۱۴۰۴ شهریور ۱۴, جمعه

جان مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان در خطر جدی قرار دارد.

خانواده‌شان برای ملاقات آخر فراخوانده شده‌اند!
همسایه‌ها با شنیدن صدای شیون خانواده، از موضوع مطلع شده‌اند.
طبق خبرهای دریافتی، از هفته قبل، از دوستان نزدیک مهران و فاضل بهرامیان تعهد گرفتند که فعالیتی نکنند.
مهران و فاضل بهرامیان، بعد از مراسم چهلم جان‌باختگان سمیرم در ۸ دی ماه ۱۴۰۱، بازداشت شدند و تا بهمن ماه ۱۴۰۳ در بازداشت و تحت شکنجه و انفرادی بودند. آن‌ها بهمن ۱۴۰۳ با قرار وثیقه آزاد شدند، اما اوایل مرداد ماه ۱۴۰۴ دوباره بازداشت شدند.
برای مهران بهرامیان و فاضل بهرامیان برادر جاویدنام مراد بهرامیان از جانباختگان آبان ۱۴۰۱، حکم اعدام صادر شد و داریوش ساعدی و یونس بهرامیان نیز هر کدام به ۱۶ سال حبس محکوم شده‌اند.

در اعتراض به این احکام در گروه‌های تلگرامی سمیرم فراخوان اعتصاب عمومی داده شد و ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ کسبه سمیرم دست به اعتصاب زدند.

حکم چهار فرد نام برده شده، در دیوان عالی کشور رد شده و به شعبه دادگاه هم عرض ارسال شده بود، اما دوباره همان احکام تأیید شدند و این امر منجر به نگرانی شدید شده است.

روز ۸ دی ۱۴۰۱ در مراسم چهلم جان‌باختگان این شهر، اکثریت مردم شهر حضور پیدا کردند.
در این مراسم دختر بزرگ او که مقابل دیدگانش پدرش را به قتل رساندند، خطاب به حاضران با اشک و خشم از مردم می‌خواهد که بیدار شوند.
سه سال گذشت و ما همچنان خوابیم...

پس از مراسم چهلم چهار جانباختگان سمیرم در دی‌ماه ۱۴۰۱ تعدادی از جوانان این شهر از جمله چهار هموطن به نام‌های فاضل بهرامیان، یونس بهرامیان، مهران بهرامیان و داریوش صاعدی بازداشت شدند.
بعد از خروش مردم سمیرم در ۸ دی ۱۴۰۱ (مراسم چهلم جان‌باختگان این شهر) حکومت به سمیرم قشون‌کشی کرد و فضای امنیتی ایجاد کرد و افراد بسیاری از جمله خانواده‌های دادخواه، بازداشت شدند. فردی از بسیجیان در درگیری‌های این شهر کشته شد و حکومت تلاش دارد تا کشته شدن او را به مبارزان سمیرم نشبت  دهد.
گر گمشدگان روزگاریم
ره یافتگان کوی یاریم

گم گردد روزگار چون ما
گر آتش دل بر او گماریم

نی سر ماند نه عقل او را
گر ما سر فتنه را بخاریم

این مرگ که خلق لقمه اوست
یک لقمه کنیم و غم نداریم

تو غرقه وام این قماری
ما وام گزار این قماریم

جانی مانده‌ست رهن این وام
جان را بدهیم و برگزاریم

مولانا 
کشتنش.
از مهران آروم‌تر و مهربون‌تر ندیده بودم.
مرگ بر جمهوری اسلامی.
ننگ و نفرت بر رضا پهلوی بی‌شرف و خائن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر