۱۳۹۵ فروردین ۲۵, چهارشنبه

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها...

به نظر من٬ برای حیوانات ایران٬ خطرناکتر از اون بی رحمی که سگی را هنگام جفتگیری با ضربات متعدد میله آهنی (یا چوب) کشت
 یا اون پست فطرت داعشی که سگی که روزها غذایی نخورده بود را بجرم خوردن لقمه ای از غذایش با ضربات بیل کشت
 همین دوستداران حیوانات ایران هستند!!!

بار دیگر٬ یکی دیگر از پشتیبانان حیوانات از ادامه کمک و یاری رساندن به حیوانات ناامید و دلسرد شد.

من حسین محمدی رو نمی شناختم. شناخت من از او٬ از فهرست دوستاش که میان آنها حامیان راستین حیوانات هم هستن و تاربرگش و کارهایی که برای حیوانات انجام میداد بود...
تا اینکه صفحه ی طرح ۸۰۰۰ تومان موسسه نیکو کاری دستان مهر طبیعت (کامیون برای کشیدن نامش یادتون نره!) او را در فهرست برگزیده شدگان دریافت کمک های مردمی طرح ۸۰۰۰ تومنی بعنوان حامی خاموش گذاشت.

ماجرای برگزیده شدن حسین محمدی و میزان بالای دریافت کمک ها و هول شدن و تغییر قانون انجمن و در نهایت ندادن تمامی مبلغ به حسین محمدی را در اینجا بخوانید. 
ماجرا از سوله مرگ سگهای گیلان و این ویدیو آغاز شد که بسیاری آن را به اشتراک گذاشتند و شادی کردند و سپاسگزاری...
و سرانجام به این عکس ها رسید:
بزودی سروکله مدعیان و حامیان پیش و پس از این ویدیو پیدا شد...
سپس صحبت از دزدی و دروغگویی و سواستفاده حسین محمدی شد... شب خوابیدیم و صبح که پاشدیم٬ خبر اومد که ۳۰ تا از این سگ ها را به پناهگاه وفا منتقل کردن و قراره ۱۰ تا دیگه هم ببرن... پناهگاه وفا که معمولن حتا برای یک سگ هم جا نداره...
راستش من فکر می کنم حسین محمدی به اندازه کافی سرزبان ها افتاده و فکر نمی کنم جرات کنه دست از پا خطا کنه! پول هم برای سگ ها به اندازه کافی جمع شده بود.
میزاشتن سگها همونجا بمونن و پناهگاه وفا بجای سگ های سوله مرگ٬ سگ های دیگری را که در شرایطی بسیار بدتر از سگهای آزاد شده سوله مرگ گیلان زندگی می کنند به پناهگاه منتقل می کرد.
راهش هم نزدیک تر بود و ۵ دستگاه خود روی باری هم نمی خواست اجاره کنند...
همانطور که گفتم من حسین محمدی را نمی شناسم ولی حامیان و دوستداران حیوانات ایران رو خوب می شناسم!!!

متاسفانه حامیان حیوانات ایران چنان با بغض و کینه و نفرت و حسادتی با هم برخورد می کنند که نمی توان از اصل ماجرا آگاه شد.


حقیقت اینه که از آنجا که نام شهرام پژمان در رأس افشا کنندگان حسین محمدی هست٬ همین باعث میشه به حرف هیچ کسی اعتماد نکنم!

شهرام پژمان کمتر از یکسال پیش یهو پیداش شد و از قرار بدجوری هوس داشت مرد شماره یک و وزیر وزارت حیوانات ایران بشه!!!
با ادب آغاز کرد و مدام هم می گفت ناسزا ندهید!!!
و هر کسی که موافق میلش خبری می داد٬ حرفش برایش مسند بود!!!
رامیاد پاکمنش (فرهاد معصومی) را یادتان هست؟ دست رد به سینه ی هیچکس نمی زد و هر زمان که ازش می خواستن برای گرفتن سگی بیاید٬ بلافاصله حاضر میشد.
دوستداران حیوانات کمک چندانی بهش نمی کردن ولی در عوض...
 دکتر معماریان و خشم دوستداران حیوانات و نقل و نبات هایی که نثارش کردن را یادتان هست؟!!!
آزاده محجوب و صفحه حامیان حیوانات گیلان را یادتان هست؟ بیاد دارید چگونه به او تهمت دزدی و مال مردم خوری زدند، او را به دادگاه و کلانتری کشاندند، او را روانی خواندند و دست آخر هم به او تهمت فاحشگی و حیوان آزاری زدند؟ 
گفتند او سگها رو می کشد و گوشت آنها را به قصابی ها و رستورانها می فروشد!!! درباره او هم گفتند با پول مردم سه تا خونه خریده!!!
حمله اراذل و اوباش به پناهگاه حیوانات پردیس را یادتان هست؟
نقل و نبات هایی که نثار ژیلا پورایرانی کردند؟!!!  تهدیدها و تهمت و افتراهایی که زدند؟ 
این از خصلت های معروف و شناخته شده ایرانیان است که اگر کسی را رقیب یا سد راه خود می دانند و می خواهند او را بد نام کنند، آسمون و ریسمون را بهم می بافند و از هیچگونه توهین و تهمت، افترا و دروغ و... کوتاهی نمی کنند.
همین جناب وکیل وصی (شهرام پژمان) هم آتش بیار معرکه شده بود!!!
توی اون روزهای حساس و سخت و اعصاب خراب کن٬ بجای اینکه مرهمی بر زخم های خانم پورایرانی باشد٬ نمک بر زخمهایش می پاشید...
من طرف حسین محمدی را نمی گیرم چون او را نمی شناسم و متاسفانه ایشون پاسخ بسیاری از پرسش ها را روشن و واضح ندادن ولی امثال شهرام پژمان را خوب می شناسم!!!
آرامش بعد از طوفان!!!
دیگه هیچ خبر بخصوصی نیست و دشنام ها و ناسزاها و توهین و تهمت ها هم تموم شد...
اما بغض و کینه٬ فاصله میان گروه های دوستدار حیوانات را عمیقتر کرده...
بسیاری از خبرها و دیدگاه های دوستداران حیوانات ایران رو خوندم و هنوز هم نفهمیدم اصل و واقعیت ماجرا چی بود؟!!!
ولی اینو خوب می دونم مردم ایران که اصولا دل و نظر خوشی نسبت به حیوانات و حامیان حیوانات ایران ندارن٬ با دیدن اینگونه تفرقه پراکنی ها و جبهه گیری ها و بددهنی ها٬ روز بروز نسبت به دوستداران حیوانات بی اعتمادتر و بیزارتر می شوند و در نهایت این حیوانات ستمدیده ایران هستند که قربانی فرصت طلبی و خودخواهی و جاه طلبی و ندانم کاری برخی دوستداران حیوانات می شوند...
 پی نوشت: 
آقای حسین محمدی تمامی مبلغ عمل جراحی ماهو به مبلغ چهارو نیم میلیون تومان را از محل کمکهای مردمی ای که نزد ایشان امانت است پرداخت می کنند
آقای محمدی از فعالین حقوق حیوانات رشت هستند که چنانچه بیشتر شما مطلع هستید در هفته های اخیر زحمت کمک به سگهای نگونبخت سوله مرگ یا همان سوله شرمساری رشت را کشیدند.ایشان بدین ترتیب مسئولیت مالی بخش بزرگی از درمان ستون فقرات و لگن آسیب دیده ماهو از سگهای نجات یافته سوله را به عهده گرفتند.ماهو از عصر پنجشنبه گذشته از سوی دوستان واحد سگهای تجسس هلال احمر گیلان به شفاخانه سپرده شده.کمکهای بقیه شما دوستان صرف ادامه درمان ماهو در ماههای پیش رو و سگهای دیگری خواهد شد که اگر اجازه بدهید یک به یک مطالبشان توسط ادمین ها در فضاهای مجازیمان پست خواهد شد.با سپاس فراوان از همت همه ی شما.
اینجانب آزاده محجوب ضمن ابراز تاسف از حادثه شوم اخیر و قول اینکه در آینده مطالبی را خدمت مردم شریف میهنم خواهم گفت که اذهان و قلبهایشان از دیدن صحنه های رقت بار و سراسر مایه شرمساری زجر سگهای مظلوم رشت درد گرفته،برای آقای حسین محمدی عزیز آرزوی توفیق و سلامتی و برای تمام عزیزانی که پولهایشان امروز باعث درمان ماهو شد ،آرزوی برکت ،خرسندی و بهروزی دارم.ماهو امروز عصر بسلامت به شفاخانه بازگشته است.
مهرتان پاینده باد

حالا ما حرف آزاده محجوب رو باور کنیم یا یاوه گویی های هوچی گر نامی٬ جناب شهرام پژمان رو؟!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر