۱۳۹۱ آبان ۱۷, چهارشنبه

ستار بهشتی بر اثر شکنجه بازجوها جان باخت

این زندانی سیاسی هفته قبل بازداشت و به شدت شکنجه شده بود
ستار بهشتی وبلاگ نویس ۳۵ ساله ای بود که پیش از احضار شدن در وبلاگ خود نوشته است:
 دیروز بنده را تهدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هررفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان!

 قبر بخرید و فردا جنازه را تحویل بگیرید
کلمه – زهرا صدر: صبح امروز ماموران پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، از سبزهای گمنامی که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود، اطلاع دادند که این جوان ۳۵ ساله جان خود را از دست داده و آنها باید روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند.
به گزارش کلمه، شاهدان عینی از زندان اوین در ملاقات با خانواده هایشان گفته اند که وی در بازجویی ها به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و آثار کبودی و شکنجه بر تن و صورت و سر این زندانی سیاسی مشهود بوده است.
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که ستار بهشتی یک شب را در آنجا سپری کرده بود، روایت کرده اند که بدن این جوان زیر ضرب و شتم له شده بود و به گفته آنها حتی یک جای سالم در بدنش نبود.
پس از رسیدن این اخبار به کلمه، با خواهر ستار بهشتی تماس گرفتیم که وی گفت: شوهرم را خواستند و به او گفتند برو مادرش را آماده کن. قبر بخر. فردا بیا جنازه را تحویل بگیر. همین. هیچ چیز دیگری نمی دانیم. نمی دانیم چرا کشتند. اصلا چی شد. نمی دانیم چی شد. داداشم سالم از خونه رفت. با پای خودش رفت. همه دیدند که سالم بود. برادرم حتی قرص سردرد نمی خورد. سالم سالم بود.
هفته ی گذشته کلمه خبر داده بود که ستار بهشتی هفتم آبان ماه در منزل شخصی اش در رباط کریم توسط ماموران پلیس فتا بازداشت شده است. این زندانی سیاسی، یک کارگر ساده ۳۵ ساله است که در هنگام بازداشت، نان آور خانواده اش بوده است.
بر اساس گزارش هفته پیش کلمه، ستار بهشتی که در بازجویی ها تحت فشار برای اعتراف و پذیرفتن خواست بازجویان فتا بوده است، پس از مقاومت به صندلی بسته می شده و مورد ضرب و شتم قرار می گرفته است.
اما امروز صدای لرزان و گریه های خواهر ستار امان هر سوال پرسیدنی را از آدم می گیرد. به عنوان خبرنگار و مصاحبه گر، جمله ای نداری و فقط به گریه هایش گوش می کنی. در حال خود نیست و مرتب می گوید: داداشم بود… خدایا… خدایا… داداشم بود.. داداشم رو کشتند و گفتند فردا جنازه اش را می دهیم.
صدای گریه های مادر از آن سو می آید و سوالی، که خواهر ستار بهشتی به مادر می گوید: نمی دانم، شاید از دوستان ستار است. و بعد صدای گریه و شیونی که از اتاق بلند می شود و کلمه ی “ستار” که تکرار می شود.
خواهر این زندانی سیاسی ادامه می دهد: به شوهر من گفته اند مریضی داشته، شوهرم هم گفته: نه، سالم بود. گفته اند: با هیچ جا مصاحبه نکنید، اگر مصاحبه کنید پدرتان را در می آوریم. داداشم کاری نکرده بود، چی کار مگر کرده بود؟ از آن سه شنبه که بردند تا الان هیچ خبری ازش نداشتیم که امروز خبرش را برایمان آوردند.
وی ادامه می دهد: به ما گفتند با جایی مصاحبه نکنید و حرف نزنید. گفتند ناراحتی قلبی داشته. چی کار کرده بود مگر برادرم؟ کاری نکرده بود. چی گفته بود؟ سه نفر آمدند و دستنبد زدند و بردند، هیچ چیز نگفتند. تمام شد.
کلمه تاکید می کند که با توجه به اینکه هنوز جنازه ای به این خانواده تحویل نشده، نمی توان درباره ابعاد دقیق این خبر به طور قطعی قضاوت کرد که آیا این یک سناریوی امنیتی برای آزار خانواده اوست یا فاجعه ای است که ماموران به دنبال سرپوش گذاشتن بر روی آن اند.
روز گذشته نیز مادر ستار بهشتی با تشریح نحوه دستگیری فرزندش به سحام گفته بود: نزدیک ظهر بود و من در خانه نشسته بودم وقتی صدای در آمد رفتم جلوی منزل، شخصی به من گفت آقا ستار هست؟ و هنگامی که من قصد داشتم درب منزل را ببندم فرد دیگری هم آمد و درب منزل را فشار دادند و وارد خانه شدند.
مادر این زندانی سیاسی در در ادامه گفته بود: من به مامورین گفتم شاید دخترم در منزل با لباس نامناسبی باشد که مامورین بدون توجه به حرفهای من وارد شدند و تمام وسایل از جمله کامپیوتر فرزندم و تمامی دست نوشته ها و مطالب وی را با خود بردند.
وی خاطرنشان کرده بود: حتی برای بردن فرزندم اجازه نمی دادند تا لباسهایش را عوض کند. از یکی از مامورین خواهش کردم تا دستان فرزندم را باز کند و اجازه دهد تا فرزندم لباس خود را تغییر دهد که بهر حال یکی از دستان وی را باز کردند و از آن تاریخ تا کنون هیچگونه خبری به من نمی دهند که فرزندم را به کدام محل انتقال داده اند.
این مادر رنجدیده در مصاحبه دیروز عنوان کرده بود: من از طریق بستگان اطلاع پیدا کردم که در سایت ها، خبر فرزندم انتشار پیدا کرده که از ناحیه بدن بطور کلی (دست، پا، صورت) آسیب دیده و بازجوها از درمان وی خودداری می کنند.
گفتگوی مسیح علی نژاد با خانواده ستار سعیدی را در مورد جزییات این واقعه بشنوید:
 خانم بهشتی در مورد ستار بهشتی بعد از اینکه سه شنبه خبر بازداشتش منتشر شد می خواستم ببینم آخرین اطلاع تان چه هست ظاهرا خبر خوبی دریافت نکردید؟
سه شنبه هفته گذشته دوازده ظهر آمدند ریختند توی خانه و برادرم را بردند. بدون هیچ جرمی و بدون هیچ مدرکی. هیچی هیچی.... پشت ماشین شان هم نوشته بود گروه سیاسی فتا. همین و السلام. ما نه یک تماسی داشتیم. دست های برادرم را هم از پشت بسته بودند. دیروز یک آقایی به اسم نجفی آمده بود شماره من و شوهرم را گرفته بود که پیگیر کار آقای ستار بهشتی باید بیاید. دیروز می خواستند ماشین دنبال شوهرم بفرستند، شوهرم گفته خودش می رود. امروز صبح شوهرم رفته بود به او گفتند آقای ستار بهشتی مشکلی داشته، شوهرم گفت نه هیچ مریضی نداشت. واقعا هم برادرم هیچ مریضی نداشت، نه سیگاری می کشید حتی یک قرص سر درد هم نمی خورد. بدش می آمد. فقط اضطراب داشت همین .
 خب بعد از این به همسر شما چه گفتند؟ آیا گفتند اتفاقی برای برادر شما در زندان افتاده است؟
به شوهرم گفتند بروید مادر و خواهرش را آماده کنید، قبر بخرید، فردا با ما هماهنگ کنید بیاید کهریزک جنازه را تحویل بگیرید. همین و هیچ چی دیگه نمی دونیم.
آخرین باری که مادرتان توانستند با ستار صحبت کنند کی بود؟
 همان روز سه شنبه بود ساعت دوازه ظهر هیچ تماس دیگری با ما نداشت. هیچی.
آنطور که در خبرها خواندم محل زندگی شما رباط کریم بوده می توانم بپرسم برادر شما را کجا بردند و محل نگهداری برادر شما کجا بود؟
آن روزی که آمده بودند مادرم گفته بود بچه مرا کجا می برید گفته بودند تهران، مادرم گفته از کجا بفهمم ، مگر تهران کوچک است؟ آنها گفتند به شما خبر می هیم به شما زنگ می زنیم. همین، هیچ چی نمی دونیم. من برادرم را ندیدم.
آیا اصلا کسی به شما گفتند که برادر شما را به چه اتهامی دستگیر کردند؟
جرمی نداره نمی دانیم. به شوهرم گفتند خفه شو نپرس، شوهرم اصلا برادرم را ندیده بود، فقط بچه مرا دیده بود و گفته بود هر موقع من بنیامین را می بینم انگار سحر را می بینم ...من برادرم را ندیده بودم.
الان صدای گریه مادرتان را می شنوم آیا برای پیگیری جسد کاری کردید؟
من مادرم ناراحتی قلبی دارد، جنازه را نبیند می میرد. مادر من دوام نمی آورد.
ممنونم می دانم شرایط خوبی ندارید ولی همین قدر توضیحی که دادید ممنونم، خودم هم تماس می گرفتم امیدوار بودم خبر دروغ باشد...
گفتند قبر بخرید، قبر خریدن دروغ است. گفتند قبر بخرید، قبر خریدن دروغ است. برادرم ۳۵ سال داشت، سنی نداشت، برای چی؟ فقط بگید برای چی برادرم مرد؟ تو را خدا به چه جرمی برادرم مرد. به جرم بی گناهی، به جرم بی گناهی ، به جرم بی گناهی ، به جرم بیگناهی اگه مرگ است، مرگ سیاوش است. تا ابد زنده است. ما افتخار می کنیم. اگر واقعا برادرم به جرم بیگناهی رفته ما افتخار می کنیم به او. از حالا تا فردای قیامت من خواهر ستار بهشتی هستم. خوش به حالم. افتخارم....سرم بالاست برادرم قاچاقچی نبود، معتاد نبود، ناموس دزد نبود، میهن فروش نبود، برادرم صاف و ساده از همه محل بیاید بپرسید می گویند روی سر این بچه قسم می خوریم.
می توانم بپرسم آیا برادر شما متاهل بود یا مجرد؟
مجرد بود . برادرم پناه مادرم بود. پدر و مادرم از هم جدا شده بودند، برادرم نان آور خانه بود. کس و کار مادر من برادرم بود. مادر من مریضه. مادرم فراموشی و پوکی و استخوان شدید دارد. مادرم را برادرم دکتر می برد. قرص های مادرم را می داد. حال مادرم خیلی خراب است که سر هشت روز خبر مرگ برادرم را دادند. برو پیگیر شو که برادرم مرا چی شد که مرد. کشتند؟ چی شد؟ چی شد؟ ما نمی دانیم. آخه برادر من صحیح و سالم بود. با پای خودش رفت دستبند زدند، سوار ماشین شد، حتی نگذاشتند یک کفش پایش کند.
مادر ستار بهشتی در انتهای مصاحبه می گوید:
من بچه ام را در راه خدا دادم، مادر اکبر محمدی، من بچه ام را در راه آنها دادم. بچه ام سالم بود، حتی یک قرص سر درد هم نمی خورد....با ستار از روزی که او را بردند حتی یک کلمه هم حرف نزدم حتی یک کلمه هم حرف نزدم.

مقامات قضایی و امنیتی کشور پاسخگو باشند
تصویر شکایتنامه ستار بهشتی از شکنجه در زندان
در حالی که نهادهای ذی ربط از جمله پلیس، دادستانی و پزشکی قانونی، هیچ یک درباره سرنوشت ستار بهشتی پاسخگو نبوده اند و حتی دستگاه امنیتی و قضایی درباره مرگ و زندگی وی نیز سکوت پیشه کرده اند، سندی از داخل زندان اوین در اختیار کلمه قرار دارد که نشان می دهد ستار بهشتی با دستخط خود از بازجویانش به خاطر شکنجه، شکایت کرده است. این شکایت در همان یک روزی انجام شده که وی در بند ۳۵۰ اوین به سر برده است؛ یعنی در یازدهم آبانماه.
به گزارش کلمه، این سند نشان می دهد در آزادترین مملکت دنیا و در بهترین زندان های جهان که مسئولان بارها به وضع آنها افتخار کرده اند، هنوز به طور آشکار از شکنجه برای اعتراف گیری از زندانیان استفاده می شود؛ موضوعی که حتی قبل از اعلام وضعیت ستار بهشتی و تحویل احتمالی جنازه او، باید محور پاسخگویی صریح و سریع حاکمان قرار گیرد تا به سرنوشت بی حاصل پرونده جنایت کهریزک و در نهایت به قربانی شدن عوامل دسته چندم و دادن مسئولیت دولتی به متهم اصلی جنایت نینجامد.
موضوع درخواست: شکایت علیه بازجوی خود
به: آقای اعلائی مسئول اندرزگاه ۳۵۰
اینجانب ستار بهشتی درتاریخ ۹۱/۸/۹ از طرف پلیس فتا در منزل بدون حکم بازداشت شدم و اینجانب در مدت دو روز بازجویی مورد انواع تهدید و ضرب و شتم قرار گرفتم از فحش های ناموسی که به مادر بنده می گفتند و به خودم مانند [...]، مادرت سالم نیست و بسیار توهینهای دیگر و انواع ضرب و شتم با مشت و لگد و بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اکنون در تاریخ ۹۱/۸/۱۱ بنده را پلیس فتا باز احضار کرده و با خود می برد و بنده عواقب هر اتفاقی که برایم پیش آید مقصر پلیس فتا می دانم و همینطور اگر اعترافی از بنده گرفته شود تحت شکنجه بوده در مدت ۱۲ ساعت ماندن در بند ۳۵۰ اتاق دو، اعضاء اتاق شاهد آثار ضرب و شتم روی بدن بنده بوده اند. و ۲ بار به پزشک مراجعه کردم در نهایت گزارش خود را تقدیم به شما می کنم و خواستار پیگیری این امر هستم.
با تشکر
ستار بهشتی
"حاکمان کنونی در این ظلم ها و شکنجه ها شریک و مسئول اند"
شهادتنامه ۴۱ زندانی سیاسی بند ۳۵۰: ستار بهشتی شکنجه شده بود

۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ اوین شهادت دادند که در ساعاتی که ستار بهشتی در این بند بوده آثار شکنجه ها و ضرب و شتم را بر بدن وی دیده اند.
متن کامل این شهادت نامه که ۴۱ زندانی سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین آن را امضا کرده اند و به همراه اسامی آنان در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
‌بسم الله الرحمن الرحیم
جنایت کهریزک ۲ – قتل ستار بهشتی در پلیس امنیت
در رسانه ها خبری انتشار یافته مبنی بر اینکه آقای ستار بهشتی در تاریخ ۹۱/۸/۹ بوسیله پلیس فتا (فضای تبادل اطلاعات) که زیر مجموعه پلیس امنیت نیروی انتظامی می باشد بازداشت شده است و در تاریخ ۹۱/۸/۱۶ به خانواده وی اطلاع داده شده که ستار فوت کرده است و باید جنازه اش را از سردخانه کهریزک تحویل بگیرند. در عین حال آنها را تهدید کرده اند که حق صحبت با رسانه ها را نیز ندارند.
از آنجا که آقای ستار بهشتی از ۹۱/۸/۱۰ تا ۹۱/۸/۱۱ دربند ۳۵۰ بوده و افراد این بند وضعیت دردناک جسمی و روحی وی را از نزدیک مشاهده کرده اند، وظیفه ملی و دینی خود میدانیم مسایل وی را به اطلاع ملت شریف ایران برسانیم.
اتهام آقای ستار بهشتی نوشتن مطالبی انتقادی نسبت به مسوولان نظام در وبلاگ شخصی و “انتقادی اش” بوده است. وی در حضور افراد در بند ۳۵۰ اظهار داشته که در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. درمواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است و مکررأ تهدید میکردند که وی را می کشند.
زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.
ستار در حالی که به دلیل ناراحتی دست به سختی قادر به نوشتن بود طی شکایتی به مسوول بند ۳۵۰ در چند سطر وضعیت خود و برخوردهای پلیس امنیت با خود را نوشت و خواهان پیگیری آن شد.
با توجه به غیر عادی بودن شرایط جسمی وی دوبار به بهداری زندان اوین اعزام شد و پزشک بهداری نیز وضعیت وی را مشاهده کرد.
روز ۹۱/۸/۱۱ ستار را که از فعالان جوان و ثابت قدم جنبش سبز بود مجددا از بند ۳۵۰ به پلیس امنیت منتقل کردند. او هنگام رفتن بسیار نگران بود و به افراد بند گفت اینها قصد کشتن مرا دارند. ۴ روز پس از انتقال وی نیز خبر مرگش به خانواده اش داده شد.
کسانی که داعیه پیروی از امیرمؤمنان علیه السلام را دارند، یعنی همان که وقتی شنید در حکومت او خلخال از پای یک زن یهودی در آورده اند فرمود: “اگر کسی از این ستم بمیرد جای سرزنشی بر او نیست” این ظلم ها و فجایع و قتل ها وشکنجه ها که به دفعات اتفاق افتاده را می بینند و خم به ابرو نمی آورند و حتی خواب یک شب آنها نیز آشفته نمی شود.
در سال های اخیر و پس از انتخابات ۸۸ بارها وبارها این نوع شکنجه ها در مورد دستگیر شدگان در بازداشتگاه پلیس امنیت و پلیس فتا تکرار شده است و افرادی دربند ۳۵۰ بوده و هستند که خود شخصا این نوع شکنجه ها را تجربه کرده اند و ما گواهی می دهیم در موارد متعدد شاهد حضور بازداشت شدگان شکنجه شده توسط پلیس امنیت در بند ۳۵۰ بوده ایم.
ما بر این باوریم اگر با جنایتکاران کهریزک ۱ و شکنجه گران اوین که گزارش جزئیات شکنجه های آنان بارها و بارها اعلام شده است و همه ی مسوولان حکومتی از آنها مطلعند، برخورد می شد و به جای تشویق و ارتقاء مقام، مجازات می شدند، دیگر اینگونه شکنجه های وحشتناک و قتل ها که نشان دهنده کهریزک های دیگر است اتفاق نمی افتاد.
اکنون بر همه ثابت شده است که با زمامداران فعلی “آنچه البته به جایی نرسد فریاد است”، ما ضمن تسلیت و دل آرامی به خانواده مرحوم ستار بهشتی و ملت مظلوم ایران، یادآور می شویم که حاکمان کنونی چه بخواهند و چه نخواهند، در این ظلم ها و شکنجه ها و خون های به ناحق ریخته شده شریک و مسوول هستند.
امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
محمد ابراهیمی، حسن اسدی زید آبادی، امیر اسلامی، رضا انصاری راد، ابراهیم(نادر) بابایی زیدی، عماد بهاور، سیدعلیرضا بهشتی شیرازی، امید بهروزی، امین چالاکی، سیاووش حاتم، امید خوارزمیان، مهدی خدایی، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، سیدمحمدعلی دادخواه، علیرضا رجایی، محمد رضایی، فرزاد روحی، حسین زرینی، عبدالفتاح سلطانی، ادریس سیدین، پوریا شاهپری، محسن(بهمن) صادقی نور، محمدفرید طاهری قزوینی، بهادر علیزاده، افشین کرم پور، حمیدرضا کرواسی، امیر گرشاسبی، جعفر گنجی، سیامک قادری، ابوالفضل قدیانی، علی اکبر قطبی، فرشید لاهوتی، عبدالله مومنی، محسن میردامادی، مصطفی نیلی، محمد علی ولایتی، فرشید یدالهی، محمدحسن یوسف پورسیفی، محمدامین هادوی، سیداحمد هاشمی
 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
 ننگ و نفرت بر خامنه ای و حکومت اسلامی


علت مرگ ستار بهشتی: ستاربهشتی از ترس نوشته هایش سکته کرده!!!
هفته نامه شما  (ارگان حزب موتلفه اسلامی): پزشکی قانونی مرگ وی را طبیعی اعلام کرده است و از شواهد به نظر می رسد سکته حاصل از ترس زیاد وی از عواقب نوشته هایش بوده است.
 پس از گذشت سه هفته از قتل ستار بهشتی در زندان، اطلاعیه دادستانی تهران در خصوص فوت ستار بهشتی : محتمل‌ترین علت منجر به فوت می‌تواند پدیده‌ی شوک باشد که در صورت احراز ایراد ضربه یا ضربات به نقاط حساس بدن یا فشارهای شدید روانی، این عوامل می‌تواند عامل شوک مذکور باشد.
سحام نیوز: منابع خبری سحام از اوین گزارش داده اند که پزشک پرونده شهید ستار بهشتی، بازداشت شده است.
  بنا به این گزارش، این پزشک بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل و پس از چند روز آزاد می کند. علت بازداشت این پزشک زندان اوین، صدور تاییدیه در خصوص وجود آثار شکنجه و ضرب و شتم بر بردن ستار بهشتی بوده است.
رئیس سازمان پزشکی قانونی پس از اظهارات ضد و نقیض درباره دلایل مرگ ستار بهشتی  اعلام کرد: بررسی علت مرگ ستار بهشتی به پایان رسیده، اما هنوز اجازه انتشار نداریم البته به مسئولان پرونده قضایی اعلام شده و نتایج نهایی بر خلاف شایعه مرگ طبیعی، این فرد است.
دکتر احمد شجاعی رییس سازمان پزشکی قانونی ایران در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر، اظهار داشت: بر اساس آزمایشات انجام شده روی جسد ستار بهشتی هیچگونه آثار خفگی و سم در بدن وی پیدا نشد و از نظر ما این فرد بر اثر مرگ طبیعی جان خود را از دست داده است.
وی ادامه داد: البته ممکن است این فرد بر اثر استرس های وارد شده جان خود را از دست داده باشد چرا که قبل از مرگ نیز قرص قلب مصرف کرده است. این دسته از متهمان وقتی قرار است مورد بازجویی قرار بگیرند دچار استرس می شوند که این استرس هورمون هایی را در بدن ترشح می کند که باعث آریتمی قلب می شود.
رئیس پزشکی قانونی در مورد کبودی های روی بدن این فرد گفت: ممکن است کبودی هایی روی بدن او بر اثر ضرب و شتم باشد اما این کبودی ها نمی توانند عامل مرگ باشند.
به گفته سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نماینده مسئول پیگیری مرگ وبلاگ نویس زندانی در پی بررسی این پرونده با استفاده از عنوان "مرگ مشکوک" به جای "قتل" اعلام کرده است، کبودی های عامل مرگ ستار بهشتی نمی تواند باشد.

در این رابطه بخوانید:
گوهر عشقی مادر ستار بهشتی در گفت‌وگو با دویچه وله به تهدید و نحوه گرفتن رضایت‌نامه توسط ماموران امنیتی از خانواده پرداخته است. او گفت مرا با قاتلان ستار روبه‌رو کردند و گفتند اگر رضایت ندهی دخترت را بازداشت می‌کنیم.

مراسم چهلم ستار بهشتی هم گذشت

۲ نظر:

  1. آسیابان: هر چه داریم از پادشاه است
    زن: چه میگویی مرد ماکه چیزی نداریم!
    آسیابان: آن هم از پادشاه است

    پاسخحذف
  2. درود
    به نکته بسیار ظریفی اشاره کردید...

    پاسخحذف