلان امروز با آزاده محجوب
بخش دوم
موضوعی دیگری که نگرانی خیلی‌‌ها را رقم زده، انتقال بیماری است. خیلی از مردم می‌ترسند که اگر به سگ یا گربه‌ای که کنار خیابان است دست بزنند بیماری حیوان به آنها منتقل می‌شود. برای شما چنین مشکلی پیش نیامده؟

به هیچ وجه اینطور نیست. هیچوقت برای خودم پیش نیامده. در حال حاضر حدود ۲۵ حیوان در خانه دارم و آنها را مداوا می‌کنم، تمام زندگی‌ام شده حیوان، اما تاکنون مشکلی برای من پیش نیامده. به عنوان کسی که بیشترین تماس را با حیوانات مریض دارد و بیشترشان هم بیماری‌های پوستی دارند همین جا اعلام می‌کنم که من اصلا سر و شکلم شبیه آدمی نیست که بیماری پوستی دارد. دلیلش هم این نیست که من آدمی قوی ای هستم. نیروی آدم‌ی بسیار قوی‌تر از حیوان است و به همین دلیل بیماری پوستی را از حیوان به اين راحتی نخواهد گرفت.
سیستم دفاعی بدن‌ ما بالاتر از حیوان است. سایت پزشکان ایران صراحتا می‌گوید: برای آنکه جرب از سگ و گربه‌ای که این بیماری را دارد به انسان منتقل شود باید ١٥ دقیقه تماس مداوم داشته باشد تازه شانس آن هم چند درصد بالا می‌رود. برای آنکه من از سگ و گربه‌ای که جرب دارد، این بیماری را بگيرم باید دستم را ١٥ دقیقه مداوم به پوست آن حیوان اصطکاک بدهم تا شاید این را از او بگیرم آخر كدام آدم عاقلي اينكار را ميكند؟ سطح سیستم دفاعی پوست‌ ما از حیوانات بالاتر است. اتفاقا جرب و قارچ از انسان به انسان خیلی سریع‌تر منتقل می‌شود تا از حیوان به انسان.
برخلاف تمام این حرف‌هایی که در مورد این حیوانات می‌زنند و در موردشان باورهای واهی دارند اتفاقا آن سطحی از پوست‌ آنها که –در مورد بیماری‌های پوستی صحبت می‌کنم – مورد حمله‌ی آن بندپا مثل جرب قرار می‌گیرد خیلی ضعیف هم که باشد حیوان را از پا درمی‌آورد، آن نقطه را سوراخ می‌کند، زخم می‌کند. اما همان روی پوست ما به راحتی از بین می‌رود. ما به یک چیزهایی دسترسی داریم مثل آب و شستشو. می‌توانیم خودمان را بشوییم. اما مثلا در مورد گربه وقتی بندپایی مثل جرب می‌آید آیا گربه‌ی بیچاره می‌تواند خودش را بشوید؟ نه، آن بندپا همان جا می‌ماند، کانال می‌زند، زیاد می‌شود زاد و ولد می‌کند و نهایتا عفونت و عفونت تا یک‌سال با زجر کامل این حیوان می‌میرد. اما وقتی همان بندپا بیاید روی پوست من، من می‌روم دست‌هایم را می‌شویم آن هم از بین خواهد رفت حتا اگر هم نشوییم بدن ما این قابلیت را دارد که آن را از بین ببرد. ولی مردم ما می‌ترسند.
مردم البته یکسری باورهای مذهبی دارند که سگ نجس است و نباید به او دست زد.خب باشد، نجس بودن يك مساله شرعيست و رسيدگی به حيوانات بيمار هيچ ضديتی با آن ندارد.خب خون هم نجس است،چكار ميكنيم رگمان را ميزنيم خونمان را ميريزيم دور؟!كمك به حيواناتی مثل سگ بيمار،عين دينداری و دين محوريست.خداوند هرگز به اين اندازه خوشحال نيست كه من پشت سر هم مخلوقات زبان بسته اش را از بيماری خلاص ميكنم.اين يك حس قوی در من است و انگيزه ايست برای ادامه ی كارم.من یک سوال دارم واقعا اگر من انسان ،به عنوان اشرف مخلوقات به حیوانات کمک نکنم چه کسی باید کمکشان کند؟ یک حیوان دیگر؟ صد سال اگر بگذرد، اگر یک سگ مشکل داشته باشد سگ دیگر نمی‌تواند به او کمک کند.
در آفرينش حيوانات یک رازهایی هست که هر کسی آن رازها را درک نکرده است. استاد شهریار قصیده‌ای دارد در زمینه‌ی کمک‌کردن خودش به یک گربه چون خیلی حیوان دوست بوده است. شهریار به‌خاطر غذا دادن به آن گربه مورد تمسخر اطرافیانش بوده و به همین دلیل شعری هم در پاسخ به اطرافیاش می‌نویسد. من همیشه از تاویل او استفاده می‌کنم می‌گوید "حیوان دوستی در هر سری نمی‌گنجد" من هم انتظار ندارم که در هر سری بگنجد.
من از شهردار محترم رشت و استاندار محترم گیلان درخواست می‌کنم که به این مقوله‌ی حیوانات شهری و جمع‌آوری‌شان از محیط شهر با دیده‌ی تعقل و دلسوزی اسلامی بپردازند. در دینی که پیامبرش از آب دهان‌زده‌ی گربه‌ای وضو می‌گیرد، خیلی زشت است که ما نصف شب به سگی شلیک کنیم که شاید مادر چند تا توله باشد. آیا ما می‌توانیم جواب پس دهیم؟ سگی که آمده یک لقمه غذا از توی آشغال‌ها بخورد که بتواند به توله‌هایش شیر بدهد، آن را بکشیم که چه شود؟
بیایید این سگ‌ را عقیم کنیم که توله‌ای وجود نداشته باشد او هم زندگی خودش را می‌کند بعد از چند صباحی هم خواهد مرد از دست ما هم راحت خواهد شد. اگر از این به بعد خواستیم اکیپ‌های کشتار سگ‌ها را بفرستیم این طرف و آن طرف، به عنوان شهردار، استاندار، فرماندار، مسئول ،به عنوان هر کسی که در آن شهرداری هست از خودمان بپرسیم که آن توله‌ها دارند چه کار می‌کنند؟ بی‌مادری در سرما در گرما؟ از خودمان بپرسیم آیا می‌توانیم جواب خدا را بدهیم؟ چیزی آماده کرده‌ایم بگوييم فردای قيامت؟ شاید یک دقیقه بعد مردیم آماده داریم چیزی بگوییم؟ آیا تنها چاره همین بود؟ مثلا بگوییم بله ،ميگويم خدا اینها را کشتم چه کار کنم دیگر، این‌ها شهر ما را پر کرده بودند. این جواب خدا نیست.همان خدايی كه به ما جان داده به آنها هم جان داده.كشتار حيوانات بی پناه توهين به آفرينش خداوند است.سيدالشهدا(ع) به حيوانات ميگويد "نفس محترمه".الفت حضرت و اسبش ذوالجناح چيزی نيست كه من بخواهم در اين مصاحبه تشريحش كنم،همه ميدانند.اصلا من يك چيز را فهميده ام،نوابغ همه حيوان دوست بوده اند.
باید به ما اجازه دهند که یک تشکل مردمی داشته باشیم زمین‌های بسیار زیاد بی استفاده ای محیط زیست و منابع طبیعی دارد می‌توانیم اینها را محصور کنیم سگ‌ها و گربه‌ها را زنده گيری کنیم. آنهایی را که واقعا بیماری‌های لاعلاج دارند، خلاص‌ کنیم.بقيه را نگهداريم،به مردم داوطلب واگذارشان كنيم. الان تبریز به عنوان اولین شهری است که دارند این کار را می‌کنند. آن جا یک حیوان دوست جلو افتاده و منابع طبیعی هم یک محیطی را که چند هزار متر است در اختیارشان گذاشته، محل این پناهگاه محصور است و سگ‌ها نمی‌توانند از آن جا فرار کنند. روزی یک بار می‌آیند به آن‌ها غذا می‌دهند. یک عده هستند که این کار را می‌کنند.
به ما اجازه دهند که ما هم این کار را بکنیم این سگ‌ها را جمع‌آوری کنیم ساماندهی کنیم. کشتار جواب نمی‌دهد. فقط دل ما حیوان‌دوست‌ها را به درد می‌آورد. بعضی وقت‌ها تير اشتباهی می‌زنند به دست یا پای حیوان بعد او جیغ می‌زند مردم را از خواب بیدار می‌کند،ناله اش عرش خداوند را به لرزه در مي آورد،زجه های او صدای رسای مظلوميست كه تا ابد دامان كسی را كه اين ظلم را بر او روا داشته رها نخواهد كرد. می‌دانید چه قدر به من گفته‌اند که چنین صحنه‌هایی را دیده‌اند و فقط لعنتشان کرده‌اند؟ چرا ما لعنت خدا را به جان خودمان می‌خریم؟ چرا هیزم جهنم را برای خودمان می‌خریم؟ برای چی؟ چرا از کار علمی و انسانی که می‌شود در استان گیلان ـ که من می‌دانم چه قدر حیوان دوست دارد ـ استفاده نکنیم؟ تا کی من شهروند بیایم خانه‌ی خودم، محل آسایش خودم را تبدیل کنم به بیمارستان حیوانات؟ من تا کی می‌توانم بیایم خانه و از همه‌ی ارکان زندگی خودم که کمترینش استراحت است، کمترینش این است که بتوانم با خانواده‌ام در این خانه درست زندگی کنم، بزنم تا کمکی به حیوانات کرده باشم؟ ما می‌توانیم تا اندازه ای تحمل کنیم چون حیوان دوست هستیم اما باور کنید که حتی من هم خیلی نمی‌توانم دوام بیاورم. باید یک جایی داشته باشیم.
مسلم است که باید تشکلی بنا گذاشت که پشتوانه‌ی دولتی داشته باشد.

بله اگر دو تا ساختمان بود، من این سگ‌ها را منتقل می‌کردم به آن جا. مردم رشت چرا بروند از سگ‌فروش‌ها سگ بخرند؟ دیروز در دامپزشکی بودم دیدم توله سگی را آورده بودند که هپاتیت داشت و طرف هم یک میلیون تومان بابت آن سگ پول داده بود و فروشنده به او نگفته بود مریض است، آن سگ حتما می‌میرد و شاید تا حالا هم مرده باشد. اما سگ‌های من مثل برگ گل می‌مانند.خدا ميداند مثل چی می‌آیند به اینجا و چه طور می‌روند. همین را ببرند، سگ نگهبان هم که از رده نجاست خارج است. این را ببرند نگهبانی بدهد مشکل چیست؟ ببرند حقوقش را رعایت کنند ما هم نظارت می‌کنیم. جالب اینجاست که به صنف پرورش سگ مجوز می‌دهند. مگر پول حاصل از فروش سگ در اسلام اشکال شرعی ندارد؟ من واقعا درخواست تعطيلی تمام سگ فروشی ‌‌های این شهر را دارم. به بدترین وضع می‌آیند از یک ماده توله می‌کشند اینقدر این کار را می‌کنند تا حیوان بمیرد. حیوان دو ساله، سه ساله را مجبور می‌کنند سالی دو بار بزاید. نرها هم همین‌طور. و وقتی زاد و ولد تمام شد تاریخ مصرف حیوان هم تمام می‌شود خودشان کتامین را که قاچاق است، می‌گیرند و حیوان را خلاص می‌کنند.يا داروهاي ارزانتر عجيب و غريب ديگر.
این مساله هم به همان نبود نظارت برمی‌گردد و چنین مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد و آدم‌هایی هم از آن سوء استفاده می‌کنند.
چون حیوان در این مملکت موجودی درجه‌ دوم به شمار می‌آید که نباید به آن فکر کرد. برخی دامپزشکی‌ها و فروشندگان حیوانات، سگ‌های تزیینی و گربه‌ها را به بدترین وضع ممکن پرورش می‌دهند و مردم رشت هم آنها را می‌خرند. اگر قرار است سگ تزیینی یا سگ نگهبان پرورش داده شود، از راه درست پرورش داده شود. بروید ببینید، یک قفس دارند چهار تا سگ ریخته‌اند آن تو. سگ با آن پنجه‌هایش می‌تواند در قفسه‌ی سیمی باشد؟ باران، سرما و گرما هم روی سرش می‌خورد.واكسن هم نميزنند بيشترشان. این یعنی چه؟ یکی یک بیماری می‌گیرد به بقیه منتقل می‌شود و همه می‌میرند.
چرا باید به پرورش سگ مجوز بدهند اما به پناهگاه حیوانات مجوز ندهند؟ من به این مساله خیلی اعتراض دارم که ما حیوان‌دوست‌ها را در حاشیه گذاشته‌اند. نمی‌گذارند ما صدایمان دربیاید. حيوان فروشهای از خدا بيخبر مجال دارند ولی من كه دارم كار خيريه ميكنم نه!من می‌دانم که با این وضعیت خیلی دوام نمی‌آورم. آخر تا کی می‌توانم حیوان بیاورم مداوا کنم و واگذار کنم. تا کی؟
من دیگر ثابت کرده‌ام که حیوان دوست هستم ثابت کرده‌ام که آن مدیریت را دارم. حیوان دوستی فقط آخی آخي گفتن نیست. من حداقل صد سگ را تاکنون از همین راه نجات داده‌ام، چه مستقيم در اين خانه چه غير مستقيم در شهرهای ديگر .وقتی یک نفر صد تا سگ را نجات می‌دهد، اگر پشتیبانی باشد، تعداد بیشتری را می‌توان نجات داد.
کمک‌های مالی هم از کسانی دریافت کرده‌اید؟
در این راه حیوان‌دوست‌های زیادی به من کمک مالی کرده‌اند.عده اي هم هستند كه وقتشان را در اختيار اين بيماران ميگذارند. حیوان‌دوست‌های رشت و سایر استان‌ها، و ایرانیان خارج از کشور که تعدادشان فعلا چهار، پنج نفر است یکسری کمک‌هایی را انجام می‌دهند. افرادی که در خارج هستند دارو می‌فرستند شامپو قلاده مواد ضد حشره داروهای تقويتی و گاهی دكترهايی هستند كه مشاوره دامپزشكی به من ميدهند.
اینجا حداقل ماهی یک تا یک میلیون و پانصد هزار تومان هزینه برمی‌دارد.خدمات دامپزشكی ، عقیم‌سازی، عمل‌های جراحی، دارو، غذا و تامین سایر نیازهای حیوانات هزینه بالایی دارد.از اين فرصت استفاده ميكنم و از تك تك اين نيكوكاران گمنام تشكر ميكنم.
دامپزشك معالج؟
كلينيك آهو كه براستی تمام تلاششان را برای اين يتيمهای بيمار ميكنند و من بسيار بدهكارشان هستم و اين از آن دسته بدهی هاست كه هرگز باز پس داده نخواهد شد.حيوانات من بسيار بيماريهای عجيب و سختی دارند،من معجزاتی از اين كلينيك ديده ام كه تنها ميتوانم از خداوند سپاسگزار باشم بخاطرشان.دكتر وحيد رضاخانی، دكتر داداش بيكی، دكتر پشدار ،دكتر معصومی.
خاطره خوب و بد در اين سالهاي درمانگری:
خاطره خوب اينكه تابستان سال ٨٨  يك خانمي به من گفت" ديروز صبح خيلی زود نزديكي های خانه تان توله سگ بسيار بدبختي را كه نگاه مستاصلی داشت را ديده كه روی تلی از شن نشسته و سرگردان اطرافش را نگاه ميكرده".ميگفت ميخواستم به او كمك كنم و ببرمش خانه اما از دعوای احتمالی بين او و گربه هايم ترسيدم! من بسيار آشفته و نگران شدم.آن موقع غروب يكشنبه ی يك روز از مردادماه بود. من همان شب و تمام روز و شبهای ديگر به درگاه خدا دعا كردم كه آن سگ را ببينم تا اينكه ساعت يازده صبح پنجشنبه ی همان هفته ، او خود با پاهای خودش به در خانه ام آمد و روبروی دروازه نشست.سيم برقی به گردنش بود،تمام بدنش جرب داشت و با بيماری های گوارشی و انگلی و زخمهای متعدد در سه ماهگی دست و پنجه نرم ميكرد.او اكنون سگ نگهبان خوشبختيست.خاطره بد مربوط به امسال است كه ماده سگ پانزده ساله ای را از يك روستا آوردم كه به شدت بيماری تنفسی داشت.يك ماه تمام به محض اينكه از سركار می آمدم بايد ميبردمش كلينيك تا سرم و آنتی بيوتيكش را با هم تزريق كنند. بعد فهميديم سرطان ريه دارد.او بيمار ولی شاد بود.روز آخر به او صبحانه دادم نوازشش كردم و از او قول گرفتم كه شب كه به خانه برميگردم به استقبالم بيايد اما پاسي از شب كه بخاطر شركت در مراسم ترحيم پدربزرگم ديربرگشتم ،پيكر نازنينش را ديدم كه در ميانه ملحفه ای آرميده بود. دوستم كه در غياب من به اينها ميرسد،او را به كلينيك برده بود و او بعد از تزريق در راه برگشت به خانه تمام كرده بود.
حيوان آزاری؟
حيوان آزاری يا بقول روانشناسان،زوساديسم (zoo-sadism)پديده ای ديرينه و بسيار ويرانگر است. پليس فدرال آمريكا FBI در تحقيقات گسترده ای به اين نتيجه رسيده كه بيش از نود درصد قاتلين زنجيره ای و كلا تبهكارانی كه سابقه ی ايجاد جرح دارند،در كودكی حيوان آزار بوده اند.اين يك كابوس اجتماعيست.بيجه و خفاش شب در كشور ما بهترين نمونه هايش هستند.فكر ميكنيد چرا در اين كشورها با حيوان آزاري با آن شدت برخورد ميشود؟ در همين تركيه ،پارسال دانشجوی پسری را برای له كردن يك بچه گربه از دانشگاه انداختند بيرون. بخاطر اينكه به اين نتيجه رسيده اند كه اين آدم خطرناك است برای جامعه ی اطرافش.بعد اينجا سنگ زدن و آتش زدن گربه ها تفريح ميشود گاهی!هيچكس هم عين خيالش نيست،والدينش ببينند يا بشنوند اكثرا ميگويند بچه است ديگر،حاليش نميشود!! در حاليكه اين آدم در هر سنی بايد برود درمان روانشناسانه بشود.در عوض كسانی كه حيوانات را نمی آزارند يا برايشان كاری ميكنند(بی آنكه خودم مخاطب باشند عرض ميكنم) بدون شك انسانهايی با وجدان بيدار و آگاه و پاك هستند.
سخن آخر:
از هموطنانم خواهش ميكنم با حيوانات مهربان باشند.در اين هوای سرد به فكر حيوانات بی پناه باشند.در روايت است از پيامبرمان كه زن بدكاره ای تنها بخاطر اينكه در بيابانی خشك به سگ تشنه ای با درآوردن كفشش و تلاش برای كشيدن آب از ته يك چاه ،آب داد،آمرزيده شد.در عوض پيامبر زنی را بخاطر بستن گربه ای به گوشه حياط و اينكه آنقدر به او آب و غذا نداد تا مرد ،لعنت ابدی فرمودند.راه رستگاری روشن است،اكنون عصر بيداريست.راههای بهتر زيستن نمايان شده.با محيط زيستمان كه حيوانات بخشی از آن هستند مهربان باشيم.شكار و شكارگری عين تباهيست. مقام معظم رهبری در پاسخ به استفتايی كه از ايشان شده صراحتا اعلام داشتند كه شكار برای تفريح(نه برای رفع گرسنگی ای كه انسان مسلم بداند اگر شكار نكند خواهد مرد) عين لواط است.
وا اسفا بر اسلحه هاي مجاز سازمان "حفاظت محيط زيست"!! و شكاچيان مجاز!!
از مسئولين محترم بار ديگر براي اينكه دور هم جمع بشويم و هركداممان با هر انگيزه اي كه داريم يك هدف و آن ساماندهی حيوانات شهری را پيش بگيريم،تقاضای همكاری دارم.
سپاس:
سپاس از همسرم مهدی يگانه كه اين خانه كه چه عرض كنم،اور‍ژانس حيوانات بيمار و بی پناه را با صبوری تحمل ميكند.
گیلان امروز - به دنبال پیگیری های مکرر گیلان امروز برای گفت و گو با مقام مسوولی در شهرداری رشت درباره حیوانات سرگردان، در نهایت قرار شد که پرسش هایی برای دریافت پاسخ به این ارگان ارسال شود. در ادامه پاسخ های شهرداری رشت به پرسش های گیلان امروز می آید.شهرداری رشت دارای کار گروه هدم سگهای ولگرد سطح شهر رشت است که هر هفته شب های جمعه از ساعت یک بامداد لغایت پنج صبح اقدام به معدوم کردن سگهای ولگرد سطح شهر با هماهنگی دوایر مخالف می کند. البته لازم به تذکر است که در ایام ماه مبارک رمضان، ماه های محرم و صفر، ایام شهادت ها و ولادت ها این عملیات متوقف می شود. و در سال ١٣٨٩ تعداد ٢٤٣ قلاده از سگهای ولگرد سطح شهر معدوم شدند.

پاسخ شهرداری رشت به سوالات گیلان امروز درباره حیوانات سرگردان
در حال حاضر متولی گری حیوانات سرگردان در رشت با کدام بخش و ارگان است؟
فقط سگها، شهرداری
آیا برآوردی از تعداد این حیوانات و نوع آن دارید؟
خیر
چه برنامه هایی برای سازماندهی و یا جلوگیری از افزایش بی رویه زاد و ولد آنها دارید؟
معدوم کردن
برای کاهش جمعیت این حیوانات چه اقداماتی انجام شده؟
-
از چه روشی برای عقیم سازی یا کشتن حیوانات فوق استفاده می شود؟
-
اکیپ های زنده گیری سگهای سرگردان در رشت وجود دارد؟
خیر. در مواقع ضروری بعضا نواحی شهرداری و سازمان آتش نشانی
مفاد دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد به روش زنده گیری در گیلان اجرا می شود؟
در رشت خیر
آیا سگهای بی صاحب پس از زنده گیری معاینه می شوند؟ و سگهای سالم از بیمار جدا می شوند تا به متقاضیان داده شوند؟
در شهر رشت خیر
بخش نخست این مصاحبه را در اینجا بخوانید
جهت کمک مالی یا اهدای دارو و لوازم مورد نیاز با حامیان حیوانات گیلان تماس بگیرید

برای تماس با آزاده محجوب از دو راه زير اقدام بفرماييد: ٠٩١١٩٤٦٨٦٤٧ 
hamianeheivanateguilan@gmail.com
شماره حساب بانك مسکن بنام آزاده محجوب گلرودباری: ٣١٠٠١١٧٥٨٥٨١شماره كارت همين حساب: ٦٢٨٠٢٣١٤١١٨٥٥٥٣٨ در پایان از تمامی دوستداران حیوانات تمنا میشود بجای هر لایک (like) خشک و خالی، هر کدام ١٠٠٠٠ تومن یا ٥ یورو یا دلار هم کمک کنند!






تعداد ١٦٨٨ انسان با احساس لایک زدن که اگر این تعداد هر کدام ٥ یورو یا ١٠٠٠٠ تومن کمک مالی کنند میشه چیزی بالای ده میلیون!!!!!!!!!!!!
برای کسانی که در خارج زندگی میکنند ٥ یورو پول دو بسته شکلات است!!!
و برای این کار هم لازم نیست حتما در ایران باشید، شما می توانید به راحتی این مبلغ را همراه مسافرانی که به ایران میروند، بدست حامیان حقوق حیوانات برسانید و با وجدان آسوده هر چقدر که می خواهید لایک کنید که این جور لایک ها واقعا می چسبه!
شیوه ی ارباب همت نیست جود ناتمام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر