نازی‌ها اول سراغ کمونیست‌ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودی‌ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
مارتین نیمولر کشیش پروتستان ضد نازیسم
شهریور ٬۱۴۰۱ ماهی که ژینا(مهسا) امینی را به قتل رساندند
در شهریور ٬۱۳۵۸ مردم بی‌دفاع روستای قارنا را فجیعانه قتل‌عام کردند
شهریور ٬۱۳۷۷ پیروز دوانی٬ نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، تحلیل‌گر و فعال سیاسی و مارکسیست ایرانی، در جریان قتل‌های زنجیره‌ای٬ ربوده شد و دیگر بازنگشت. او را کشتند و پیکرش را سوزاندند
در شهریور ٬۱۳۸۶ دو برادر٬ محمد علی و جعفر سواری اعدام شدند
شهریورماه ٬١٣٩٧ کمال احمدنژاد٬ زندانی سیاسی کُرد اعدام شد
در شهریور ٬۱۳۹۹ نوید افکاری سنگری را اعدام کردند
در شهریور ٬۱۴۰۰ شاهین ناصری٬ شاهد و افشاکننده‌ی شکنجه‌های جاویدنام نوید افکاری را کشتند
در شهریور ۱۴۰۱، دو زندانی سیاسی بلوچ به نام‌های محسن قنبرزهی (در زمان بازداشت در سال ۱۳۹۱ شانزده سال داشت.) و عین‌الله قنبرزهی، اعدام شدند
شهریور ٬۱۴۰۱ فریدون محمودی ۳۲ ساله، در جریان اعتراضات سقز در تجمع اعتراضی به قتل مهسا امینی با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر کشته شد
شهریور ٬۱۴۰۱ حنانه کیا کجوری ۲۲ ساله، در خیزش ۱۴۰۱ ایران، با اصابت گلوله‌ی جنگی مزدوران خونخوار خامنه‌ای به پهلویش در نوشهر کشته شد. او در حالی‌که به دندان‌پزشکی رفته بود و قصد بازگشت به خانه را داشت، بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به سمت معترضان کشته شد. آخرین حرف حنانه در بیمارستان این بود: «نزارید بمیرم، دو هفته دیگه عروسیمه.»
شهریور ۱۴۰۱، زکریا خیال ۱۶ ساله، بر اثر شلیک گلوله‌های جنگی نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در اعتراضات پیرانشهر کشته شد
شهریور ۱۴۰۱، امیرمهدی ملک محمدی ۱۷ساله، بر اثر شلیک گلوله‌ی جنگی توسط مزدوران خامنه‌ای در تهران کشته شد. هیچ عکس و نشانی از او در دست نیست.
شهریورماه ٬۱۴۰۱ ستاره تاجیک، نوجوان معترض ۱۷ ساله‌ای که از هراس طالبانی‌ها به ایران گریخته بود، در خیزش سراسری مردم ایران با ضرب و شتم ماموران امنیتی کشته شد.
ستاره را به اندازه‌ای زده بودند که صورت و بدن او به شدت شکسته بود.
در شهریور ٬۱۴۰۱ فریدون احمدی که یکی از اولین کشته‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بود٬ درسقز، شهر ژینا (مهسا) امینی با گلوله نیروهای یگان ویژه زخمی شد و سپس مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در نهایت کشته شد.
شهریورماه ١٤٠١، عبدالله محمودپور، ١٦ سالە ساکن روستای بالو از توابع ارومیه، در حین بازگشت از سرکار با اعتراضات گسترده در روستای بالو روبه‌رو می‌شود، وی برای خرید به یک سوپر مارکت می‌رود و وقتی می‌خواهد به خانه برود در مرکز بالو از ناحیه پشت بر اثر تیراندازی نیروهای بسیجی به شدت زخمی می‌شود و به دلیل شدت تیراندازی‌ها کسی نمی‌تواند وی را به بیمارستان انتقال دهد و تقریبا نیم ساعت طول می‌کشد که عبدالله را با یک ماشین به بیمارستان منتقل کنند. در بیمارستان پزشکان از مداوا پزشکی وی خودداری کردند. عبدالله در بیمارستان جان‌باخت.
شهریورماه ١٤٠١، اسماعیل حیدری ۱۸ساله، برای کار در نانوایی به تنکابن رفته بود که در جریان اعتراضات در خیابان، هدف گلوله قرار گرفت و جان باخت.
برادر اسماعیل حیدری که در تنکابن همراه او بوده، گفت که گلوله به قلب اسماعیل برخورد کرده و از پشتش خارج شده است. برادر اسماعیل حیدری تاکید کرده که ماموران با سلاح جنگی به او شلیک کرده‌اند، نه ساچمه‌ای.
شهریورماه ١٤٠١، بهنام لایق‌پور، ۳۷ ساله در شهر رشت کشته شد. نیروهای امنیتی دو بار با گلوله ساچمه‌ای به گلو و قفسه سینه بهنام لایق‌پور شلیک کردند و تمام صورت و گلوی او پر از ساچمه بوده‌است. مزدوران خامنه‌ای با اسلحه بالای سر بهنام ایستاده بودند تا کسی به کمک وی نرود و می‌گفتند «هر کسی برای کمک جلو بیاید، می‌زنیمش…»
بهنام در آخرین پست اینستاگرامی‌اش در رابطه با اعتراض‌ها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی اعلام کرد که «به احترام مردم ایران فعالیت‌هایش را تعلیق» کرده است. او قرار بود تا قبل از عید ۱۴۰۲ با دوست دخترش که «غزل» نام داشت، ازدواج کند، اما مقابل چشمان کسی که به او عشق می‌ورزید بی‌رحمانه کشته شد.
شهریورماه ١٤٠١، متین عبدالله‌پور در ارومیه توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد. متاسفانه عکسی از این جاویدنام در صفحات عمومی یافت نشد.
شهریور ٬۱۴۰۱ مادر سعید محمدی، ۲۱ ساله، در اعتراضات با او تماس گرفت و به او گفت: «سعید برگرد خونه. اینا نامردن میکشنت.» سعید به مادرش گفت: «بذار بکشن تا چهار تا جوون پشت سر من بتونن راحت زندگی کنن.»
سعید محمدی دقایقی بعد از پشت سر هدف گلوله‌های جنگی ماموران قرار می‌گیرد.
سعید قهرمان کشتی بود.
شهریور ٬۱۴۰۱ مهدی موسوی، ۱۶ ساله، در جریان اعتراضات خیابانی در شهر زنجان٬ در پی شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای توسط نیروهای ضدشورش به سمت معترضان، پنج گلوله به پشت مهدی موسوی برخورد کرد و پس از زمین افتادن این نوجوان ۱۶ ساله، ماموران با باتون ضربات متعددی را به سر و بدن او زدند... مهدی موسوی پیش از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد.
نهادهای امنیتی خانواده مهدی موسوی را تهدید کردند که در صورت افشای کشته شدن او به دست ماموران انتظامی جمهوری اسلامی، سایر اعضای خانواده‌اش را نیز بازداشت و «گم‌وگور» خواهند کرد.
او در بخش بیوگرافی صفحه اینستاگرامش نوشته بود: «و روزی به پایان می‌رسیم»
پیکر بسیاری از کشته‌شدگان، پنهانی و بدون ثبت و احراز هویت، دفن شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر