۱۴۰۲ آبان ۸, دوشنبه

همان که همه می‌دانیم و شنیدیم دیگر...

فقط در جمهوری اسلامی اتفاق می‌افتد:
خبر کوتاه بود:
دختر نوجوانی را در مترو بخاطر نداشتن حجاب اجباری هُل‌می‌دند، او سرش به میله واگن برخورد می‌کند و بی‌هوش می‌شود.
به احتمال زیاد او همانروز کشته می‌شود ولی مرگش را پنهان می‌کنند و به دروغ می‌گویند صبحانه نخورده بود، فشارش افتاده و بیهوش شده
او را به یک بیمارستان نظامی، در یک منطقه نظامی  و در خیابانی با محدودیت تردد می‌برند
کسی از او در حالت کما عکسی می‌گیرد که سازمان حقوق بشر هه‌نگاو آنرا در توییتر منتشر می‌کند
نیروهای امنیتی، مریم لطفی، روزنامه‌نگار سرویس اجتماعی روزنامه شرق را در حالی که مشغول صحبت با مادر آرمیتا گراوند بود، بازداشت می‌کنند که همانروز آزاد می‌شود.
با تهدید، از مادرش اعتراف اجباری می‌گیرند
 دو دختر نوجوان، به عنوان «دوستان آرمیتا» معرفی می‌شوند تا بگویند: «همه چیز عادی بود» و «هنگام ورود آرمیتا تعادل خود را از دست داد و سرش به سکوی قطار خورد.»
دسترسی رسانه‌های مستقل به بیمارستان و خانواده‌اش را مسدود می‌کنند و تمامی خبرها را تنها توسط خبرگزاری وابسته به حکومت(ایرنا) به صورت انحصاری منتشر می‌کنند
مادر آرمیتا را بازداشت می‌کنند و به شرط سکوت آزاد می‌کنند
خبرگزاری‌ حکومتی  ایرنا، بلافاصله او را وادار به یک اعتراف اجباری دیگر می‌کنند که بگوید بازداشت نشده
مادر آرمیتا به همه‌ی مصاحبه‌ها‌ و اعترافات اجباری تن در داد به امید اینکه دخترش را نکُشند و نجاتش دهند
تعداد زیادی «نیروی امنیتی تمام وقت» در بیمارستان می‌گذارند و تمامی ملاقات‌های بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو)  توسط ماموران امنیتی، لغو می‌شود.
پس از انتشار تصویری از آرمیتا بر تخت بیمارستان، ماموران گوشی‌های تلفن همراه اعضای خانواده آرمیتا گراوند را ضبط می‌کنند
معلمان این دانش‌آموز را تهدید می‌کنند که انتشار هرگونه خبر یا حتی عکسی از آرمیتا از طریق صفحات مجازی، جریمه سنگینی خواهد داشت و خاطی، مستقیم اخراج خواهد شد
از انتشار فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته داخل واگن که لحظات پیش از بیهوش شدن آرمیتا را ضبط کرده بود امتناع می‌کنند
بازجو خبرنگارشان ادعا می‌کند داخل واگن دوربین نصب نشده است
زنی، تحت عنوان  یکی از بستگان آرمیتا را می‌آورند تا به خبرنگار ایرنا بگوید: همه فیلم‌های مترو را دیدیم، حادثه پیش آمده یک اتفاق بود از مردم می‌خواهیم که برای سلامتی دخترمان دعا کنند.

کم‌کم خبر از وخامت حال آرمیتا می‌دهند، سپس اعلام مرگ مغزی می‌کنند در نهایت پس از ۲۸ روز، خبر درگذشت او را منتشر می‌کنند

در اعلامیه‌ فوت، نه عکسی از آرمیتا بود و نه نام مادرش
ماموران محل خاکسپاری را خود تعیین می‌کنند
 و دور مزاوش را حصار می‌کشند 
آرمیتا گراوند در شرایطی که دور مزار را حصار کشیده بودند و تعداد زیادی از نیروهای امنیتی حضور داشتند به خاک سپرده شد.
ویدیویی از مراسم خاکسپاری جاویدنام آرمیتا گراوند که یکشنبه ۷ آبان در شرایط امنیتی با حضور خانواده و آشنایان و همچنین گروهی از شهروندان، کنشگران مدنی و خانواده‌های دادخواه در بهشت زهرای تهران برگزار شد.
در این مراسم دست‌کم ۱۵ نفر از شرکت‌کنندگان از جمله نسرین ستوده، فعال حقوق بشر، منظر ضرابی از مادران دادخواه و  مسعود زینال‌زاده، فعال صنفی بازداشت شدند.
در محلی که مزار آرمیتا قرار دارد داربست گذاشته بودند تا جمعیت نتوانند به مزار نزدیک شوند.
منظر ضرابی در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند در بهشت زهرا مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته و به بازداشتگاهی در شهر ری منتقل شده است.
او دو فرزند، نوه و عروسش را در شلیک موشکی سپاه به هواپیمای اوکراینی از دست داده است
مسعود زینال‌زاده از فعالان صنف معلمان  و همسر فرزانه ناظران پور هست که این‌روزها با پابند در حبس خانگی بسر میبره.
فرزانه ناظران‌پور(معلم) به دلیل انتشار چند پست درباره صبا کُردافشاری و حقوق زنان ده ماه حبس گرفت.
 قاضی ایمان افشاری تو دادگاه به بهش گفته بود به جای معلمی بهتره تو خونه  قورمه سبزی درست کنه!
بعدشم تو روز معلم فرستادنش اوین.
تابستون امسال هم حقوق و بیمه درمانیش رو قطع کردن.
به خاطر یک تکه پارچه...

۱۴۰۲ آبان ۶, شنبه

جمهوری اسلامی آرمیتا گراوند را هم کشت

آرمیتا را کشتند؛ پس از ۲۸ روز سناریوسازی٬ شبکه مزدور عَن‌وگُه(منوتو) تیتر می‌زنه: آرمیتا درگذشت!
برادر جاویدنام علی روزبهانی: 
میگن اگه توی جنگل یک درخت رو دوبار دیدید، یعنی گم شدید...
برادر جاویدنام محمدحسن ترکمان در پاسخش می‌نویسد:
تلخیش وقتی بیشتره که درک داشته باشی که اون خانواده الان تو چه وضعیتیه و تجربه کرده باشی...
و سکوت و سکوت و سکوت!
خودت میدونی محمد :)
متاسفانه یکی یکی نوبت بقیه میرسه...
قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست
مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست

هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست

رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته‌اند
آنکه نخل حسرتی پرورد می‌داند که چیست

آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکرا بودست آه سرد، می‌داند که چیست

بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند
عقل کی منصوبهٔ این نرد می‌داند که چیست

قطره‌ای از بادهٔ عشقست سد دریای زهر
هر که یک پیمانهٔ زین می‌خورد، می‌داند که چیست

وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد می‌داند که چیست
وحشی بافقی

پرونده طبابت پزشک نمونه پس از دریافت لوح تقدیر تعلیق شد!!!

چرا؟ چون فاطمه رجایی راد بدون حجاب اجباری برای دریافت جایزه به بالای سن رفت و رید به هیکل قدرت اول(گوز نقلی) منطقه!
 

حسن جلاد‌زاده(خمینی): اگر غربی‌ها به یهودی‌ها ظلم کردند نصف آلمان را به آنها بدهید!

مفت‌خورِ جلاد‌زاده، به بهاییان ایران چه سهمی از کشورشان را می‌دی؟!
شیعه‌سانان خونخواری که خود از هیچگونه جنایتی در حق بهاییان ایران فروگذار نکرده‌اند؛ جلاد‌زاده‌شان از کیسه خلیفه می‌بخشد!
خمینی دجال: آنهایی که می‌گویند اسلام نباید آدم‌کشی بکند آدمهای نفهمی هستند که معنی اسلام را نفهمیده‌اند پیغمبر برای همین می‌آید که جنگ کند و آدم بکشد.
آخوند قرائتی: وقتی گفت من بهایی شدم باید کشته شه!
آخوند سقط شده٬ میراسدالله مدنی: شماها(بهاییان) ۱۳۶ سال است که خار چشم ما هستید.
آخوند موسوی تبریزی٬ جلادی برای تمام فصول: قرآن تنها اهل کتاب را به عنوان جوامع مذهبی می‌شناسد. بقیه کافرند. کافران باید از بین بروند
خامنه‌ای ضحاک: پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند
بهائیان حق دفن ندارند و جسد آنها باید بدست شهرداری و با بقیه زباله‌ها جمع شود!!!
بعد سراغ بهاییان آمدند
سکوت کردم چون بهایی نبودم
شکنجه و کشتار٬ تاراج و زورگویی٬ آیین و روش مسلمانان از آغاز تا به امروز، برای فراخواندن مردم به اسلام.
آنزمان که احزاب سیاسی مست و مدهوش شعارهای ضد آمریکایی خمینی بودند، شکنجه و کشتار٬ اخراج و مصادره اموال بهاییان در سکوت حمایت کننده انقلابیون و روشنفکران صورت می‌گرفت
نفر هفتم!!!
محفل تهران- در سکوت روشنفکران٬ اعضای محافل بهایی ایران٬ گروه گروه شکنجه و اعدام می‌شدند
از اعدام اعضای سومین محفل ملی بهاییان ایران تا اعدام عضوهای محفل‌های روحانی محلی
اعضای گروه هفت نفره موسوم به «یاران ایران» که فعالیت اداری جامعه بهاییان ایران را انجام می داد، اردیبهشت ۱۳۸۷ بازداشت شدند.
 پس از حدود دو سال و نیم حبس انفرادی و بازجویی‌هایی که بدون حضور وکیل و مشاوره حقوقی در بند ۲۰۹ زندان اوین انجام شد، در مرداد ۱۳۸۹ قاضی محمد مقیسه، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای هر یک از متهمان ۲۰ سال حبس تعیین کرد؛ اما در مرحله تجدید نظر، در شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موحد، اتهام جاسوسی رد شد و مجازات به ۱۰ سال تقلیل پیدا کرد.
فریبا کمال‌آبادی، مهوش ثابت، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم اعضای این گروه هستند که در غیاب «محفل روحانی ملی»،‌ عهده دار امور اداری جامعه بهاییان بودند.
مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی که ده سال را در زندان گذرانده بودند، بار دیگر بازداشت و باز هم به ده سال حبس محکوم شده‌اند است.
هجده دانش‌آموز بهایی از ورود به دانشگاه محروم شدند
هشت زن بهایی به بیش از ۳۲ سال زندان محکوم شدند

۲۰۰ مامور امنیتی٬ خانه‌های گروهی از بهائیان را در روستای روشنکوه مازنداران تخریب
زمین‌هایشان را مصادره
و تعدادی را بازداشت کردند
محمد نوری‌زاد- چون به فتوای آیت‌الله‌ها نجسه...
فیلم کوتاه "ممد نبودی ببینی" از محمد نوری زاد
محمد نوری زاد در سمنان - یکی از داغ های ننگی که بر پیشانی امپراتوری ستاد فرمان امام نشسته است