۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

انتقال امدادگران بازداشتی زلزله آذربایجان به زندان مرکزی تبریز

حمله نیروهای امنیتی نظامی به کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان آذربایجان پش از آزادی ده نفر از این امدادگران سایر افراد بازداشت شده صبح امروز جمعه ۳ شهریور ۹۰ به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه چهارشنبه اول شهریور ماه ساعت یازده شب مامورین امنیتی با حمله به کمپ کمک رسانی که توسط جمعی از فعالان مدنی و حقوق بشری ایجاد شده بود با گاز فلفل، ضرب و شتم و توهین کلیه امدادگران را بازداشت و به پایگاه امنیت اخلاقی اهر منتقل کردند. هفت تن از امدادگران که خانم بودند به اداره آگاهی این شهرستان برده شدند.
امدادگران در ساعات اولیه توسط توسط سه قاضی از مجتمع قضایی خواجه ابتدا به انجام فعالیت های سیاسی از طریق کمک به زلزله زدگان تفهیم اتهام شدند. ولی در روند بازجویی ها توسط مامورین اطلاعات اهر این اتهام به تهدید علیه بهداشت عمومی از طریق توزیع مواد غدایی غیر بهداشتی متهم شدند. مستند ارایه شده برای این اتهام اعزام مامور بهداشت اهر ۲۴ ساعت پس از پلمپ کمپ بود که گزارش داد،تعدادی نان کپک زده و چند عدد کنسرو تاریخ مخدوش در میان اجناس امدادگران وجود داشت.
امدادگران بازداشت شده در پاسخ به این موضوع بیان کردند مواد غذایی ارایه شده به زلزله زدگان همگی خشک مثل برنج و روغن بوده و نانی که از آن بعنوان کپک زده نام برده شده نان مصرفی ساکنان کمپ بوده و کپک احتمالی نیز باتوجه به بازداشت آنان و عدم مصرف این نان ها طبیعی بوده و آنان هیچ نانی در بین آسیب دیدگان زلزله توزیع نکرده اند. لازم به ذکر است اعزام مامور بهداشت و بازرسی از مواد غذایی در غیاب مسولین کمپ انجام شد.
گزارشها حاکی از بد رفتاری و آزار و اذیت امدادگران توسط بازجویان اداره اطلاعات اهر است به گونه ای که بر اثر شدت ضربات وارده به پهلوی حسین رونقی ملکی کلیه های وی دچار خونریزی شده و وضعیت این فعال حقوق بشری را در شرایط بحرانی قرار داده است اما مسولین قضایی از اعزام وی به بیمارستان خودداری می کنند.
این زندانی سیاسی که با وثیقه در مرخصی درمانی بسر می برد و با وقوع زلزله در شرایطی که فقط یک هفته از آخرین عمل جراحی اش گذشته بود برای کمک رسانی به مردم درمان خود را قطع کرده و از ساعات اولیه پس از زلزله در منطقه حضور پیدا کرد.
ساعتی قبل از انتقال بازداشت شده ها مامورین امنیتی توسط عوامل خود در زندان اقدام به جو سازی و تخریب چهره های این امدادگران کردند و برای فشار به آنان توسط زندانیان دیگر به دروغ عنوان کردند این افراد اعضای باندی بودند که قصد سرقت از مردم زلزله را داشته اند و این مسله باعث تحریک زندانیان عادی شده وتوسط برخی از افراد خطرناک زندان، امدادگران مورد تهدید و آزار و اذیت قرار می گیرند.
آخرین خبر حاکی است برای ۱۶ نفر از بازداشت شدگان وثیقه ۵ میلیون تومانی و برای ۵ نفر باقی مانده کفالت تعیین شده و از زمان تعیین این وثیقه ها، این ۲۱ نفر اعتصاب خشک خود را به اعتصاب تر، تا فردا ظهر تبدیل کرده اند.
در همین باره بخوانید:
بازداشت دسته جمعی فعالان مدنی و امدادگران داوطلب در مناطق زلزله زده
حمله ماموران امنیتی به کمپ نیروهای داوطلب مردمی در مناطق زلزله زده

امیر کلهر یکی از کسانی است که همراه این گروه برای امدادرسانی به مناطق زلزله‌زده رفته بوده اما زودتر از بقیه بر می‌گردد و به همین دلیل دستگیر نشده است. وی درگفت و گو با دویچه‌وله شرح داد که نیروهای لباس شخصی از اولین روز حضور این افراد در مناطق زلزله‌زده مدام از آنها می‌خواستند که منطقه را ترک کنند و می‌گفتند نیازی به وجود شما نیست.
به گفته‌ی وی روز بعد نیز افرادی با خودروی سپاه به محل استقرار این نیروها می‌روند و باز از آنها می‌خواهند که منطقه را ترک کنند. این افراد گفته‌اند که کمک‌های جمع‌آوری‌شده را به ما بدهید ما خودمان پخش می‌کنیم.
 آقای کلهر می‌گوید: «این رفت و آمدها تا روز چهارشنبه ادامه داشت و بالاخره چهارشنبه خشونت آمیز شد و عده‌ای در حالی که فرماندار هریس هم حضور داشته به محل کمپ می‌روند و به همراه نیروهای انتظامی به انبار هجوم می‌آورند ولی با مقاومت بچه‌ها روبرو می‌شوند».
 او می‌گوید محل کمپ، سوله یک کارخانه‌دار در روستای سرند از توابع زرقان بوده و او آن را در اختیار امدادگران گذاشته بود. این سوله به مدت ۷ ساعت در محاصره نیروهای امنیتی بوده و بعد از آن با ورود خودروهای ضدشورش، امدادرسانان دستگیر می‌شوند.
 به گفته‌ی امیر کلهر بازداشت‌شدگان به اداره اطلاعات تبریز منتقل شده‌اند ولی پدر حسین رونقی ملکی که جزو بازداشت‌شدگان بوده به دلیل فشار خون بالا و ناراحتی قلبی به بیمارستان منتقل شده است.
 حسین رونقی ملکی نویسنده وبلاگ بابک خرمدین است که پس از دو سال و نیم زندانی به تازگی به دلیل جراحی کلیه به مرخصی آمده بود.
 آقای کلهر درباره حسین رونقی ملکی می‌گوید: «این پسر اینقدر پاک و رئوف بود و اینقدر مخلصانه کار می‌کرد که با اینکه کلیه‌اش را عمل کرده بود و در مرخصی زندان بود به محض وقوع زلزله به مناطق آسیب‌دیده رفته بود تا به هم وطنانش کمک کند».
 به گفته‌ی وی مرخصی آقای رونقی روز چهارشنبه به اتمام رسیده و او می‌بایست خودش را معرفی می‌کرد.

کارهایی که داوطلبان قادر به انجامش هستند و نیروهای دولتی نه
امیر کلهر می‌گوید این گروه از داوطلبان به صورت کاملا خودجوش و از طریق یک قرار فیس‌بوکی شکل گرفت. آنها روز اول در یکی از خرابه‌های مناطق زلزله‌زده اسکان می‌گیرند اما به تدریج که تعداد آنها و اقلام جمع‌آوری‌شده توسط آنها زیاد می‌شود یک کارخانه‌دار، سوله خود را در اختیار آنها قرار می‌دهد.
او می‌گوید این گروه حتی مجوز سازمان‌های غیردولتی را هم همراه خود داشته‌اند و هیچ گونه کار خلاف قانونی انجام نمی‌دادند.
آقای کلهر می‌گوید: «در یک بیمارستان صحرایی بعد از یک پس لرزه کوچک یک نفر کشته شده و ۳۰ تا ۴۰ نفر زخمی شده‌اند و فقط دو پزشک وجود داشت در حالی که تیم ما با خود پزشک به همراه داشت و ما گشت چادر به چادر داشتیم. آیا هلال احمر که می‌خواهد همه خدمات را در انحصار خود بگیرد توانست این کار را بکند؟».
او ادامه می‌دهد که مردان روستا شبها از ترس حمله حیوانات وحشی بغل دامهایشان می‌خوابیده‌اند اما این تیم با کمک‌های مردمی حصار فلزی خریده و دور دام‌های آنها حصار کشیده است.

به گفته‌ی آقای کلهر بیشتر روستاهای مناطق زلزله‌زده در حال حاضر مشکوک به شیوع وبا هستند. تیم کمک‌رسانی‌ای که الان ۳۵ نفرشان در بازداشت هستند آهک خریده ومنطقه را آهک‌پاشی کردند تا از شیوع وبا جلوگیری بکنند.
بشنوید: گفت و گو با امیر کلهر درباره بازداشت در مناطق زلزله‌زده
در بم هم با نیروهای داوطلب برخورد امنیتی شد
این اولین بار نیست که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به داوطلبان کمک به مردم حساسیت نشان می‌دهند.
سال ۱۳۸۲ پس از وقوع زلزله در شهر بم نیز برخی از نیروهای داوطلب مردمی مورد بازجویی امنیتی قرار گرفتند.
پیمان مجیدزاده یکی از این افراد است. او که در زمان وقوع زلزله بم، دانشجوی زبان انگلیسی در دانشگاه کرمان بوده، از دومین روز وقوع زلزله به عنوان مترجم برای نهادهای خارجی حاضر در بم و بروات کار می‌کرده و به همین دلیل بارها و بارها مورد بازجویی قرار گرفت.
مجیدزاده به دویچه‌وله می‌گوید این بازجویی‌ها ابتدا سوالات معمولی بوده مثل اینکه از کجا آمده‌ای و چگونه با گروه‌های خارجی در ارتباط قرار گرفتی و بهانه‌اشان هم همیشه این بوده که آنها مسئول تأمین امنیت جانی خارجی‌ها هستند.

اما وی می‌گوید زمانی که متوجه شدند گروهی که با آنها کار می‌کند، خبرنگار هم دارند نوع برخورد تغییرکرد.
آقای مجیدزاده می‌گوید: «به من می‌گفتند تو حق نداری با هر کسی که خبرنگارها می‌خواهند مصاحبه کنند، برای‌شان ترجمه کنی. باید به ما بگویی، تأیید کنیم، که البته من هیچ وقت هم این کار را نکردم. حتی یکبار تیم خبرنگاری با خود من مصاحبه کرد، به‌عنوان کسی که از روز دوم آنجا بوده و این را در یک روزنامه‌ی مالزی چاپ کردند. باز من را مورد بازخواست قرار دادند که تو به اصلاً چه حقی آمدی این کار را کردی، فکر می‌کنی کی هستی که آمدی مصاحبه کردی و نظرت را گفتی».
مجیدزاده می‌گوید بازجویان همیشه اطلاعات می‌خواستند و یک جور تهدید کلامی هم داشتند که می‌خواستند به داوطلبان بفهمانند که همه چیز را درباره خانواده آنها می‌دانند و هرکاری بکنند آن را گزارش می‌کنند.
او می‌گوید: «یک مدت من مترجم تیم روانشناسی بودم، بازدیدهای چادر به چادر داشتیم در آن منطقه و این برای نیروهای امنیتی خوشایند نبود. می‌خواستند دقیقا بدانند که در آن جلسه ها چه می‌گذرد. گاهی حتا عکس‌هایی که از ما حین این بازدید ها گرفته شده بود را نشون می‌دادند به این بهانه که ما حواسمان هست و همیشه بهانه این بود که ما در قبال امنیت خارجی‌ها مسئولیم».
به نظر پیمان مجیدزاده این میزان از حساسیت نسبت به کمک‌های مردمی از سوی نیروهای امنیتی تنها به این دلیل است که آنها از هرگونه اجتماع مردمی وحشت دارند و بیم آن را دارند که این اجتماع خودجوش پایه‌های ایدئولوژیک یا سیاسی آنها را تضعیف کند.
بشنوید: گفت و گو با پیمان مجیدزاده درباره بازجویی پس از زلزله بم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر