۲۸مرداد ٬۱۳۵۷ هنگامیکه علحضرت همایونی مست و ملنگ از خواندن پیامهای تبریک خایهمالان به مناسبت کودتای ۲۸مرداد بود، آخوندها برای به خیابان کشاندن مردم آبادان، سینمایی با بیش از ۶۰۰ نفر تماشاچی داخل آن را به آتش کشیدن.
از آنجا که شاهعنشاه، تنها پیامهای تبریک را میخواندن٬ متوجه دیگر خبرهای روزنامهها نشدهبودند.
دوتا صفحه مذهبی به روزنامه اضافه کرد!
یه صفحه معرفی کتابهای مذهبی!
با دستخطهای از آخوند علی قاتل و حسین عشق خلافت و آخوند رضا طلایی!
علحضرت همچنین فرمودند هیچ مشکلی در راه سازش با آخوندها، وجود نداره!
همه کسانی رو که سینما و بانک و... آتیش زده بودن رو آزاد کرد!
چپ و راست هم مهرههایی که سالها بهش وفادار بودند را یا اخراج کرد یا زندانی و یا بازنشسته!!!
اینقدر چراغ سبز نشون داد که گفتن ما خودمون قانون میذاریم!
دست آخر هم از نخستوزیر گرفته تا شهردار و بعضی دیگر مسوولان و اعضای دولت، همه رو انداخت زندان و خودش و خانوادهاش، چمدونها رو از پول مردم ایران پر کردن و فلنگ رو بستن و دررفتن!!! البته برای بار دوم! ولی اینبار کسی تخمش هم حسابش نکرد و نه تنها برنگردوندنش بلکه حتا بهش اجازه اقامت هم ندادن!!!
همه اینها؛ البته با رهبری مدبرانه شاهعَنشاه آریامهر و لطف بی حد و حسابش به آخوندها صورت گرفت و نه ۵۷یهای چپول!!!
اول سراغ سینماها آمدند
فصل اول- آبادان ۲۸ مرداد ۱۳۵۷
فصل دوم - آخوندها و مسلمانان انقلابی به آتش زدن سینماها عادت دیرینه دارند
فصل سوم - حسین تکبعلیزاده
فصل چهارم- بازداشت دوباره حسین تکبعلیزاد
فصل پنجم- تحصن بازماندگان فاجعه سینما رکس
فصل ششم- تسلیم حاکمیت و تصمیم به برگزاری دادگاه
فصل هفتم- دادگاه
فصل دهم-اعدامشدگان
فصل یازدهم- سرانجامِ عاملان واقعی آتشسوزی سینما رکس آبادان
پایان- سرنوشت سینما رکس آبادان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر