خواستن توانستن است
تامی کلین، یک جوان هلندی، به ما نشان داد که چه آسان می توان کاری داوطلبانه برای جامعه خود انجام داد. او کنار آبراهی را که به شدت آلوده شده بود٬ در مسیر کار خود تمیز کرد. تنها کاری که باید می کرد این بود که روزانه نیم ساعت زودتر بیدار شود٬ تا زمانی که همه ی زباله ها جمع شوند.
او در فیسبوک خود چنین نوشته:
"هر روز، من سوار بر دوچرخه در امتداد رودخانه به سر کارم می روم. مسیر زیبایی است٬ بجز یک قسمت."
"قطعه ای از کنار رودخانه پوشیده شده است از بطری های پلاستیکی و دیگر قطعات (عمدتا) کیسه های پلاستیکی زباله ."
"این بخشی است که پر است از زباله."
"دیدن این زباله ها مرا آزار می داد. بنابراین٬ من تصمیم گرفتم زباله ها را جمع آوری کنم."
"حدود ۳۰ دقیقه طول کشید تا من یک کیسه زباله پر کردم."
"اما، جمع آوری یک کیسه زباله٬ باعث تغییر چندانی در این منطقه سرشار از زباله نشد."
"من با خودم قرار گذاشتم هر روزی که از آنجا رد می شوم٬ یک کیسه زباله جمع آوری کنم."
"پاکسازی منطقه بین این دو نماد٬ تنها ۶ روز طول کشید."
"من تجربیاتم را در فیس بوک به اشتراک گذاشتم و در حال حاضر، حدود ۱۸۰ نفر این"پروژه" را پسندیدن."
"بسیاری از مردم می گفتند امثال شما باید بیشتر باشند!"
"و آنها آمدند: این دوست من ریک است که کمک می کند"
کنتراست (تباین و جدایی)
"این محل در کنار یک مسیر دوچرخه سواری بود و تنی چند٬ از دوچرخه خود پیاده شدند و گفتند: چه ابتکار خوبی."
"زباله ها تلاش می کردند با من ارتباط برقرار کنند"
"آخرین کیسه ی زباله"
"از درون ۲۲ کیسه ی زباله٬ این تنها چیزی بود که من فکرکردم ارزش نگهداشتن دارد."
"این ایده برای ایجاد انگیزه در مردم است تا سالی یک کیسه زباله جمع آوری کنند."
"اینکار تنها ۳۰ دقیقه طول می کشد، ولی واقعا باعث تفاوت زیادی می شود و شما٬ شگفت زده خواهید شد از احساس خوبی که پس از آن در شما بوجود میاید."
"چنگر اوراسیایی در بخشی که من تمیز کردم٬ لانه درست کرده."
تامی کلین، یک جوان هلندی، به ما نشان داد که چه آسان می توان کاری داوطلبانه برای جامعه خود انجام داد. او کنار آبراهی را که به شدت آلوده شده بود٬ در مسیر کار خود تمیز کرد. تنها کاری که باید می کرد این بود که روزانه نیم ساعت زودتر بیدار شود٬ تا زمانی که همه ی زباله ها جمع شوند.
او در فیسبوک خود چنین نوشته:
"هر روز، من سوار بر دوچرخه در امتداد رودخانه به سر کارم می روم. مسیر زیبایی است٬ بجز یک قسمت."
"قطعه ای از کنار رودخانه پوشیده شده است از بطری های پلاستیکی و دیگر قطعات (عمدتا) کیسه های پلاستیکی زباله ."
"این بخشی است که پر است از زباله."
"دیدن این زباله ها مرا آزار می داد. بنابراین٬ من تصمیم گرفتم زباله ها را جمع آوری کنم."
"حدود ۳۰ دقیقه طول کشید تا من یک کیسه زباله پر کردم."
"اما، جمع آوری یک کیسه زباله٬ باعث تغییر چندانی در این منطقه سرشار از زباله نشد."
"من با خودم قرار گذاشتم هر روزی که از آنجا رد می شوم٬ یک کیسه زباله جمع آوری کنم."
"پاکسازی منطقه بین این دو نماد٬ تنها ۶ روز طول کشید."
"من تجربیاتم را در فیس بوک به اشتراک گذاشتم و در حال حاضر، حدود ۱۸۰ نفر این"پروژه" را پسندیدن."
"بسیاری از مردم می گفتند امثال شما باید بیشتر باشند!"
"و آنها آمدند: این دوست من ریک است که کمک می کند"
کنتراست (تباین و جدایی)
"این محل در کنار یک مسیر دوچرخه سواری بود و تنی چند٬ از دوچرخه خود پیاده شدند و گفتند: چه ابتکار خوبی."
"زباله ها تلاش می کردند با من ارتباط برقرار کنند"
"آخرین کیسه ی زباله"
"این ایده برای ایجاد انگیزه در مردم است تا سالی یک کیسه زباله جمع آوری کنند."
"اینکار تنها ۳۰ دقیقه طول می کشد، ولی واقعا باعث تفاوت زیادی می شود و شما٬ شگفت زده خواهید شد از احساس خوبی که پس از آن در شما بوجود میاید."
"چنگر اوراسیایی در بخشی که من تمیز کردم٬ لانه درست کرده."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر