۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

دادستان تهران:اجازه دهيد ما برای رسيدگی به حقوق حيوانات ورود پيدا نكنيم!

ایسنا: عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در جمع خبرنگاران
خبرنگاری سوال كرد: آيا در موضوع مرگ شير و ببر باغ‌وحش تحقيقاتی انجام شده است؟
دادستان تهران گفت: تا اين لحظه دادستانی درخصوص اين موضوع ورود پيدا نكرده است و اجازه دهيد ما برای رسيدگی به حقوق حيوانات ورود پيدا نكنيم.

با این شیوه ای که در مورد رسیدگی به حقوق انسانها ورود پیدا کرده اید، همان بهتر که برای رسيدگی به حقوق حيوانات ورود پيدا نكنيد!

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

می خواهم زنده بمانم ( از زبان يك بچه گربه)

این چنین انسانم آرزوست!
از وبلاگ دادخواهی حیوانات از انسانها
حدود يكماه پيش بود كه براثرضربات دردناك و مكرر يك تكه چوب توسط يك انسان ، دچار آسيب بسيار شديدی در ناحيه كمر، دم ، دست چپ و دو پايم شدم. به هر بدبختی بود خودم را در گوشه اي از پاركينگ آپارتمانی مخفی كردم. دو تا پايم بطور كامل بي حس شده بود و نمی تواستم راه بروم ، دو سوم پوست بدنم نيز براثر شدت جراحت دچارعفونت شديدی شده بود و بهتر بگویم ،نصف بيشتر بدنم پوستش كنده شده بود. با اين حال و روز وخيم ، اصلاً نای تكان خوردن برای بدست آوردن يك لقمه نان خشك را نداشتم. بنابراين از شدت ضعف و گرسنگی روز به روز وضعيت جسمانی ام رو به تحليل بيشتری می رفت.
يكی از روزها كه ديگر هيچ اميدی به زندگی برايم باقی نماينده بود، يك مرد همراه با پسرش كه درهمان آپارتمانی كه من درپاركينگش مخفی شده بودم مرا درحال كشان كشان راه رفتن درگوشه پاركينگ ديدن. پسرك فرياد كشيد ؛بابا بابا اون گربه رو ديدی چقدر حالش بده. پدرش منو ديد و به پسرش گفت يك تكه از اون كيكت را براش بنداز. وقتی اون تيكه كيك را برايم انداخت ، با اينكه ما گربه ها اصلاً ميلی به خوردن اين چيزها نداريم ولی ازشدت گرسنگی، اونو قاپيدم و خوردم. پسرك و پدرش خيلي دلشون برام سوخت. پيش خودم گفتم بازم حداقل دلشون برام سوخت و كاری باهام ندارن. تو دلم ازشون تشكر كردم.
دو سه روزی گذشت تا اينكه دوباره همان پسر و پدر را ديدم من كه بخاطراون لطفی كه درحقم كرده بودن ،بهشون اعتماد كردم وبراشون ميو ميو كردم. اونا اومدن طرفم. ديدم يك كنسرو تون ماهی را درون يك جعبه گذاشتن و پيش پيش كردن كه من به طرف كنسرو بروم . من هم با اينكه توان راه رفتن برایم خيلي سخت بود ولی از فشار گرسنگی به سمت جعبه و كنسرو رفتم و شروع به خوردنش كردم. بعد ازاينكه نزديك بود قوطی كنسرو را هم بخورم، مرد ،جعبه را كه من هنوز درآن بودم را بلند كرد و درش را بست و گذاشت صندوق عقب ماشينش. من داشتم از ترس سكته می كردم چون از گربه های ديگه زياد شنيده بودم كه مردم ايران با اینکه نماد کشورشون و شکل نقشه سرزمین شون شکل ما گربه هاست، گربه ها را دوست ندارند و خيلی از آنها برای دور كردن ماها از خانه هايشان، ما را درون گونی يا جعبه می اندازن و يا می برن تو بيابان رها مي كنند تا از گرسنگی و تشنگی بميریم يا اينكه می كشنمون.
به هرحال من كه چند قدمي با مرگ فاصله نداشتم به آنها با صدای بلند گفتم، من لحظات آخرعمرم هست خودم تا چند روزه ديگر می ميرم، با من كاری نداشته باشيد، خواهش می كنم،خواهش می كنم. ولی اونا هی می گفتن ساكت پيشی ، ساكت شو.
ماشين راه افتاد و بعد از مدتی درب صندوق عقب باز شد و مرد به خانمی كه كنارش ايستاده بود گفت:خانم ( ) ايناهاش، حیوونی خيلی ضعيفه، نمی دونم چشه. من و پسرم چند روزه تو پاركينگ منزلمون ديدیمش. خانمه تا منو ديد قربون صدقم رفت وگفت الهی بميرم خيلی اوضاش بده و رو كرد به و آن آقا و گفت: آقای ( )همين كه انسانيت به خرج دادين واین گربه را برای درمان پیش من آوردید جای تشكر داره.
خلاصه من باهمان جعبه دردست آن خانم به كلينيك دامپزشكي دانشگاه تهران رفتيم. اون روز، دوشنبه بود.خانمه جعبه حامل من را گذاشت روی صندلی وازآقای منشی پرسيد كه امروز شيفت چه دكتری هست. آقای منشی گفت: آقای دكتر جمشيدی. خانمه گفت پس من مي خواهم اين گربه رو ايشون ويزيت كنن.
بعد از تشكيل پرونده براي من، تو اتاق انتظار منتظر شديم. تا به حال هيچ انسانی اينقدر با نگاه مهربانانه منو نگاه نکرده بود. با اينكه خيلی كثيف و بوی بد می دادم ولی خانمه هراز چند گاهی درب جعبه را بازمی كرد ومنو نوازش می كرد و بهم می گفت هيچيت نيست ملوسك،خوب می شی ،خوبه خوب. بهت قول می دم.
نوبته ما شد و رفتيم داخل، چقدر شلوغ بود. بيشتر سگها درآنجا بودن. دلم هميشه برای سگها بيشتر از خودمون می سخت چون هميشه به دوستانم هم می گفتم، ما می تونيم ازچنگ آدمهای بد بالاخره يه جوری فرار كنيم. از ديوار بپريم ، بريم تو سوراخی قايم بشيم،ولی اين بيچاره ها كلاً مردم ايران باهاشون مشكل دارند و اصلاً حاضر نيستند آنها را زنده بينند. خلاصه دكتر جمشيدی منو که دید گفت:خانم این گربه چش شده. خانمه گفت همين الان بدستم رسيده نمی دونم چه بلايی سرش اومده. دكتر كه اصلاً يك دست هم به من نزد گفت بزارش ببينم راه می ره يا نه. منو گذاشتن زمين از ترسم رفتم زيرميز قايم شدم .خلاصه منو دوباره گذاشتند روی ميز. دكتربه كارگری كه آنجا بود گفت كه منو نگه داره دكتر يك نگاه به زخم های شديد من كرد و گفت اين كه خیلی اوضاش بده اصلاً هیچ اميدی به بهبودی اش نيست. بعد يكمي از پوست منو دست گرفت ديد براحتی بخاطرعفونت زياد كنده می شه. رو به خانمه كرد و گفت اصلاً هيچ اميدی به خوب شدنش نيست، بهتره بخاطرخود حيوان راحتش كنی...
ادامه ماجرای گربه و خانمه را در اینجا بخوانید:

با سپاس از محبت های بی دریغ خانمه!

زهرا بهرامی، شهروند ایرانی – هلندی اعدام شد

زهرا بهرامی، شهروند ایرانی –هلندی ۴۵ ساله، در تاریخ ۶ دی ماه به خاطر شرکت در تجمع اعتراضی نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شد و بعد از بازداشت به سلول‌های بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و نزدیک به ۱۰ ماه در آن‌جا زیر فشارهای بازجویی برای اخذ اعتراف‌های تلویزیونی و قبول اتهاماتی سنگین قرار گرفت و امروز شنبه نهم بهمن ماه در ایران اعدام شد.
به گفته‌ی سایت دادسرای عمومی و انقلاب تهران، در پی تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست ،‌ پرونده زهرا بهرامی به دادگاه انقلاب ارسال و جلسه دادگاه با حضور نماینده دادستان و وکیل وی تشکیل و پس از رسیدگی،‌ نامبرده به اتهام «نگه داری ۴۵۰ گرم کوکائین» و «مشارکت در فروش ۱۵۰ گرم کوکائین» به اعدام و مصادره اموال و پرداخت چهارده میلیون ریال جزای نقدی و تحمل هفتاد ضربه شلاق محکوم شد که رای صادره مورد تایید دادستان کل کشور نیز قرار گرفت.
بر پایه گفته‌ی وکیل وی، ژینوس شریف رازی، زهرا بهرامی در اعترافات خود در دوران بازجویی و سلول انفرادی داشتن مواد مخدر را قبول کرده بود اما در دادگاه اذعان داشته است که آن اعتراف‌ها به خاطر شکنجه‌های صورت گرفته بوده و تمامی آن‌ها را رد کرده بود.
پس از اعتراض‌های بین‌المللی رامین مهمان‌پرست سخنگوی وزارت خارجه دولت ایران، اتهامات بهرامی را داشتن مواد مخدر ذکر کرد، اما بنفشه نائب‌پور دختر وی که در ایران زنده‌گی می‌کند، این اتهام‌ها را رد کرده و و گفت که هیچ‌کدام از اتهام‌های مادرش با هم سنخیت ندارند.

از قرار امام چهاردهم جرات نوشتن نامه های مشابه امام خونخوار سیزدهم را ندارد و تصمیم گرفته زندانیان سیاسی را تحت نام قاچاقچی مواد مخدر اعدام کند.
جمهوری اسلامی بقدری بیشرف و دروغگو است که اگر بگوید ماست سفید است من باور نمیکنم، حالا بگو توی خانه اش ٤٥٠ گرم کوکائین پیدا کردید، من میگم حتی اگر راست باشد آن پاسدارهای بیشرف تو خانه اش گذاشته اند.
بگو در دادگاه اعتراف کرده، من میگم یک دهم شکنجه هایی که در زندان های ایران اعمال میشود را با جلاد زاده، مجتبی خامنه ای بکنید، اعتراف که هیچ، حاضر میشود حلقه طناب دار را گردن باباش بندازد!
راستی جرم ایشان به خاطر عضویت در گروه "انجمن پادشاهی ایران" به کجا رسید؟!هنوز در دست بررسی است؟!

مصر در چهارمین روز بحران؛ سرکوب مردم، قطع خطوط ارتباطی، حصر و بازداشت رهبران جنبش

شهر سوئز در شمال شرقی مصر سقوط کرد و به دست مردم افتاد جرس: علیرغم هشدارهای جدی حکومت مصر پیرامون تداوم اعتراضات خیابانی شهروندان و تهدید آنها به مجازات های سنگین، مردم معترض برای چهارمین روز پی در پی به خیابان ها ریختند و بنا به گزارش منابع خبری، یگانهای ضد شورش در شهرهای مختلف مصر با تظاهرکنندگانی که بعد از نماز جمعه به خیابان ها ریخته بودند درگیر شده و با شلیک گلوله های پلاستیکی، گاز اشک آور و استفاده از ماشین های آب پاش و زره پوش، به تظاهرکنندگان حمله کردند. در ادامه سرکوب اعتراضات مردمی در مصر، خبرگزاری ها از بازداشت جمع وسیعی از رهبران و فعالین مخالف حکومت و دولت مصر خبر داده و طبق گزارش های خبری شامگاه جمعه، همزمان با تشدید موج اعتراضات، مردم در شهر سوئز واقع در شمال شرقی مصر موفق شدند با بیرون راندن نیروهای امنیتی، کنترل این شهر را به دست گیرند.
رسانه های خبری، روز جمعه و بعد از قطع خطوط ارتباطی (موبایل و اینترنت) ابتدا گزارش داده بودند که نهادهای امنیتی، اجازه تردد آزادانه از محمد البرداعی (که دیشب به مصر بازگشت) و یکی دیگر از رهبران مخالفین در قاهره را سلب کرده اند. اما عصر جمعه خبرگزاری الجزیره و العربیه طی خبری فوری اعلام کردند که "البرادعی به همراه «اسامه الغزالی» رهبر حزب جبهه دموکراسی در طی تظاهرات امروز دستگیر شده اند."
تظاهرات اعتراضی، همچنان در پایتخت و دیگر شهرهای مصر همچنان ادامه دارد و منابع خبری اعلام کردند که برخی نیروهای امنیتی از حمله به سوی تظاهرکنندگان خودداری می کنند و برخی از آنها لباس خود را از تن خارج کرده و به صفوف تظاهرکنندگان پیوسته اند.
همچنین آمده است در پی تشدید حملات نیروهای امنیتی و کماندوهای ضد شورش حامیِ حکومت، فعالان و مردم از نیروهای ارتش درخواست کمک کرده اند.

خبرگزاری العربیه شامگاه جمعه گزارش داد که معترضان مصری در شهر قاهره به سوی کاخ ریاست جمهوری این کشور به حرکت در آمده و در تلاشند آن را به محاصره خود در آوردند. همچینن برخی از گزارش ها حاکی از آن است که شماری از نیروهای پلیس مصر با در آوردن لباس های نظامی خود به صف معترضان پیوستند و واحدهایی از پلیس نیز از درگیری با مردم سر باز زده اند.
قیام ها و اعتراضات مردم کشورهای عربی به وضعیت بد اقتصادی و بیکاری و تورم و همچنین حاکمیت استبدادی، طی هفته های اخیر از تونس آغاز گشت، و با پیروزی انقلاب مردم و سقوط و فرار رئیس جمهور مستبد آن کشور، موج اعتراضات به کشورهای دیگری همچون الجزاریر، مصر، یمن و اردن نیز سرایت کرد و منابع خبری مستقل، روز جمعه از تداوم اعتراضات در یمن و اردن خبر داده و گزارش هایی از تداوم بحران در آن مناطق مخابره کرده اند.

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

حقوق حیوانات در اسلام

در اسلام مجاز هستید به حیوانات تجاوز کنید و... نگران نباشید، با پرداخت پول و کشتن حیوان بیگناه، گناه تان شسته خواهد شد!!
استفتائات آیت الله مکارم شیرازی
١- حیوانی که با آن وطی(آمیزش جنسی مقعدی) شده
شخصى به خاطر "جاهل بودن به مسأله؟!" چند سال قبل با حیوانى وطى مى کند و الآن متوّجه مسأله شده است و احتمال مى دهد که صاحب گوسفند، آن را فروخته و یا این که آن گوسفند احتمالا تلف شده باشد، آیا بر این شخص واجب است که گوسفندى را بکشد و بسوزاند و در صورتى که واجب باشد و به عللى این کار براى او امکان نداشته باشد اگر توبه کند مى تواند از شیر و گوشت گوسفندان استفاده کند و این شخص که کشتن و سوزاندن حیوان برایش (در صورت احتمال وجود آن گوسفند) ممکن نیست آیا عادل است؟
- هرگاه یقین دارد که آن گوسفند از بین رفته است و یا به کسى فروخته شده که از دسترس بیرون است در حال حاضر تکلیفى ندارد و باید جدّاً از کار خود توبه کند و به کلّى از گذشته فاصله گیرد و هرگاه ملکه عدالت و خدا ترسى در او حاصل گردد مى تواند امام جماعت باشد و اگر احتمال مى دهد هنوز آن گوسفند در میان آن گلّه وجود دارد باید قرعه کشى کند ، به این ترتیب که گوسفندان را به دو قسمت مى کند و قرعه اى بر آنها مى زند و باز آن قسمت را به دو قسمت مى کند و مجدّداً قرعه مى زند تا سرانجام یک گوسفند باقى بماند و آن را ذبح مى کند و گوشت آن را مى سوزاند و اگر مال او نیست آن را خریدارى مى کند، مگر این که این کار مشکلات و محذورات مهمّى داشته باشد.
٢- طریقه قرعه در حیوان موطوئه
آیا در مورد گوسفند موطوئه اى که داخل گوسفندان مى باشد و معلوم نیست کدام آنهاست، جایز است که انسان به این شکل قرعه بزند که مثلا از یک تا صد روى گوسفندان شماره بچسباند و بعداً شماره هاى یک تا صد را داخل پلاستیکى بریزد و یکى از شماره ها را بردارد و با آن شماره هایى که روى گوسفند چسبانده مطابقت کند و آن گوسفند را ذبح کند و گوشت آن را بسوزاند.
- آنچه در روایت وارد شده است آن است که گوسفندان را به دو قسمت تقسیم کند یک قسمت را با قرعه جدا کند و باز آن را به دو قسمت تقسیم کند و به همین ترتیب عمل کند تا یک گوسفند باقى بماند ولى آن طرز قرعه اى که نوشته اید نیز مانعى ندارد زیرا آنچه در روایت آمده بیان نوعى از قرعه است.
٣- نسل حیوان موطوئه
با گوسفندى چند سال پیش در حالى که هنوز بره نیاورده بود و آبستن هم نبود، وطى شده است، اگر الآن که چند سال مى گذرد و برّه هایى آورده ولى نه خود گوسفند و نه برّه هایش معلوم است، خود گوسفند موطوئه را با قرعه جدا و ذبح کند و گوشت آن را بسوزاند، آیا این نسلهایش که در بین گوسفندان است و معلوم نیست کدام یک از گوسفندان نسل او هستند حلال مى شوند؟ و دیگر این که اگر مثلا آن گوسفند موطوئه سفید بوده، آیا این شخص باید بین همه گوسفندان قرعه بزند یا فقط بین گوسفندان سفید؟ و آیا بعد از چند سال قرعه شامل برّه و گوسفند یک ساله نیز مى شود؟
- بنابر احتیاط واجب، بچّه هاى آن حیوان نیز حکم او را دارند و باید به همان ترتیب درباره آنها قرعه زد و عمل کرد.
گوسفند بیچاره که گناهش این بوده که بهش تجاوز شده، کشته و سوزانده میشود!! مسلمان متجاوز هم بدون مجازات میرود پی کار و زندگی خودش، بدون احساس گناه!!

هفده کارگر ایران خودرو کشته و مجروح شدند

خبرگزاری هرانا - بی‌احتیاطی‌ یک راننده کمپرسی حامل بار در ایران خودرو موجب کشته و زخمی شدن هفده تن از کارگران شد.
به گزارش ایکوپرس، در ساعت ۲۳:۳۰ مورخ ۸۹/۱۱/۵ یک دستگاه کمپرسی بنز حامل بار یکی از پیمانکاران در حال ورود از درب شماره ۹ ایران خودرو بود که بر اثر بی‌احتیاطی با تعدادی از کارکنان این شرکت برخورد می کند.
مسئولین ایران خودرو البته می‌گویند که تاکنون ۴ نفر در این حادثه کشته شده‌اند و آماری غیر از این کذب است اما منابع خبری کشته شدن ۸ نفر را تایید می‌کنند.


خبرگزاری هرانا - در پی حادثه مرگبار در شرکت ایران خودرو که بر اثر فشار کاری وارده بر یکی از کارگران بوقوع پیوست، و منجر به مرگ چند تن از كارگران آن شركت شد، فضای كارخانه همچنان به شدت ملتهب بوده و کارگران معترض در تحصن به سر می برند.
کارگران "فلزکار مکانیک" در این باره گزارش داده اند که كارگران معترض كه علت اصلی این حادثه را اضافه كاری اجباری می دانند، حاضر به ترك كارخانه نشده و همچنان در فضای كارخانه ایران خودرو متحصن هستند.
این در حالی است كه از دیروز، شش بهمن ماه، مسئولان كارخانه با اعلام عزای عمومی اقدام به تعطیلی كارخانه كرده كه این تعطیلی امروز هم ادامه دارد و به این ترتیب از ورود دیگر كارگران به كارخانه جلوگیری شده و مانع از پیوستن آنها به جمع متحصنین گشته اند.
همچنین هنوز اجساد كارگران كشته شده به خانواده هایشان تحویل نشده است. امروز قرار است تعداد ٢٧ نفر از نمایندگان منتخب كارگران در دیداری با وزیر صنایع، خواستار پاسخگویی وی باشند.
گفتنی است مسئولین کارخانه ایران خودرو یکی از کارگران شیفت شب کارخانه را که در قسمت حمل و نقل داخل کارخانه کار می کرد، با وجود بیماری شدید، در روز تعطیل (سه شنبه – اربعین) مجبور به کار کرده بودند و این کارگر پس از اینکه با وضعیت جسمانی بسیار سخت، چند سرویس را انجام داد، با خودرو به کارگرانی که برای زدن کارتِ ساعت در محلی جمع شده بودند، برخورد کرد که در نتیجه گروه زیادی کشته و زخمی شدند.
تجمع اعتراضی کارگران شرکت ایران خودرو نسبت به این مسئله و مطالبه آنها جهت پاسخ خواهی از مسئولین شرکت، با برخورد خشونت بار نیروهای امنیتیِ مستقر در محل مواجه شده بود.

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

جراحی زیبایی ماهی چیست؟

هزاران دلیل دارم که باعث شود روز بروز بیشتر از آدمیزاد متنفر شوم! این هم جواب کسانی که خودشان کنار گود می نشینند و میگویند: لنگش کن! و وقتی دوستداران حیوانات و طرفداران حقوق حیوانات از بیرحمی هایی که انسانها به حیوانات روا میدارند، حرفی میزنند، فریاد اعتراض آمیزشان بلند میشود که وقتی روزانه این همه انسان کشته میشود، شما دلتان برای حیوانات میسوزد؟ آره! نه فقط دلم برای حیوانات بیشتر میسوزد بلکه اگر آدم های بیرحم و سنگدلی که مدام در حال کشتن و شکنجه کردن حیوانات هستند، شرشان از این دنیا کم شود خوشحال هم میشوم! حرفی بود؟!
مطلب دردناک زیر از وبلاگ گیاهخوارشو است
جراحی زیبایی ماهی دستکاری ظاهری ماهی با وسایلی مانند قیچی، سرنگ، رنگ، داروها، تتو (خالکوبی) و... است که هدف آن نجات یا حفظ جان جاندار نمی‌باشد.
جراحی زیبایی ماهی، شامل شیوه‌هایی مانند رنگرزی، تراشیدن، قطع عضو و... می‌باشد که از نظر اخلاقی غیرقابل قبول و بی‌اساس است حتی اگر منجر به زیباتر شدن ماهی گردد.
چرا عمل جراحی زیبایی غیراخلاقی است؟
مطالعات نشان می‌دهد که ماهی‌ای که تحت عمل جراحی آرایشی قرار گرفته دچار کاهش مقاومت در برابر عفونت می‌گردد و همچنین بیماری کلیوی ناشی از تزریق مواد مصنوعی به بدن باعث مرگ و میر تعداد زیادی از این ماهی‌ها می‌شود.
برای انجام عمل زیبایی لازم است که بخشی از موکوس روی فلس و پوست ماهی حذف شود که به عنوان اولین سد دفاعی بدن ماهی در برابر عوامل بیماریزای باکتریایی و قارچ مطرح است. این لایه مخاطی دارای خاصیت ضد باکتری بوده و همچنین به تنظیم اسمزی کمک می‌کند. برداشتن و از بین بردن این لایه کمترین ضرری است که به ماهی‌های رنگ شده وارد می‌شود.
قطع عضو جاندار زنده به بهانه زیبایی کاری غیراخلاقی است. برای اینکه بتوانید تصور کنید که چه برسر ماهی می‌آید خود را در اندازه ماهی کوچکی تصور کنید که ٣ عدد از آنها در کف دستان شما جا می‌شوند.
اگر این تناسب را نسبت به خودتان تجسم کنید می‌بینید که یک قیچی که چند برابر از طول بدنتان بزرگ تر است دست شما را قطع کند و یا سرنگی که به اندازه یک لوله است مواد مصنوعی وارد بدنتان کند.
برای تتو ماهی‌ های زینتی لازم است که سوزن دستگاه سه میلیمتر از زیر فلس به صورت مورب وارد پوست این حیوان کوچک شود. این عمل برای ماهی بسیار استرس‌زا و کشنده می‌باشد.به این علت است که رنگ آمیزی ماهیان زینتی باعث مرگ و میر بسیاری از این ماهی‌ها می‌گردد.
حتی اگر این ماهی‌های کوچک زنده بمانند بعد از بیهوشی دچار درد شدید و استرس می‌شوند. شواهد علمی نشان می‌دهد که ماهی‌ها به علت وجود سیستم عصبی قادر به درک احساس درد می‌باشند و هیچ مطالعه‌ای نتوانسته ثابت کند که آنها کمتر از انسانها درد را احساس می‌کنند.
می‌دانید رنگ آمیزی و آرایش ماهی های زینتی مثل چیست؟
مثل این است که شخصی شما را بیهوش کند. بعد با خود فکر کند که اگر شما رنگارنگ باشید زیباتر می‌شوید و بعد نصف بیشتر بدن شما را خالکوبی کند. و بعد او تصمیم بگیرد که دست راست شما را برای زیبایی کوتاه کند. و با یک قیچی بزرگ باغ بانی دست شما را هرس! کند.
سپس شما کم کم به هوش بیایید!
روش‌های جراحی زیبایی ماهیهمه روشهای رنگ آمیزی ماهی بصورت موقت می‌باشد و از چند هفته تا چند (٩-٦) ماه (بسته به نوع رنگ و روش انجام آن) در بدن ماهی باقی می‌ماند و بعد از گذشت زمان از بدن ماهی خارج می‌شود. بطوری که مدفوع ماهی و یا حتی آب ماهی رنگ می‌گیرد که نشانه دفع رنگ از بدن ماهی می‌باشد.رنگرزی تزریقیرنگرزی (رنگ آمیزی مصنوعی ماهی) شامل تزریق رنگ به ورید یا عضله ماهی توسط سرنگ است. این سرنگ در مقیاس انسان برابر است با سرنگی به کلفتی قطر دو مداد که رنگ را به بدن تزریق می‌کند.
رنگ مصنوعی از طریق خون حیوان به تمامی نقاط بدن پخش می‌شود و رنگ بدن ماهی را تغییر می‌دهد.

خالکوبی
با استفاده از دستگاه خالکوبی رنگ به زیر پوست ماهی فرستاده می‌شود. این روش در ماهی بسیار سخت و خطرناک است چرا که باید زیر فلس ماهی خالکوبی شود و هر حرکت اشتباهی می‌تواند فلس بدن ماهی را از آن جدا کند که خود عامل خونریزی و عفونت خواهد شد.

فرو بردنیکی دیگر از روشهای رنگ کردن ماهی فرو بردن آن در مواد رنگی شیمیای است. رنگهای شیمیایی از طریق آبشش‌ها و احتمالا معده ماهی جذب بدن می‌شوند و روی پوست ماهی تاثیر می‌گذارد. این عمل روی تنفس و سیستم ایمنی ماهی اثر منفی می‌گذارد.
خراش دادنخراش دادن در واقع یکی از روشهای کمتر شناخته شده در عمل جراحی زیبایی ماهی است. باله (یا بدن) قربانی (شاید این کلمه مناسب‌تر باشد!) توسط یک وسیله سخت و تیز خراش و تغییر شکل داده می‌شود.
دو هفته زمان لازم است تا ماهی بعد از این عمل بهبود حاصل کند.

قطع عضویکی از غیرانسانی‌ترین و بدترین روشهای عمل جراحی زیبایی ماهی قطع عضو است. در این روش با استفاده از قیچی باله‌های ماهی را قطع کرده و به شکل دلخواه در می‌آورند. قطع باله دمی حیوان بطور کامل یکی از معمول‌ترین انواع آن است. که باعث می‌شود ماهی شکلی شبیه به قلب (نمادی از عشق) پیدا کند. باله دمی حیوان یکی از مهم‌ترین اعضا ماهی برای حرکت در آب و حفظ تعادل می‌باشد.
فلج کردن یا ناقص کردن موجود زنده به بهانه زیبایی یکی از غیراخلاقی ترین بلاهایی است که بشر بر سر حیوانات می‌آورد.

رنگدانه‌های خوراکی‌یکی دیگر از روشهای رنگ کردن ماهی استفاده از رنگدانه‌های خوراکی (مصنوعی و طبیعی) می‌باشد. رنگدانه‌های خوراکی را به رژیم غذایی ماهی اضافه می‌کنند که به تدریج باعث تغییر رنگ بدن ماهی می‌گردد. هرچند این روش کمتر از روشهای قبلی برای ماهی خطرناک است اما به علت اینکه مواد غیرحیاتی مصنوعی و غیرطبیعی را از طریق غذا وارد بدن ماهی می‌کنند توجیه اخلاقی ندارد.
با حساس تر شدن مردم نسبت به عدم خرید ماهی‌های رنگ شده، بسیاری از فروشندگان ماهی‌های زینتی، ماهی‌های رنگ شده توسط روش تزریق یا فرو بردن را به اسم روش خوراکی به مشتریان می‌فروشند.
روش ژنتیکی‌اصلاحات ژنتیکی یکی دیگر از روشهای تغییر شکل ظاهری ماهی های زینتی است. در این روش با استفاده از تغییرات ژنها نسلهایی از ماهی تولید می‌گردند که رنگهای متفاوتی با شکلهای طبیعی تر خود دارند. بسیاری از ماهی های زینتی در واقع انواع اصلاح نژاد شده یا تغییر شکل یافته ای از اجداد طبیعی خود هستند.ماهی‌های آرایش شده، رنگ شده و تغییر شکل یافته به ابزاری برای کسب درآمد عده‌ای سودجو که به هیچ عنوان به طبیعت و اخلاق احترام نمی‌گذارند و هدفی جز تجارت و کسب سود ندارند تبدیل شده‌اند. آنها بخاطر اینکه قدرت دفاع کردن از خودشان را ندارند مورد شکنجه انسانهای ظالم و زورگو قرار گرفته‌اند.وقتی مردم از فروشندگان و تولید کنندگان نخرند، عمل زشت آنها پایان می‌یابد.وقتی تقاضا نباشد، تولید متوقف خواهد شد.و رنج پایان می‌پذیرد.
پس ماهی‌های زینتی رنگ آمیزی شده نخرید...
از این تجارت کثیف و غیراخلاقی حمایت نکنید...
خود قضاوت کنید، کدام زیباست؟
شاهکار مادر طبیعت یا کثافت کاری های آدمیزاد!

سوء استفاده از حیوانات در قاچاق مواد مخدر

حرفی جز آرزوی مرگی دردناک برای این پست فطرتهای بیشرف ندارم...

هاشم خواستار،معلم زندانی را با زنجیر به تخت بیمارستان بسته‌اند

هاشم خواستار، دبیر بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد که در زندان وکیل آباد شهر مشهد دوران محکومیت خود را می‌گذراند به بیمارستان امام رضای این شهر منتقل شده و به گفته همسرش او را با زنجیر به تخت بسته اند.
او از یکسال ونیم پیش تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر میبرد و به دلیل تشدید بیماری‌اش که ناشی از شرایط وخیم زندان است، روز گذشته تحت عمل جراحی قرار گرفت.
روز یکشنبه در پی بستری شدن آقای خواستار در بیمارستان و عمل جراحی وی، خانواده‌ی این معلم زندانی مجدداً درخواست مرخصی برای او داده‌اند، اما تاکنون با این درخواست موافقت نشده است.در خبرها آمده بود که انتقال هاشم خواستار از زندان به بیمارستان امام رضای مشهد با دستبند و پابند صورت گرفته است. این امر با اعتراض خانواده‌ی هاشم خواستار و نهادهای حقوق بشری مواجه شده است.
مسئولین امنیتی استان خراسان اما نه تنها به این اعتراض توجهی نکرده‌اند، بلکه هاشم خواستار را در حالی که در بستر بیماری به‌سر می‌برد با زنجیر به تخت بیمارستان بسته‌اند.

حقوق بشر اسلامی و كرامت انسانی در جمهوری اسلامی

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

قاسمی :به احمدی نژاد رای دادیم چون بدنش شپش گذاشته!

اگه احمدی نژاد با یک ماه حمام نرفتن رئیس جمهور شده، پس امام چهاردهم رو ببین چند ساله حمام نرفته که رهبر شده!
ویدئو سخنان "نغز!!!" قاسمی

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

کشتار کرگدن ها و خطر انقراض نسل آنها

روزی یک کرگدن
تعداد کرگدن هایی که در سال ٢٠١٠ توسط شکارچیان غیرقانونی در آفریقای جنوبی کشته شده اند به ٣٣٣ کرگدن رسیده، نزدیک به سه برابر سال ٢٠٠٩ که تعداد آنها ١٢٢ بود.اخبار نگران کننده حاکی از این است که سال جدید با کشتن ٥ کرگدن در آفریقای جنوبی آغاز شده.
بگفته دکتر Joseph Okori مدیر برنامه کرگدن ها در بنیاد جهانی حیات وحش آفریقا، این یک شکار غیرقانونی عادی نیستند، بلکه این کشتار ها توسط سندیکاهای جنایی و با هماهنگی و تجهیزات پیشرفته و بخوبی سازمان یافته انجام میشود.
موج کنونی شکار غیر قانونی، توسط شبکه های پیچیده جنایی با استفاده از هلیکوپتر ، تجهیزات دید در شب ، آرام بخش های دامپزشکی و با استفاده از صداخفه کن ها در تاریکی شب برای جلوگیری از جلب توجه گشت های نظامی و انتظامی،انجام میشود.
جنایت های اخیر تا حد زیادی به افزایش تقاضا برای شاخ کرگدن ، که از دیرباز به عنوان یک عنصر در طب سنتی آسیا شناخته میشود ارتباط دارد. این محبوبیت زمانی افزایش یافت که ویتنام ادعا کرد شاخ کرگدن دارای خواص درمان بیماری سرطان است، بدون وجود هیچگونه شواهد پزشکی.
با کمک به صندوق جهانی حیات وحش، میتوانید آنها را در اجرای پروژه های کمک به افزایش تعداد کرگدن های سیاه و سفید در اراضی محافظت شده، جلوگیری از قاچاق شاخ کرگدن و دیگر حیوانات به کشورهای آسیایی و استخدام محیطبانان آموزش دیده برای حفاظت از حیوانات در حال انقراض یاری کنید.
این را هم اضافه کنم که دشمن طبیعی کرگدن ها کسی بجز انسان یا همان گل سر سبد آفرینش نیست!

کشتار حیوانات: حرص و ولع انسانها به خونریزی؛ به بهانه ی جشن و سنت و انجام وظایف دینی

بخش سوم: جشنواره «گادهیمای»
داشتم میان وبلاگها میگشتم به این جمله برخوردم:
برای رسیدن به نداشته ها، خدا را به خاطر داشته هایت شاکر باش...
نمیدونم چرا بلافاصله تصویر این کودک در نظرم مجسم شد. منظور از "داشته ها"، آن چند لحظه ای است که قبل از مرگ دردناکش برایش باقی مانده؟ برای این باید شکر گذار باشد؟
و اینکه آیا خدایی هم برای حیوانات هست؟ آنها هم باید شکر گزار خدا باشند؟
...این خدایان کیستند که فقط خون آنها را خرسند و خوشنود میکند؟ و صد البته که این کشتارها باید وحشیانه و زجر آور باشد تا خدای قادر و توانا که میتواند و کاری نمیکند بیشتر لذت ببرد.
چرا بین تمام ادیان دنیا، یک خدای مهربان که بدون چشمداشت، طلب خون و شرط و شروط برای ایجاد دنیایی پر از مهر و آشتی و زیبایی، وجود ندارد؟
جشنواره «گادهیمای» هر پنج سال یکبار در جنوب نپال انجام میشود. در این مراسم صدها هزار تن از هندوهای نپال و هندوستان شرکت میکنند. این جشنواره یکی از بزرگترین مراسم قربانی کردن حیوانات است.
ناگفته نماند که عید قربان خودمان به لحاظ این که سالی یکبار انجام میشود و هر سال بیش از نیم میلیون حیوان در این روز کشته میشوند رکوردار مقام اول است در کشتار حیوانات!
در این مراسم از هیچ جنبنده ای نمیگذرند و بیرحمانه از گاومیش تا کبوتر، مرغ و بزغاله همه را به فجیع ترین شکلی میکشند تا Gadhimai خدای قدرت را خوشنود و خرسند کنند!
آخرین مراسم جشن کشتار حیوانات درنوامبر ٢٠٠٩ انجام شد. در روز های ٢٥ و ٢٤ نوامبر، کشیش بزرگ یا آیت الله یا هر چه که اسمش را میخواهید بگذارید دستور قتل عام را صادر کرد و ٢٠٠ مرد، ٢٠,٠٠٠ گاومیش و ٥٠٠,٠٠٠ موش و بزغاله و خوک و اردک و خروس و کبوتر و...را در پیش چشمان یکدیگر قتل عام کردند.
این "جشنواره!" باعث اعتراضات بسیاری از سوی فعالان حقوق حیوانات شد. آنها از دولت نپال تقاضا کردند به این کشتار فجیع پایان دهد ولی مسئولان نمیخواهند دخالتی در آیینی که قرن هاست توسط مردم انجام میشود، کنند!
عجیب است که در این جور مواقع نظر مردم اینطورمهم و مسند میشود!
بسیاری از هندوها بر این عقیده‌اند که قربانی کردن حیوانات در راه «گادهیمای» برای آن‌ها موفقیت و کامیابی به ارمغان می‌آورد! درست مثل هموطنان خودمان که با کشتن و قربانی کردن حیوانات سلامتی و ثروت و آخرت از خدا دریافت میکنند!هندوها همچنین تصور می‌کنند خوردن گوشت حیوانات قربانی شده، از آنان در برابر شیطان محافظت می‌کند. ناصرخسرو چه بجا گفته:
اگـر ریگی به کفش خود نداری
چرا بایست شیطان آفریدن
مثلا به کجای خدایان بر میخورد اگر بجای کشتن ٥٠٠,٠٠٠ حیوان بجایش درخت برایشان بکارند؟
آدمیزاد تا چه حد میتواند بی رحم و قسی القلب باشد؟ و خدایش از او بیشتر...
...از این قرار هندوها تا ٤ سال آینده هیچ مشکلی نخواهند داشت!
ترس من اما، از خشم خدا نیست، از سنگدلی و نادانی آدمیزاد است...
فیلم ها را میتوانید در اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا مشاهده نمایید
هشدار! فیلمها بسیار تکان دهنده هستند.
هر چند که من خودم فیلم ها را ندیدم و نیازی هم نیست که ببینم، زیرا میدانم اشرف مخلوقات حد اعلای تلاش خویش را برای خوشنود سازی خدایش کرده!

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست: به ازای هر نفر می‌توانیم یک درخت بکاریم

ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان

به گزارش سبزپرس، محمد جواد محمدی‌زاده که امروز (جمعه) به مناسبت هفته هوای پاک پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران سخنرانی می‌کرد، گفت: منابع اصلی حیات یعنی آب، خاک، هوا و گونه‌های زیستی مانند درخت و حیوان و سایر جانداران منابعی هستند که بشر تصور می کرد پایان ناپذیرند. اما امروزه دغدغه اصلی بشر، نگهداری از این منابع است.
در تاریخ ایران همیشه به منابع پایه توجه شده و مورد تکریم بوده است. اگر در حجاری‌های طاق بستان توجه کنید می‌توانید نقش‌های طبیعت و بته و درخت را ببینید. این توجه در آموزه‌های دینی ما نیز فراوان هستند. مثلا نام بسیاری از آیه‌های قرآن کریم نام همین مواهب طبیعی مانند نحل، نمل و بقره است.
- گوشه ای از توجهات:
خبرگزاری فارس - مدير كل اوقاف گيلان: در گيلان بيش از ٤٠ درخت وجود دارد كه مردم به آنان دخيل می‌بندند و نذر می‌كنند كه اين خرافه‌پرستی است.
- بنابراین باید قطع شوند و پول چوب آن صرف امور "خیریه" شود!
قطع درختان کهنسال گیلان به بهانه‌ی مبارزه با خرافات!
این شاهکار خلقت، این درخت در کوهستان ماغر چه گناهی دارد؟!
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در سخنان خود به معضلات زیست محیطی کشور اشاره کرد و گفت: امروزه افزایش جمعیت فشار زیادی را روی این مواهب طبیعی وارد کرده است. مثلا در طول چند دهه گذشته، جمعیت کشور دو و نیم برابر شده و در عین حال ٤٠ درصد از مساحت جنگل‌های ما کم شده است.
- همین طوری خود بخود کم شده یا برای اجرای طرح های نابود کننده محیط زیست و آباد کننده جیب هایتان کم کرده اید؟
محمدی‌زاده در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته دیگری که برای محیط زیست ما ایجاد مشکل کرده، تراکم جمعیت در شهرها است. در ابتدای پیروزی انقلاب، بیش از ٦٠ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن بودند و به کار تولید مشغول بودند. اما حالا ٢٨ درصد ساکن روستاها هستند و بسیاری از روستاییان در شهرها ساکن شده‌اند.
- هیچگاه به عقل ناقص تان این خطور کرده که چرا روستانشینان به شهر ها هجوم می آورند؟ مسلما دلیل آن عدم وجود مسجد یا کانون های دینی نیست!

شاید دلیل آن واردات بیرویه محصولات کشاورزی از خارج و باد کردن محصولات باغداران و کشاورزان روی دستشان است؟ یا شاید بدلیل وعده های دروغ و قول هایی بود که امام سیزدهم تان اول انقلاب داد و به آن عمل نکرد؟ شاید دلیل هجوم روستاییان به شهر ها، فقر، بی آبی و نداشتن برق، عدم وجود مراکز درمانی و بهداشتی و آموزشی و غیره و غیره است؟!
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد: خشکسالی یک مشکل دیگر است که باعث فشار سنگین به طبیعت شده است.
- اگر واقعا نگران آینده محیط زیست ایران هستید، چتور است گاهگاهی هم نگاهی به نظرات کارشناسان دلسوز بیاندازید:
آهنگ کوثر: سدها محیط زیست را خراب، بیماری‌ها را تشدید و مردم را بی‌خانمان می‌سازند!
خطر مدیرانی که برای درمان خشکسالی چشم به آسمان دارند!
خشکسالی؛ چالشی که می‌توانست فرصت باشد نه تهدید!
به این نمی‌گویند: آستانه بحران! به این می‌گویند: فاجعه تمام و کمال!
تیر خلاص به تالاب گندمان!
تقدیر سازمان محیط زیست از وزارت راه برای تخریب پارک ملی گلستان !
از قرار کاشتن درختان را مسکن مهر علی الحساب شروع کرده!
او تاکید کرد: امسال توزیع ٥٠٠ میلیون نهال در دستور کار دولت قرار گرفت. در طول تاریخ کشور، این کاری بی سابقه بوده است.
- بگو دروغی بی سابقه! پس از ٣١ سال کشتار درختان و نابودی محیط زیست ایران، حالا میخواهید چند تا نهال چند ساله بجای صد ها هزار درخت ١٠٠ ساله و ٢٠٠ و ٥٠٠ ساله ای که کشتید و کماکان در حال کشتن هستید، بکارید؟
جناب فرماندار نوشهر در حال درخت کاری در باغ گیاهشناسی!
جناب محمدی زاده بجای این ٥٠٠ میلیون نهال درخت های جنگل گلستان را از سوختن نجات میدادید!
قطع بیش از ٣٤٠٠ اصله درخت در سنندج توسط اداره کل اوقاف و امور "خیریه" کردستان برای انجام امور خیریه!
۱۵ هزار درخت ۲۰۰ ساله بلوط در جنگل‌های دنا در نوبت اعدام قرار گرفتند!
او در پایان سخنان خود گفت: برای جبران این آلودگی‌ها نیازمند یه عزم ملی با حمایت جانانه دولت و با حضور و مشارکت همگانی هستیم. مثلا ١٠ درصد از آلودگی هوا تهران، ناشی از سیستم‌های گرمایشی منازل ماست و ما می‌توانیم با تنظیم به موقع سیستم گرمایشی، این آلودگی را کم کنیم.
- منظور از تنظیم به موقع سیستم گرمایشی به شیوه جمهوری اسلامی، یعنی هنگام گرمای ٤٥-٤٠ درجه یا سرمای شدید آب و برق را قطع کنید تا کولر ها و شوفاژ ها کار نکنند یا باز هم قیمت آب و برق و گاز را افزایش دهید؟

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

فرض كنيم ميانكاله در ايران نبود!

سبز پرس
محمد درویش:

فرض كنيم ميانكاله به جای آن كه در جنوب شرق دريای مازندران قرار گرفته بود، در سواحل شرقی ژاپن يا كرانه های شمالی استراليا يا جنوب اسپانيا واقع شده بود؛ با او چه می كردند؟ آيا آن مردمان هم تومار تهيه می‌كردند و شكايت می‌بردند كه چرا از قلب ميانكاله نبايد يك جاده عبور كند؟ و يا چرا ما نبايد يك پالايشگاه در ميانكاله داشته باشيم؟ و چرا گاوميش‌های ما نبايد به هر تعداد و زمانی كه دوست دارند در ميانكاله بچرند؟ و يا رییس محیط زیست آنجا هم به جرم مخالفت با تخریب میانکاله از کاربرکنار می شد؟ و یا ...
میانکاله دیروز
میانکاله امروز
به نظر می ‌رسد كليد رخداد تلخی كه در ميانكاله درحال وقوع است را می ‌توان با فرض پيش‌گفته بهتر درك كرده و به واكاوی دلايل تشديد ناپايداری نخستين تالاب بين‌المللی ثبت شده ايران در كنوانسيون رامسر پرداخت.
ميانكاله اولین معبر و منزلگاه ورود پرندگان مهاجر در شمال ايران است؛ منزلگاهی كه به دليل شرايط ناهمتای طبيعی ‌اش مي‌تواند به صورتی همزمان هم قرقاول را در خود جای دهد (که زیستگاهی عموماً جنگلی دارد) و هم دراج را که اغلب در مناطق شنی و ماسه‌ای خوزستان زندگی می‌کند.
حضور همزمان قرقاول و دراج در ميانكاله شبيه به وجود آب شور و شيرين در درياچه بختگان مرحوم است كه سبب شده بود آن محيط آبی بی نظير هم در تمام دنيا يگانه و بی همتا باقی ماند. افسوس که دیروز قدر بختگان را ندانستیم؛ همان گونه که امروز قدر میانکاله را نمی دانیم! می دانیم؟
اگر امروز – آن گونه كه اسماعيل كهرم مي گويد - از مجموع ١٢٠ هزار بال پرنده‌ای كه تا سه دهه‌ی پيش در ميانكاله حضور داشتند، فقط ١١ هزار بال باقيمانده است؛ و اگر بر بنياد مطالعات كامبيز بهرام سلطانی ، پاره‌هايی از ميانكاله اينك در اثر تحمل فشار بيش از حد گاوميش‌ها (حدود سه برابر بيش از ظرفيت در سطحی معادل ٢٦ هزار هكتار از وسعت حدود ٦٩ هزار هكتاری زيستگاه)، نه‌تنها رويش طبيعی ‌شان از ميان رفته، بلكه سطح زنده‌ی خاك نيز به شدت آسيب ديده و تخريب شده است، بايد بپذيريم كه ناپايداری شرايط بوم‌شناختی ميانكاله شتابان در حال اوج گرفتن است و بايد هرچه سريع‌تر برنامه‌ی جامعی برای بهسازی ، باززنده‌سازی يا Rehabilitation and Habitat Restorationدر اين زيستگاه منحصر به فرد ايران به مرحله اجرا درآید؛ برنامه ای که بدون نیاز به بهانه ی نگون بختی به نام ببر سیبریایی هم بتوان آن را با اراده و توان و جسارت لازم اجرایی کرد.
با اين وجود، شوربختانه باید بپذیریم که نه تنها هيچ اراده‌ای برای اجرايی شدن چنين برنامه‌اي در سطح منطقه و سازمان ديده نمی ‌شود، بلكه برعكس شاهد خراش بيشتر ميانكاله به بهانه اشتغال‌زايی و رفاه مردم بهشهر هم هستيم! غافل از اين كه بهشهر تا زماني بهشهر است كه بتواند همجواری مسالمت‌آميز خود را با يك تالاب بانشاط و دربردارنده‌ی توان زيست‌پالايی درخور حفظ كند.
به ديگر سخن، تنها ويژگی ممتاز و كمتر آسيب ديده ميانكاله همانا وجود یک خلیج آرام و پاك از هر نوع آلودگی ديداری است؛ خصلت ارزشمندی که سبب شده تا خلیج میانکاله را زایشگاه امن ماهیان خاویاری بنامند (یادمان باشد که در طول ١٦٠٠ کیلومتر نوار ساحلی دریای مازندران، فقط زیستگاه میانکاله با ٦٥ کیلومتر طول از ساخت و سازها در امان مانده است)؛ اما متأسفانه می‌خواهند آن‌ آرامش و امنیت را هم به بهانه‌ی دسترسی به دریا با احداث جاده تخریب کرده و اصلی‌ترین محل تخم ریزی ٩٠ درصد ماهیان جنوب دریای مازندران را نابود سازند! چرا؟
باید بدانیم که میانکاله از منظر سه معیار بین‌المللی واجد ارزش است: نخست آن که در برنامه انسان و کره مسکون یونسکو به عنوان اندوخته گاه زیست سپهر شناسایی شده است؛
دوم این که پناهگاه حیات وحش برخی از گونه های نادر و ارزشمند کره زمین است و سوم آن که نخستین تالابی است که در سیاهه ی جهانی کنوانسیون رامسر از سوی ایران به ثبت رسیده است.
درحقیقت بسیاری از کارشناسان بر این باورند که میانکاله یکی از ٥٩ منطقه اکوتون ویژه شناخته شده در جهان با کارکردهایی چندجانبه است؛ منطقه ای که مادر طبیعت برای آفرینش معماری هوش ربایش میلیون ها سال زمان مصروف کرده و اینک ما حق نداریم با ساخت سازه هایی طبیعت ستیزانه، همه ی آن زیبایی ها و طنازی های اهورایی را یک شبه نابود ساخته و ویران کنیم.
میانکاله به میلیون ها پرنده ی مهاجری تعلق دارد
که همه ساله با پیمودن هزاران کیلومتر خود را به این نخستین ایستگاه سوخت‌گیری و تجدید قوای بی نظیر در خاک وطن می رسانند تا ایرانیان دیروز، امروز و فردا از تماشای این پرواز شکوهمند از فرش به عرش برسند. چه کسی می تواند بهای تماشای این منظره استثنایی را محاسبه کند؟
یکبار دیگر به پرسش نخستین این یادداشت برگردیم و با خود آهسته تکرار کنیم: آیا اگر میانکاله در ایران نبود، باز هم با او چنین نامهربانانه و آزمندانه برخورد می کردند؟

پایان غم انگیز فرار گاو از کشتارگاه

اطلس گاو نری که پیروزمندانه از کشتارگاه فرار کرد دیگر در میان ما نیست
پس از اینکه گاو نر از کشتار گاه فرار کرد، دوستداران حیوانات تلفن پشت تلفن از مالک آن Recep Kolukisa تقاضا کردند تا از کشتن او خودداری نماید.
Dafne Westerhof به همراه دیگر دوستداران حیوانات، با جمع آوری کمک های مالی تصمیم به خریدن او از مالکش Recep Kolukisa گرفتند.
پس از اینکه گاو از کشتارگاه فرار کرد ما نتوانستیم او را بگیریم و بهمین جهت کمک خواستیم تا بوسیله آمپول بیهوش کننده گاو را بگیرند...
ولی این پایان ماجرا نبود.
مردم با تلفن های پی درپی امان ما را بریدند، بطوریکه تلفن را یک لحظه آرام نمیگذاشتند و مدام میخواستند که از کشتن گاو خودداری کنیم و به او فرصت دوباره برای زندگی دهیم. من هم برای اینکه از دست تلفن های مردم راحت شوم، قبول کردم در ازای پرداخت بهای گاو آنرا به Dafne Westerhof بدهم، تا او گاو را به بهشت حبواناتش ببرد و باقی عمرش را آنجا در آرامش سپری کند. ولی فکر نمیکردم که مردم جان یک گاو برایشان آنقدر مهم باشد. بهایی ٣-٢ برابر قیمت واقعی گاو تعیین کردم به امید اینکه مردم دست از سرم بردارند...
اما این طور نشد و Dafne Westerhof موفق شد با کمک مردم، مبلغ پیشنهادی Recep Kolukisa را تهیه کند و بنزد او رفت تا با پرداخت پول، گاو را تحویل بگیرد.
بنظر Dafne Westerhof این گاو یک قهرمان است و هر حیوانی که بتواند از کشتارگاه فرار کند یک قهرمان است و در مبارزه با انسانها پیروز شده و باید پاداش این کار قهرمانانه شان را با رها سازی آنها داد.
زمانیکه Dafne Westerhof با ٥٠٠٠ یورو مبلغ درخواستی خود به نزد او رفت، Recep Kolukisa باورش نمیشد جان یک حیوان اینقدر برای بعضی مهم باشد و با توجه به فعالیت های بشر دوستانه ی Dafne Westerhof در رابطه با کودکان، بخصوص کودکان عقب مانده ذهنی و جسمی، تصمیم گرفت گاو را به او هدیه کند و فرصت ادامه زندگی به او دهد.
دافنه در بهشت حیواناتش یک قصر با شکوه برای اطلس درست کرده بود. ولی بمحض ورود متوجه شدند که با یک گاو هراسان و وحشی و خشمگین که ترکیب خطرناکی است روبرو شده اند. خوک های آرامی که با او در یک مکان جا داده شده بودند تا از تنهایی در بیاید را به موقع توانستند از حملات خشمگینانه اطلس نجات دهند. و مجبور شدند او را در محیطی بسته بگذارند تا کمی آرام شود.
میخواستند او را اخته کنند، زیرا در این صورت امکان این که آرام تر شود بیشتر بود.
متاسفانه گاو نر که اطلس نامیده شد، بدلیل آزردگی شدید روحی و نفرت و ترسش از انسانها و سختی هایی که در زندگی متحمل شده بود، باور محبت های دافنه برایش مشکل بود و به حیوانی خطرناک برای خودش و دیگر حیوانات تبدیل شده بود و... با مشورت و پیشنهاد دامپزشک با تزریق آرام بخش، به زندگیش پایان داده شد...
با احترام فراوان برای دافنه وسترهف و تلاشی که برای نجات اطلس کرد و تمامی کسانی که در این راه به او کمک کردند ...
آدرس سایت دافنه وسترهف و تصاویر و سرگذشت حیواناتی که در بهشت او زندگی میکنند
پی نوشت
و البته با سپاس از آقای Recep Kolukisa مالک اطلس بابت انسانیت، گذشت و جوانمردی شان...

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

کشتار بیرحمانه ١,٣ میلیون خوک در کره جنوبی

و این کشتار همچنان ادامه دارد ...
فکر نکنید فقط مقامات جمهوری اسلامی هستند که بجای پیشگیری یا مداوای حیوانات، آنها را بیرحمانه میکشند. نه! جنایات و شقاوت های انسان، اشرف مخلوقات نسبت به حیوانات تمامی ندارد.
دولت کره جنوبی آسان ترین راه را برای پیشگیری و جلوگیری از گسترش بیماری پا و دهان ( FMD )
foot-and-mouth disease خوک ها انتخاب کرد: زنده بگور کردن!
البته انسانهای شریف فکر میکنند آسان ترین راه آن واکسیناسیون است، ولی برای جنایتکارانی که بجز به جیب خود به چیز دیگری فکر نمیکنند، آسان ترین راه ، کشتن و نابودی بیرحمانه حیوانات بی دفاعی است که زندگی پر از درد و زجر خود را تقدیم جیب و شکم انسانها کرده اند.
این پست فطرت ها هم اول قول اجرای واکسیناسیون داده بودند ولی از قرار حیوانات ارزش این خرج ها را نداشتند و حتی ارزش مرگی که درد کمتری همراه داشته باشد را هم نداشتند.
خوک های مادر و پدر، بچه و باردار همه را با بیرحمانه ترین وضعی زنده بگور کردند! نه همینطور زنده بگور، بلکه چنان با بیرحمی از بلندی به پائین، بروی هم پرتاب شان کردند که تا لحظه مرگ طاقت فرسا و طولانی شان از درد زخم ها و شکستگی هایی که هنگام پرتاب کردن به آن دچار شده بودند، زجر کشیدند.
قابل توجه آن دسته به اصطلاح دوستداران حیواناتی که فقط در گفتارشان دم از حمایت و حقوق حیوانات میزنند و هنگام نوش جان کردن چلو خورش های چرب و نرمشان، گوشت را فقط یک محصول می بینند، نه یک موجود زنده ای که بخاطر شکمشان به بیرحمانه ترین وجهی کشته میشود!
باز هم تاکید میکنم منظور این نیست که همه یک روزه گیاهخوار شوند! نه!
اما اگر هر کسی هفته ای ٤-٣ روز از گوشت حیوانات استفاده نکند، اگر جوجه های کوچک و بیگناه، گوساله ها، بره ها و بره تودلی ها را نخورید، اگر گوشت رایگان و وسوسه انگیز حیوانات قربانی شده را قبول نکنید، اگر از گوشت و تخم مرغی استفاده کنید که مطمئن باشید حیوان قبل از مرگ، زندگی به نسبت خوبی داشته - امکان زندگی در فضای آزاد بجای قفس های تنگ و تاریک، بیهوشی قبل از کشتار و غیره و غیره- مطمئنن وضع زندگی حیواناتی که به خاطر گوشتشان کشته میشوند هم بهتر خواهد شد.
این هم آدرس دو سایتی که میتوانید از طریق آن اعتراض خود را در رابطه با این جنایات بیرحمانه و هولناک بگوش ناشنوای دولت کره جنوبی برسانید. هر چند که تا بحال بیش از ١,٣ میلیون را کشته اند و این کشتار همچنان ادامه دارد...