پس از حیوان ستیزان نادان و انسان پرستان ریاکار و شکارچیان و خلاصه انواع و اقسام اینگونه آت و آشغال های پست و بیکار وطنی٬ چشممان به حضور افغانی های حیوان ستیز هم در صفحه های حمایت از حیوانات ایرانی روشن شد!!!
در صفحه ی شفاخانه حيوانات آناهيتا تصویری از مراحل بهبودی یکی از توله سگ های پناهگاه بنام نخودچی گذاشته شده و یه نفر از افغانستان چنین نوشته:
بیا افغانستان از این نخودچیها اینقدر زیاد هست که اونم از طرف شب وحشت میکنی تو هر کوچه و پس کوچه. شبا از بس که پارس میکنن اصلا نمیشه خوابید. گله گله همه جا هستند. اگه تنها باشی تکه تکه می کنن ادمو.خخخخخخ
یعنی این افغانیه شجاع تنها از سگها می ترسه و شب ها از صدای پارس آنها خوابش نمی بره و وجود سگ ها را بلا می دونه؟!!!
حضور طالبان و بمب گذاری ها و کشتار آنها مایه آرامش این جناب هست؟!!!
این پسر شجاع٬ در پاسخ به یکی از پشتیبانان حیوانات فرمودن: « تو منطقه ما کابل هزارتا شاید هم بیشتر هست بیا ببرشون و ما را از این بلای طبیعت خلاص کن.»
می خوای نون هم میهنان خودتو آجر کنی؟!!! سگ تو افغانستان یعنی پول!!! نون بسیاری از افغان ها٬ تو به جنگ انداختن سگها و شرط بندی روی مرگ و زندگی آنهاست...
داستان اصطلاح حرف مفت زدن
در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگراف خانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگرافخانه بی مشتری مانده و کارمندانش انجا بیکار نشسته اند دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هرچه می خواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیام هایشان به مقصد می رسد وهجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخ گویی نبودند! سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون - بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع! واصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است.
در صفحه ی شفاخانه حيوانات آناهيتا تصویری از مراحل بهبودی یکی از توله سگ های پناهگاه بنام نخودچی گذاشته شده و یه نفر از افغانستان چنین نوشته:
بیا افغانستان از این نخودچیها اینقدر زیاد هست که اونم از طرف شب وحشت میکنی تو هر کوچه و پس کوچه. شبا از بس که پارس میکنن اصلا نمیشه خوابید. گله گله همه جا هستند. اگه تنها باشی تکه تکه می کنن ادمو.خخخخخخ
یعنی این افغانیه شجاع تنها از سگها می ترسه و شب ها از صدای پارس آنها خوابش نمی بره و وجود سگ ها را بلا می دونه؟!!!
حضور طالبان و بمب گذاری ها و کشتار آنها مایه آرامش این جناب هست؟!!!
این پسر شجاع٬ در پاسخ به یکی از پشتیبانان حیوانات فرمودن: « تو منطقه ما کابل هزارتا شاید هم بیشتر هست بیا ببرشون و ما را از این بلای طبیعت خلاص کن.»
می خوای نون هم میهنان خودتو آجر کنی؟!!! سگ تو افغانستان یعنی پول!!! نون بسیاری از افغان ها٬ تو به جنگ انداختن سگها و شرط بندی روی مرگ و زندگی آنهاست...
داستان اصطلاح حرف مفت زدن
در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگراف خانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگرافخانه بی مشتری مانده و کارمندانش انجا بیکار نشسته اند دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هرچه می خواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیام هایشان به مقصد می رسد وهجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخ گویی نبودند! سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون - بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع! واصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر