بریده‌هایی از روزنامه‌های کیهان و اطلاعات ۲۸ و ۲۹ اسفند ۱۳۵۸
.jpg)
.jpg)
.jpg)
کیهان ۲۹ اسفند ۱۳۵۷: در نخستین نوروز بی طاغوت٬ تهرانی‌هایی که به هر دلیل در شهر ماندگار شده بودند امسال در عید دیدنی‌ها دادن سکه پهلوی را به یکدیگر تحریم کردند و بجای آن کتاب و بخصوص قرآن و کتاب‌های سیاسی دادند و امسال این سکه‌ها بی‌خریدار مانده بود.
.jpg)
.jpg)
در نخستین نوروز بی طاغوت فرمان رسیدگی بوضع کارگران داده شد
.jpg)
در ۴۴مین نوروز بی‌طاغوت ولی سرشار از آخوند دزد و جنایتکار٬ رسیدگی شد!
.jpg)
خمینی دجال: دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم. دلخوش به این مقدار نباشید.
.jpg)
قیمت‌های بجای‌مانده از زمان طاغوت٬ در صفحه نیازمندی‌های روزنامه اطلاعات در نخستین نوروز بی طاغوت:
.jpg)
پیش از نخستین نوروز بی‌طاغوت٬ در زمانی که هنوز طاغوت بود٬ زندانیان سیاسی آزاد شدند. هرچند که بسیاری دوباره بازداشت و زیر شکنجه کشته و یا اعدام شدند...
.jpg)
و طالبان هم با کشتن شیعیان به خواست خامنه‌ای پاسخ داد!
.jpg)
حسین امیرعبدال‌جاکشیان، وزیر امور خارجه‌ی حکومت بچه‌کُش حاکم بر ایران٬ نوروز را به همتایان خود در کشورهای حوزه‌ی نوروز از جمله افغانستان که در آن طالبان حاکم هستند تبریک گفت!
شعورش تا اون جا قد نمی‌ده که طالبان نوروز را یک جشن غیراسلامی می‌داند و برگزار کنندگان نوروز را تهدید کرد!
.jpg)
در آستانه ۴۴مین نوروز بی‌طاغوت ولی سرشار از آخوند دزد و جنایتکار٬ محی‌الدین ابراهیمی ۴۳ ساله٬ کولبر و زندانی سیاسی کُرد، پس از بیش از پنج سال حبس و شکنجه٬ بصورت مخفیانه اعدام شد.
در نخستین نوروز بی‌طاغوت٬ طالقانی٬ آخوند ریاکار گفت: ارتش نباید اطاعت کورکورانه داشته باشد
.jpg)
عروسک‌های هرزه‌ی حکومتی در ۴۴مین نوروز بی‌طاغوت ولی سرشار از آخوند دزد و جنایتکار
در نخستین نوروز بی‌طاغوت گفته شد: باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن زور و تهدید مورد بهره‌برداری احدی قرار نگیرد!
.jpg)
.jpg)
در آستانه‌ی نوروز بی‌طاغوت٬ دو نفر بخاطر قتل یه آخوند دوزاری مفت‌خور اعدام شدند
.jpg)
۴۴ نوروز بی‌طاغوت ولی سرشار از آخوند دزد و جنایتکار گذشت و اعدام‌ها و شکنجه و تجاوز اما همچنان ادامه دارد...
حسین اسماعیل‌پور، جوانی که در دوره نوجوانی یک آخوند از تبار شیعه‌سانان لواط کار٬ بارها به او تجاوز کرده بود به جرم به هلاکت رساندن او٬ در زندان مرکزی رشت اعدام شد.
خانواده اسماعیل‌پور گفته‌اند به دلیل جایگاه برادر مقتول، یعنی آخوند نعمت‌الله فخری، نماینده خامنه‌ای ضحاکِ بچه‌کُش در «سپاه سيدالشهدای استان تهران»، روند دادگاه به‌سرعت و بدون در نظر گرفتن مستندات تجاوز طی شد.
عدم مجازات متجاوزان سرشناس حکومتی سابقه طولانی در حکومت اسلامی دارد
ماجرای تجاوز جنسی سعید طوسی، قاری قرآن بیت رهبر از زبان شاگردان او
اقرار سعید طوسی به ارتکاب جرم!
نام: سيدمحمد حسين حائرى زاده
شغل: ناظم مدرسه پسرانه
محل کار: مدرسه پسرانه دکتر معین منطقه۲
ابراهیم کوچکزایی، فرمانده فاسد و متجاوز نیروی انتظامی چابهار که «متهم به تجاوز به یک دختر نوجوان بلوچ» است، از سوی دادگاه نظامی استان سیستان و بلوچستان به «۱۵ ماه حبس تعزیری و انفصال از خدمات دولتی و عمومی» محکوم شد. این درحالی است که بر اساس ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است.
فرمانده جاکشِ خامنه‌ای٬ روز ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ به بهانه بازجویی از این دختر که اهل شهر دشتیاری از توابع چابهار است، او را به اتاق استراحت خود در محل کارش برده و به او «تجاوز» کرده است.
«برخی تخلفات» = تجاوز!
«شاکی خصوصی» = دختر ۱۵ ساله‌ای که به تجاوز شده!
طبق روال حکومت عدل اسلامی که همیشه بجای دزد و قاتل و متجاوز و سرکوبگر٬ خبرنگار و گزارشگر و فیلمبردار را بازداشت می‌کنه٬ دو نفر دیگر نیز در رابطه با تجاوز فرمانده نیروی انتظامی به دختر نوجوان بلوچ بازداشت شدند!
فائزه براهویی، در تاریخ ١١ مهر ماه ١۴٠١ پس از آنکه خواستار رسیدگی به پرونده تجاوز فرمانده نیروی انتظامی شهرستان چابهار به یک دختر پانزده ساله بلوچ شده بود، توسط نیروهای امنیتی در زاهدان بازداشت شد. در حکم اولیه به سه سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات مطرح شده علیه فائزه “اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی”، “اهانت به رهبر جمهوری اسلامی” و” تبلیغ علیه نظام”، اعلام شده بود. فائزه پس از حدود یک ماه و نیم بازداشت، با قید کفالت آزاد شد.
فائزه براهویی متولد ۲۵اردیبهشت ۱۳۷۸، و سرپرست خانواده است. پدر او ۱۲ سال پیش محکوم به اعدام شده بود.
مبین با گذاشتن این استوری از آزادی خود خبر داد.
به امید ۴۵مین نوروز بی‌طاغوت و بدون آخوند دزد و جنایتکار...
یه روز یه شیرِ تشنه از دور یه چاله‌ی آب دید و دوید سمتش.
توی راه دید یه خرس هم داره به سمتِ همون چاله‌ی آب می‌دوه.
خرسـه هم شیره رو دید.
دوتایی راهشون رو به سمت هم کج کردن و شروع کردن به زد و خورد.
خون و عرق بود که از تن و بدن‌شون سرازیر بود.
بعد از یه ساعت زد و خورد، یه دقیقه جنگ رو متوقف کردن که یه نفسی بگیرن.
یه آن به دور و برشون نگاه کردن و دیدن کرکس‌ها جمع شدن که بعد از دعوا «حداقل یکی»شون رو بخورن.
شیر و خرس یه نگاه به هم کردن و صلح کردن و آب رو تقسیم کردن.
دوست! یه لحظه نفس بگیر. کرکس‌ها رو ببین.
مشروطه خواهی؟
باشه با ج.ا بجنگ که فردا به شاهزاده رای بدی شاه بشه
جمهوری خواهی؟
باشه با ج.ا بجنگ که فردا رای بدی رئیس جمهور انتخاب بشه
موضوع به این سادگی اینقدر سخته درکش؟؟
.jpg)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر