ریدم به سرتاپای هیکلت نسرین. برای تا آخر عمرت منفور و بدنام شدی. بدبخت بیهمهچیز دست به دامن قوه قضاییه جمهوری اسلامی شدی؟!
بهتره بنویسیم حکم انسانی، غیر حیوانی!
برای انسانهای سطلعنطلبی که مشتاق و منتظر بودند و روز شماری میکردند!آتش شاکرمی، خالهی جاویدنام نیکا شاکرمی با شکایت خواهرش نسرین در دادگاه جمهوری اسلامی و با حکم قاضی جمهوری اسلامی به ۳۸ ضربه شلاق محکوم شده بود.
عزیز از دسترفته؛ چرا از میان اینهمه مبارزِ باشرفِ در بند،
این نکبت عقدهای خایهلیس رو انتخاب کردهبودی؟!
نیکا رو مادرش از خونه بیرون کرده بود و با آتش زندگی میکرد و راه و هدف زندگیاش را همه دیدیم.
آیدا، آشغالی است که مادرش نسرین او را بزرگ کرده؛ شد یه بیشرف خودفروختهی نکبتی، مهوعتر از مادرش!
پس میگفتین وکیلش خودسرانه از آتش شکایت کرده؟!یکی خایه شازده میلیسیدی و با کمک مزدور صادراتی به آلمان فرار کردی
دیگری بخاطر شکایت خواهر خودفروشش شلاق خوردندی
اینم دکان خوبی شده! بچهت رو میکشن، یه استوری جاویدشاه و مرگ بر ملا میذاری، چند روز میندازنت زندان، آزاد که شدی میری خارج!!!
ابراهیم اللهبخشی٬ مزدور کثافت صادراتی هم جنگی٬ برات اقامت اروپا رو میگیره!!
شاحزاده دزد و مفتخور و خائن و حسرتالسلطنه هاربانوی هرزه هم پول تو جیبیش رو میدن!
خاک عالم بر سرت که دست بهدامن مزدور بیشرف و دوجانبهی صادراتی شدی تا کارت رو راه بندازه!
با یادی از جیمز بیدین!
وقتی اصرار داشته باشی تو هم اظهار فضلهای کرده باشی!
روایت مینا اکبری، روزنامهنگار و مستندساز از صبح اجرای حکم شلاق آتش شاکرمی
زن، زندگی، آزادی اما ادامه دارد...








.jpg)
.jpg)







.jpg)



.jpg)

.jpg)







هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر