جاوید نام نوید افکاری: دنبال گردن برای طناب دارشان میگردند
مردم ایران هشیار باشید! محاکمات قاضی صلواتی، قاضی مرگ، آغاز شده...اعترافات اجباری زیر شکنجه و حکمهای اعدام در راه است... سکوت نکنید! تماشاگر نباشید!
تقاضای مادر محمد قبادلو از مردم ایران برای نجات فرزندش. صدای محمد باشیم:
«از همه عزیزانم خواهش میکنم برای اینکه جوان دیگری از این مرز و بوم را به ناحق و فقط برای رفع اتهام از خودشان به دار نیاویزند این پست رو به اشتراک بگذارید.»
تنها ۲۲ سال سن دارد. وکیل نداشته و در نخستین جلسه دادگاه به او حکم اعدام دادند و میخواهند به همین سرعت هم حکم را اجرا کنند.
فرید کرم پور را ماموران حکومتی خودشان کشتند، انداختن گردن محمد قبادلو!!!
از صبح تمام اینترنت رو گشتم ولی در کشوری که تا فیهاخالدون مردم هم دوربین کار گذاشتن نتونستم حتا یک فیلم یا عکس هم از این تصادف پیدا کنم! تنها عکسی که دیدم این عکس همشهری بود!البته یک فیلم هم بود که در بیمارستان یک نفر توضیح میداد
عضو یگان ویژه رباط کریم بوده و بخاطر مولتیپل تروما مغزی چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفته ولی فیلم را پاک کردند و بجای آن تصویر ثابتی از او گذاشتند با توضیح مُردنش. ولی لحظهی آخر فیلم، تصویر او را روی تخت بیمارستان نشان میدهد که هیچ نشانی از عمل جراحی مغز دیده نمیشود و هیچ دستگاه یا حتا سرمی به او وصل نیست!
و اینطور بنظر میرسد که چشمانش باز است و یک نفر در حال مصاحبه با اوست!
و نوشتند گروهبانیکم "فرید کرم پور جمعی" که بر اثر حمله وحشیانه اشرار آشوبگر و به علت شدت و تعدد جراحات وارده در بیمارستان بستری بود، به فیض شهادت نائل گردید.
در پرونده گزارش شده که مرگ بر اثر ضربه مغزی و شکستگی استخوان آهیانه بوده.
حالا جراحی بخوره تو سرشون! ولی چرا در تصویر مصاحبه خبرنگار شبکه سه با مامور یگان ویژه، فرید کرم پور حتا یک باند پیچی خشک و خالی هم به سرش نیست؟!
یک فیلم بسیار کوتاه و ناواضح (با وجود تمام امکانات فیلمبرداری) که مرتب قطع و وصل میشه هم نشان دادهاند که مزدور حکومتی، فرید کرم پور دولا شده تا با دستش، پایش را که درد میکنه بگیره و مشکلی با سرش نداره!
گویا خودیها به پایش شلیک کرده بودند!
حالا پروژه کشتهسازی کار چه کسانی است؟
مردم معترضی که با دست خالی میجنگند یا مزدوران تا بن دندان مسلحی که حاضرند برای بقای حکومتی که از قِبَل آن میلیاردر شدهاند، حتا سرِ زن و بچه خودشان را هم بِبُرند؟!
مردم معترضی که با دست خالی میجنگند یا مزدوران تا بن دندان مسلحی که حاضرند برای بقای حکومتی که از قِبَل آن میلیاردر شدهاند، حتا سرِ زن و بچه خودشان را هم بِبُرند؟!
البته شونصدتا عکس و فیلم از مراسم تشییع و مصاحبه تلویزیونی و کوفت و زهرمار هست ولی هیچ تصویر یا فیلمی که ثابت کنه محمد قبادلو باعث مرگ این مزدورِ یگان ویژه حکومتِ بچه کش ندیدم.
معلوم نیست چه بلایی سرش آوردند که دست به دامن بازجو خبرنگار معروف، علی رضوانی شدند تا سبیل بابا ننه اش رو چرب کنه!
دادگاه محمد و چند نفر دیگر، دو روز پیش تحت نام دادگاه اغتشاشگران اخیر برگزار شد.
امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، درباره دادگاه محمد قبادلو چنین توضیح داده:۱- برای اینکه «دادگاهِ علنی» کمی معنا داشته باشد، برای اینکه وقتی یک جوان ۲۲ ساله بدون وکیل و حتی بدون اجازه حضور خانواده، محاکمه میشود، لااقل دفاعش را مردم بدانند، سرفصل دفاعیات مربوط به محمد قبادلو در پرونده قتل مرحوم فرید کرمپور را «علنی» در این رشته توییت منتشر میکنم.
۲-نخستین ایراد پرونده این است که هیچ تصويری از محل وقوع جرم، وضعیت تصادف، وضعيت جسد مقتول و وضعيت جسمانی و فيزيكی در زمان وقوع حادثه و حتی در زمان بستری شدن در بيمارستان و همچنين در زمان معاينات پزشكی قانونی در پرونده موجود نبود.
۳-دومین ایراد پرونده این است که در یک تصادف، پیکان با «یگان ویژه موتوری» برخورد کرده و بر اساس گزارشات اولیه شش نفر مجروح شدهاند و هیچ اشاره ای به آسیب به سر یکی از نیروها نشده ولی مرحوم در اثر ضربه مغزی و شکستگی استخوان آهیانه سر فوت کرده است.
۴- نکته مهم این است که در معاینه جسد توسط پزشکی قانونی به استثنای همین شکستگی استخوان سر که به دنبال اصابت جسم سخت بوده است و منجر به له شدگی بافت مغز و فوت شده است جراحت دیگری مشاهده نشده و کمی عجیب است که در یک تصادف، مصدوم فقط از قسمت بالای سر آسیب ببیند و جراحت دیگری نباشد.
۵-نکته قابل توجه این است که یگان ویژه همیشه با کلاه ایمنی هستند و در حین حرکت بودهاند که کلاه استفاده میشود، سوال مهمتر اینکه پس از حادثه عمل جراحی انجام شده و حتی بخیه دیده شده، اما در پرونده، درصد تاثیر ضربه و درصد تاثیر اقدامات بیمارستانی در فوت مشخص نشده است.
۵- از مستندات بیمارستانی مرحوم، جز برگه به تاریخ ۵مهر، که نشان میداد ایشان در تاریخ ۴مهر در بیمارستان ولیعصر تهران پذیرش شده است مستندی در پرونده نبود و ساعت پذیرش در بیمارستان ولیعصر ۲۴:۳۰ نوشته شده بود و احتمال انتقال از بیمارستان دیگر در این ساعت ضعیف است.
۶- در رابطه با اصل وقوع حادثه ابهامی وجود ندارد اما نتیجه این تصادف در ابهام است چراکه مثلا بازسازی صحنه ۱۲ مهر انجام شده و گزارش کارشناس تصادفات ۱۰ مهر تنظیم شده است یعنی بیش از ده روز فاصله وجود دارد.
۷- نکته مهم این است که در مراسم تشییع مرحوم روایتی توسط مقامات گفته شد که هیچ تناسبی با روایت فوت در تصادف موضوع پرونده ندارد.
۸- صرفنظر از همه اینها موضوع مهمی که به درستی بررسی نشده است وضعیت بیماری روانی متهم است. مثلا پزشک زندان تهران بزرگ و سرپرست آن دو مرتبه به بازپرس نامه دادهاند که وضعیت ایشان مخاطرهآمیز است، با اینحال پزشکی قانونی فقط بر اساس اظهارات متهم تایید کرده که سلامت روان دارد.
۹-ایرادات دیگری وجود دارد مثل اینکه از آغاز تحقیقات مقدماتی وکیل حضور نداشته و یا اینکه هیچ گزارش کارشناسی در رابطه با خسارتهای مادی و فیزیکی موتورها(اهمیت تخریب عمده در افساد) وجود ندارد یا اینکه مثلا در تعداد موتورها هم اظهارات متفاوت است.
۱۰- در کنار این ایرادات موضوعی که خانواده را نگران و هر انسانی را متعجب میکند این است که وقتی محدودیت تبصره ماده ۴۸(وکلای مورد تایید قوه قضاییه) فقط در دادسرا معنا دارد چرا ما وکلای متهم در مرحله دادگاه اجازه دفاع پیدا نکردیم؟ آیا برای کسی که وکیل دارد وکیل تسخیری تعیین میشود؟
شاید پاسخ در این مکاتبه باشد که تکلیف را از ابتدا تا انتهای پرونده مشخص کرده است و به عبارتی به منزله این است که نتیجه تحقیقات مقدماتی دادسرا پیشاپیش مشخص است!
یک نفر هم پرسیده: خواهش میکنم بگید چکاری میشه انجام داد؟!
کمکی از دست ماها برمیاد؟
پاسخش ساده است!
دو هفته اعتصاب کامل!
دو هفته مغازههایتان را ببندید!
دو هفته سرِ کارتان نروید، خودتان را به مریضی بزنید!
دو هفته در خیابانها بمانید حتا اگر جرات شعار دادن ندارید!
دو هفته از خریدهای غیر ضروری خودداری کنید!
دو هفته فرزندانتان را به مدرسه نفرستید!
رژیم که سرنگون بشه، همه زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر