همون آبانی که در عرض سه روز، بیش از ۱۵۰۰ نفر را کشتید و هزاران نفر را بازداشت و شکنجه کردید.
همون آبانی که ارشاد رحمانیان، جوان ۲۴ ساله را ربودید و پس ۴ هفته شکنجه و شکستن انگشتان و استخوانهای بدن، کشیدن تمامی دندانها و خُرد کردن جمجمە، بدن قطعەقطعە شدەاش را در در حاشیهٔ سد گاران در ۲۷ کیلومتری مریوان رها کردید.
او فارغالتحصیل رشتهی کارشناسی هوشبری اتاق عمل از دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود و هدفش ادامه تحصیل در سطح فوق لیسانس بود که مزدوران خامنهای او را زیر شکنجه کُشتند.
همون آبانی که ستار بهشتی، کارگر و وبلاگنویس را به جرم انتقاد از ظلم و دزدیها و جنایاتتان، زیر وحشیانهترین شکنجهها کشتید.
و در پاسخ مادرش که پرسیده بود: ستارم چطور مرد؟
قاتل و شکنجهگرش پاسخ داد که ستار میخندید و من او را میزدم. آنقدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت.
و در پاسخ مادرش که پرسیده بود: ستارم چطور مرد؟
قاتل و شکنجهگرش پاسخ داد که ستار میخندید و من او را میزدم. آنقدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت.
همون آبانی که محسن محمدپور را درحالیکه لباس هیئت عزاداران حسینی بر تن داشت، زیر ضربات مشت و لگد و شوکر و باتون کُشتید و سنگ مزارش را که روی آن نوشته بود «پسر ایران»، بدون اطلاع خانوادهاش عوض کردید و نوشتید «شهید»
محسن محمدپور تنها ۱۷ سال داشت. او دانشآموز بود و هر روز پس از پایان مدرسه، برای کمک به خانواده، به کارگری ساختمان و بنایی مشغول بود.
همون آبانی که مهسا یزدانی، مادر جاویدنام محمدجواد زاهدی را به جرم دادخواهی خون پسرش به ۱۳ سال زندان محکوم کردید
میترا زاهدی خواهر جاویدنام محمدجواد زاهدی با انتشار این ویدئو در اینستاگرام خود نوشت : "تکلیف برادر سه ساله ام چی میشه؟ کی جوابگوی این همه ظلمه؟"
همون آبانی که نیمهشب، مانند دزدان، وحشیانه به خانهی توماج صالحی حمله کردید، او را به جرم اعتراض به جنایات و دزدیهایتان دستگیر کردید و با شکنجههای غیرانسانی از او اعتراف اجباری گرفتید و با همان دردها و شکستگی استخوان و زخمهایش اورا به سلول انفرادی انداختید.
همون آبانی که محمد داستانخواه را درحالی که از مدرسه به خانه بازمیگشت، در شهرک صدرای شیراز با شلیک گلوله به قلبش کشتید. محمد تنها ۱۵سال داشت، نه معترض بود و نه اغتشاشگر.
همون آبانی که در خاش ۱۸ نفر را کشتید.
همون آبانی که یاسر بهادرزهی را کشتید و پیکر بی جانش را پشت فرمانداری انداختید.
یاسر تنها ۱۷ سال داشت و دارای معلولیت بود. بر روی کارت شناسایی معلولیت یاسر بهادرزهی میزان معلولیتش «شدید» عنوان شده بود.
همون آبانی که ۸ زندانی سیاسی بلوچ و ۸ زندانی مرتبط به جرایم واهی مواد مخدر را در زندان مرکزی زاهدان اعدام کردید و پس از اعدام بصورت مخفیانه در قبرستانی خارج از شهر دفن کردید.
همون آبانی که فرهاد وثوقی را زیر شکنجههای وحشیانه کشتید و به دروغ گفتید در درگیری با دو سه نفر در زندان کشته شده درحالیکه فرهاد از بدو بازداشت در سلول انفرادی بوده و هیچگاه داخل بند عمومی نشده بود.
همون آبانی که آمنه شهبازی را از پشت سر با شلیک گلوله کشتید.
آمنه رفته بود برای دختر چهار سالهاش از داروخانه دارو بگیرد که میبیند جوانی تیر خورده، به سمتاش میرود، شالاش را باز میکند و پایش را میبندد که یک بسیجی از پشت سر هم به او و هم به جوانی که تیر خورده بود، شلیک میکند.
برای تحویل گرفتن جسد و خاکسپاری از خانواده درخواست ۲۰ میلیون تومن کردند و سرانجام ۴ میلیون تومن پول تیر گرفتند تا پیکر آمنه را تحویل دهند.
همون آبانی که پژمان قلی پور ۱۸ ساله را با شلیک گلوله به قلبش درحالیکه تنها ۶ روز مانده به مراسم عروسی برادر بزرگترش کشتید و عروسی را به عزا تبدیل کردید.
کدام آبان؟
همون آبانی که نابودتان کرد!
همون آبانی که محبوبه رمضانی، مادر پژمان گفت:
همون آبانی که نابودتان کرد!
همون آبانی که محبوبه رمضانی، مادر پژمان گفت:
روز انتقام نزدیکه خیلی نزدیکه
بارها گفتم و هزارمین بار هم میگم من مامان پژمان میشم کابوستون
منِ مامان پژمان می شم کابوست.
مادر ابراهیم میگه من،اون میگه من
همه مادرای آبان میشیم کابوستون
تو وقتی سر زمین میذاری باید تو ترس این باشی که نکنه فردا صبح مادرِ آبان،
یه کاری کرده باشند،
یه حرفی زده باشند،
یه حرکتی کرده باشند،
یه پیغامی داده باشند، شماها باید دیگه با کابوس ما بخوابید.
شما خودتون هم میدونید که با آبان نابود شدید
و این آبان ادامه داره...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر