حامد هادیان در حساب توییتری اش خودش را خبرنگار بدون مرز معرفی کرده و صد البته یکی از مریدان خاص حضرت عباس! او به کشورهایی سفر کرده و میکند که مرزشان تنها برای مزدوران رژیم آخوندی باز است مانند سوریه و لبنان و اینبار طالبان به او ویزای سفر به افغانستان داده
صدور ویزای «سیاحتی!» برای یک خبرنگار آن هم در زمان جنگ؟
یکی نوشته: اخبار خبرنگارها رو که دستگیر کردند بخونید بعد وارد افغانستان بشید
اینم پاسخ داده که آزاد شدند! راست میگه از اونجا که طالبان تغییر رویه داده و «دیگه سر نمیبُره!» پس از اینکه با شلاق و کابل٬ بدنشان را سیاه کرد٬ آزادشان کرد
البته خیال این مزدور تخته که کاریش ندارند! زیرا ایشان مامور ویژه بزرگ طالبان ایران هستند
تازه بهش تخفیف هم دادن و با ۲ میلیون تومن سر و تهش را بهم آوردن! هر چند از جیب خودش نداده و حاج آقا یکتا از جیب مردم ایران هدیه فرمودند
حامد هادیان از هرات گزارش میدهد: در میدان گلهای هرات، چند کودک، پرچم طالبان میفروختند. خودشان طالب نبودند ولی فرصتی برای دستفروشی بود. بعضیها هم میخریدند و جایی میزنند. نگران کسب و کارشان بودند. من هم یادگاری خریدم. با اینکه برای صاحبان قدرت پرچم و شعار خیلی مهم است ولی فقط با اینها نمیتوان کشورداری کرد...کی میگه نمیشه؟
دو روز پیش تظاهراتی در هرات و کابل علیه پاکستان برگزار شد. امروز توی فرمانداری هرات پیگیرشان شدیم. معاون والی گفت کسی را نکشتیم و روزنامهنگاران را هم با رافت اسلامی آزاد کردیم. ولی انگار با روزنامهنگاران در کابل با رافت اسلامی برخورد نشده و دو روزنامهنگار را سخت مضروب کردند
خبرنگاری که شلاق خورد
خطای خبرنگار این بود که تعداد موتور سیکلتهای توقیفشده دانشآموزان را ۳۵ دستگاه نوشته بود در حالی که ۸ دستگاه بوده است. پاسخ نیروی انتظامی بلافاصه در همان سایت خبری درج و خبر نیز تصحیح میشود، با اینحال نیروی انتظامی با حکم قوه قضاییه شبانه به خانه حسین موحدی ریخته و او را بازداشت میکند. چند روز بعد نیز او را به ۴۰ ضربه شلاق محکوم کرده و حکم نیز اجرا میشود
جناب خبرنگار بدون مرز! از این گونه رافت اسلامی آخوندها در کشور خودمان هم گزارشی دادی؟
خبرنگار مزدور رژیم آزادانه درحال گردشگری در افغانستان میباشد! ...به میدان هوایی کابل رسیدم. همان جا که آمریکاییها از آن فرار کردند...وقتی فهمیدند خبرنگارم گفتند از هر جا خواستی عکس بگیر! خبرنگاران افغانی را زیر ضربه های شلاق تکه پاره میکنند ولی به مزدور خامنه ای میگن: از هر جا خواستی عکس بگیر
نوشته بنرهای عجیب فرودگاه کابل. برای هر بینندهای شاید به دلیلی عجیب باشد
چرا عجیب؟! برای مزدوری مانند تو که نباید عجیب باشه! ما ۴۳ سال است که از این بنرها میبینیم
کابل هم مانند هرات٬ امن و امان بود و همه راضی! رسیدیم به اصل قضیه! یعنی جاسوسی در پنجشیر! گزارش شنبه: چند روز است که از طریق آدمهای مختلف پیگیر رفتن به پنجشیر هستم. ولی همه راهها به طالبان ختم میشود. باید برگه مجوز از وزارت فرهنگ امارت اسلامی گرفت تا وارد محاصره شوی. هنوز راهش را پیدا نکردم. توی کابل هم کسی دقیق نمیداند آنجا چه میگذرد چه برسد کیلومترها آنورتر
حتمن راهش رو پیدا میکنی! کافیه مثل روزی که رفتی ویزا از دولت طالبان بگیری، بگی مزدور رژیم هستی و برای جاسوسی میری٬ خودشون میبرنت
گزارش ساعت ۲ بعد از نیمه شب! از قرار اوضاع اینترنتی افغانستان بهتر از ایرانه
به چند کتابفروشی در کابل رفتم. پرنده پر نمیزد. چند تایی رمان دری هم خریدم. از مالکش پرسیدم کسی به شما کار نداشته. گفت یک بار آمدند و نگاهی هم کردند ولی منتظریم دوباره بیایند. خودش کتابهایی که احتمال میداد حساس باشند را با خودش برده بود. یکی از آن ممنوعهها را پیدا کردم
میگم حالا چرا اینهمه راه دور رفتی برای تهیه گزارش؟! تو همین ایران خودمون خبر به اندازه کافی داریم که
بازداشت محمد ایراننژاد٬ به جرم فروش کتاب های دست دوم
بازداشت پویا جانی پور٬ او در سال های اخیر به کتاب فروشی آنلاین مشغول بوده است
ادامه گزارش نیمه شبانه: چند مغازه کتابفروشی کناری در همین دو هفته بسته شده بودند. پرسیدم چه طور اینقدر زود به این نتیجه رسیدید که ببندند. گفت ما اینها را میشناسیم تا یک سال آینده رونقی نخواهد بود. همین حالا هم کسی کتاب نمیخرد. اینها اهل کتاب نیستند. تازه بازارمان داشت رونق میگرفت
باز خوبه یه مدتی رونق داشتند! کتاب فروشی های ایران که ۴۳ ساله جز این آت و آشغال ها و چرندیات٬ کتاب دیگری اجازه ندارند بفروشند
حامد هادیان: به راننده فرودگاه گفتم برویم یک مسافرخانه ارزان در مرکز شهر. جایی در شهرنو یافت با اتاقی نچسب. بعد زدم بیرون. پارک شهر کنارمان بود پر مردمی که وسطش چادر زده بودند. قصهشان را پرسیدم. گفتند کسانی که در جنگ اخیر خانه خراب شدهاند. با دیدن وضعشان آدم به خودش میگوید این هم شد زندگی؟
البته امروز فهمید که یکی از دلایلی که به منطقه خود باز نمیگردند. این است که پول برای برگشتن به خانه خود را ندارند
حالا میگیم مردم افغانستان خونه شون تو جنگ خراب شده یا پول ندارن برای برگشتن به خونه شون؛ ما که در حال جنگ نیستیم و ۴۳ سال هم هست که حکومت الله که همانا حکومت محرومین و مستضعفین است ایجاد شده٬ چرا وضعمون اینجوریه؟
فعلن تا اینجاش چیزهایی که خریده و میخواد با خودش ببره پنجشیر! یک عدد پرچم طالبان و چند کتاب که البته یکی از کتابها٬ کتاب ممنوعه است
چه جنگی آوردنش به پنجشیر! گزارش دوشنبه مزدور حکومت آخوندی: دوست داشتم خیلی زودتر به پنجشیر برسم نه حالا که در دستان طالبان است
حسرت نخور جاسوس! کاری را که تو میخواستی بکنی٬ خبرنگاران تسنیم و فرهیختگان که زودتر از تو آمده بودند زحمتش را کشیدند و عکس مبارزان پنجشیر را همه جا پخش کردن تا طالبان بتواند خانوادههایشان را پیدا و تیرباران کند
جبهه مقاومت ملی: ژورنالیست ایرانی روزنامه فرهیختگان در گزارشی که از نیروهای مقاومت نفوذی در بین طالبان گرفته و آن را منتشر کرده، صورت ها را نپوشانده و هویت آنها را لو داده است. حرکتی غیرمسئولانه از طرف روزنامه فرهیختگان
طالبان در وردوی پنجشیر٬ برای مزدور حکومت آخوندی فرش قرمز پهن میکند درحالیکه خبرنگاران افغانستان را بازداشت میکند
مرتضی صمدی، یکی از عکاسان خبری در هرات سه روز میشود که در بند طالبان به سر میبرد. مصطفی صمدی، برادر این عکاس در یک نورا ویدیویی در فیسبوک خود گفته است که از سرنوشت برادرش اطلاعی ندارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر