۱۴۰۴ شهریور ۲۰, پنجشنبه

۲۰ شهریور٬ روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات

 خرس های سمیرم را به یاد دارم!
۱۴سال گذشت...
۲۰شهریور ۱۳۹۰،‌ توسط دیده بان حقوق حیوانات فیلمی منتشر شد که در آن شکارچیان یک خرس مادر به همراه دو توله‌اش را به‌طرز زجرآوری کشتند.
انعکاس این خبر در رسانه های گروهی منجر به حساسیت موضوع و پیگیری این مساله از سوی علاقمندان به حیوانات شد.
حمزه علی انصاری و رفیقش، ابتدا خرس مادر را با شلیک گلوله می‌کشند.
سپس شکم توله خرس‌ها را پاره می‌کنند و دل و روده‌‌شان را بیرون می‌آورند و پس از عکس گرفتن آنها را زجرکِشان رها می‌کنند.
بچه خرس‌ها با زحمت فراوان خودشان را به پیکر بی‌جان مادر می‌رسانند و سر بر سینه‌اش می‌گذارند...
بهروز جعفری نماینده وقت مردم سمیرم در مجلس شورای اسلامی در تماس تلفنی با بخش فارسی تلویزیون بی‌بی‌سی، ضمن اعتقادی خواندن این کشتار شنیع و غیر انسانی (بهتر بگم غیر حیوانی!)، با تهدید ضمنی رسانه‌ها آنها را از انتشار چنین اخباری بر حذر داشت! نماینده مردم سمیرم در گفتگو با بی‌بی‌سی اعلام کرده بود که به اعتقاد مردم منطقه، کشتن توله خرس‌ها و خروج مواد خاص از بدن آنها منجر به رفع برخی بلایا می‌شود!
لب‌کلام:کشتار و جنایتی درکار نبوده!
وقتی امام اول‌شان با حرکتی افتخار آفرین در یک روز ۶۰۰ نفر را با شمشیر می‌کشد که دیگه کشتن سه تا خرس که این حرفها رو نداره! مخصوصن که قاتل، مربی پرورشی در حوزه خطیر آموزش و پرورش باشه!
خلاصه اینکه طرف آزاد میشه و دوباره اسلحه بدست می‌ره سراغ حیوانات و محیط‌بانان...
ازقرار، در دین مهوع اسلام؛ جان یک «سطل زباله» از جان این سه خرس ارزشمندتر بود که قاتل خرس‌ها را آزاد کردند و آتش زننده سطل زباله را شکنجه و اعدام کردن...
حالا سالها از آن جنایت تلخ گذشته. در طی این سالها اینقدر انسان و حیوان کشتند که آدم نمی‌دونه از کدوم‌شون بنویسه. 
مدتهاست که دیگه نه سایت‌های حقوق حیوانات و محیط‌زیست اجازه‌ی فعالیت دارن و نه پناهگاه‌های حیوانات. روزبروز عرصه را به حامیان حیوانات تنگ‌تر کردن.
حالا دیگه کسی یادش نیست این روز رو. حتا یک نفر هم یه توییت نزده! دیگه افکار عمومی و جهانی براشون مهم نیست. حالا سگها رو با تزریق اسید می‌کشند. تو ماشین پرس پرت می‌کنند تا استخوان‌هایشان بشکنه و با درد و زجر بمیرند. زنده‌به‌گور می‌کنند. بی‌خبر حمله می‌کنند و گروهی می‌کشند.

۱۴۰۴ شهریور ۱۴, جمعه

جان مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان در خطر جدی قرار دارد.

خانواده‌شان برای ملاقات آخر فراخوانده شده‌اند!
همسایه‌ها با شنیدن صدای شیون خانواده، از موضوع مطلع شده‌اند.
طبق خبرهای دریافتی، از هفته قبل، از دوستان نزدیک مهران و فاضل بهرامیان تعهد گرفتند که فعالیتی نکنند.
مهران و فاضل بهرامیان، بعد از مراسم چهلم جان‌باختگان سمیرم در ۸ دی ماه ۱۴۰۱، بازداشت شدند و تا بهمن ماه ۱۴۰۳ در بازداشت و تحت شکنجه و انفرادی بودند. آن‌ها بهمن ۱۴۰۳ با قرار وثیقه آزاد شدند، اما اوایل مرداد ماه ۱۴۰۴ دوباره بازداشت شدند.
برای مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان برادر جاویدنام مراد بهرامیان از جانباختگان آبان ۱۴۰۱، حکم اعدام صادر شد و داریوش ساعدی و یونس بهرامیان نیز هر کدام به ۱۶ سال حبس محکوم شده‌اند.

در اعتراض به این احکام در گروه‌های تلگرامی سمیرم فراخوان اعتصاب عمومی داده شد و ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ کسبه سمیرم دست به اعتصاب زدند.

حکم چهار فرد نام برده شده، در دیوان عالی کشور رد شده و به شعبه دادگاه هم عرض ارسال شده بود، اما دوباره همان احکام تأیید شدند و این امر منجر به نگرانی شدید شده است.

روز ۸ دی ۱۴۰۱ در مراسم چهلم جان‌باختگان این شهر، اکثریت مردم شهر حضور پیدا کردند.
در این مراسم دختر بزرگ او که مقابل دیدگانش پدرش را به قتل رساندند، خطاب به حاضران با اشک و خشم از مردم می‌خواهد که بیدار شوند.
سه سال گذشت و ما همچنان خوابیم...

پس از مراسم چهلم چهار جانباختگان سمیرم در دی‌ماه ۱۴۰۱ تعدادی از جوانان این شهر از جمله چهار هموطن به نام‌های فاضل بهرامیان، یونس بهرامیان، مهران بهرامیان و داریوش صاعدی بازداشت شدند.
بعد از خروش مردم سمیرم در ۸ دی ۱۴۰۱ (مراسم چهلم جان‌باختگان این شهر) حکومت به سمیرم قشون‌کشی کرد و فضای امنیتی ایجاد کرد و افراد بسیاری از جمله خانواده‌های دادخواه، بازداشت شدند. فردی از بسیجیان در درگیری‌های این شهر کشته شد و حکومت تلاش دارد تا کشته شدن او را به مبارزان سمیرم نشبت  دهد.
گر گمشدگان روزگاریم
ره یافتگان کوی یاریم

گم گردد روزگار چون ما
گر آتش دل بر او گماریم

نی سر ماند نه عقل او را
گر ما سر فتنه را بخاریم

این مرگ که خلق لقمه اوست
یک لقمه کنیم و غم نداریم

تو غرقه وام این قماری
ما وام گزار این قماریم

جانی مانده‌ست رهن این وام
جان را بدهیم و برگزاریم

مولانا 
کشتنش.
از مهران آروم‌تر و مهربون‌تر ندیده بودم.
مرگ بر جمهوری اسلامی.
ننگ و نفرت بر رضا پهلوی بی‌شرف و خائن.

۱۴۰۴ شهریور ۱۳, پنجشنبه

کنسرت نذری همایون شجریان برای بقای جمهوری اسلامی لغو شد!

ز یاران(مسوولان حکومتی) چشم یاری داشت!
خود غلط بود آنچه خایه‌مالی می‌پنداشت!
جمعیت میلیونی؟!!!
«عزیزان، آن چیزی که حدس می‌زدم آخر سر همان شد. تا الان و در دو روز گذشته، وسایل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر می‌رسد توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد.»
یعنی این مرتیکه خایه‌مال خودفروش جدی جدی فکر می‌کرد جمعیت میلیونی برای تماشای خایه‌مالی‌ش میان؟!!!
مثل اون ‌۸۰ میلیون ایرانی طرفدار دلقک‌شاح، سیروس‌الرضای دزد و مفتخور و خائن که هر هفته فراخوان می‌‌ده بریزین خیابونا منو صدا کنید تا رژیم سرنگون بشه!!!
کنیم؟؟؟ شلوغ کنیم؟! 
خایه‌لیس‌ خاندان سطل‌عنی، سرش رو از تو ماتحتت هاربانو آورده بیرو می‌گه لنگش کن!
جاکش پفیوز! این مردم زیر فشار و گرانی و جنگ و (بی‌آبی‌ و بی‌برقی و بی‌خانمانی و اعدام و شکنجه و زندان و اخراج و...) دارند له می‌شوند انوقت  توی جاکش به تلاش برای مقابله با عادی‌سازی بدبختی‌های مردم می‌گی مخالفت با یکساعت خوشحالی؟!!!
ریدم به سرتاپای هرچی اسهال‌طلبه که ده برابر از یبوست‌گرا بی‌شرف‌تر و خودفروش‌تره!
با کمال احترام خدمت یراحی عزیز؛ یعنی کار انقلاب تمومه؟! فاتحه انقلاب رو باید خوند؟! پیش از غرق شدن یه ساعتی شادی کنیم و همه چیز رو دو دستی تقدیم آخوندا و اعلی‌حسرت کنیم؟!
آخرش هم حواله‌مون کرد به مهدیِ موعود تو چاه!!!
وقتی با خودت قرار گذاشته باشی هر دقیقه یه توییت بذاری!!!
شجریان در پیام خود نوشت: 
«این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.»
برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به...
برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش در نخستین روز اعتصاب غذای حسین رونقی.
«نه زندگی آن‌قدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آن‌قدر ترسناک که از آن بگریزیم.»
برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش پیش از اخراج گسترده دانشجویان از خوابگاه‌ها...
برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به این هفتاد نفر٬ خانواده و دوستانشان...
برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش برای ثریا پیش از به آتش کشیده شدن...