۱۴۰۱ آذر ۹, چهارشنبه

بچه‌ها مچکریم!

عرزشیِ ارسالی به قطر یه فیلم درست کرده و از چند نفر پرسیده اگه در کشور شما اعتراضاتی باشه از باخت تیم کشورتون خوشحال می‌شید؟
این هم دلیل خوشحالی مردم ایران پس از باخت تیم ملا:
مهران سماک، حدوداً ۲۷ ساله، امشب در محله‌ی چراغ برق انزلی زمانی که ماشین‌ها در حال بوق زدن بودن، از ناحیه‌ی سر هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و ساعتی پیش در بیمارستان جان باخت.
استوری اینستاگرامش، ۱۰ ساعت پیش:
«امشب فارغ از هر نتیجه فقط باشیم کنار هم»
پس از سال‌ها٬ فوتبال تماشا کردم! و لذت هم بردم! نه تمام بازی را ولی ۲۰ بار فیلم گلی که تیم ملا خورد را برگردوندم و تماشا کردم!
حالا بزن تو سر خودت!
همانطور که وعده داده بودن٬ با فوتبال‌شون واقعن دل مردم رو شاد کردند!
شادی و پایکوبی مردم دیواندره پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی از تیم ملی آمریکا در جام جهانی قطر.
پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلام از تیم ملی آمریکا، مردم شهر روانسر از توابع استان کرمانشاه ضمن ابراز خوشحالی با شعار "ژن ژیان آزادی" و "مرگ بر جاش (خائن)" به خیابان‌ها آمدند.

رقص و شادی مردم سنندج پس از باخت تیم ملا
نیروهای سرکوبگر حکومتی در میدان سرباز مریوان به سوی مردمی که برای شادی پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی از آمریکا به خیابان‌ها آمده بودند،  تیراندازی می‌کنند.

شادی و پایکوبی مردم سرابله از توابع استان ایلام پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی از تیم ملی آمریکا در جام جهانی قطر.

پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی از تیم ملی آمریکا، مردم جوانرود با شعار "شهید نمی‌میرد" به خیابان آمده‌اند.
هفته گذشته دست‌کم ۷ شهروند اهل جوانرود با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان‌باختند.

اینهم مریوان!
آتش بازی در سقز
فلکه اول تهرانپارس مزدورا رو آماده کرده بودن برا شادی، آمریکا برد، اینا هم دست به پرچم وایساده بودن کنار خیابون :)
رقص و شادی مردم زنجان پس از باخت تیم ملا!
کرمان زادگاه «قاسم کتلت»
آتش بازی در مشهد!
قم ۹ آذر٬ رقص و شادی مردم ساعت دو و نیم بعد از نیمه شب پس از حذف تیم ملاها از جام جهانی
سوت و بوق زدن بوشهری‌ها پس از باخت تیم ملا
فشفشه بازی اهوازی‌ها بمناسبت باخت تیم ملا
شادی مردم زاهدان از باخت تیم ملا 
جای خدانور خالیست...
شادی مردم اردبیل و ارومیه 
گرگان٬ همدان٬ اهواز٬ قم٬ ساوه٬ مشهد٬ اصفهان و تهران و بسیاری دیگر از شهرهای ایران
میگن تیم ملا باخت؟ 
باخت؟ 
!No
این فیلم‌ها را هم ببینید تا شادی‌تان ضربدر ۵ شود! 
لو رفتن محتوای یک جلسه از قلب حکومت، سرعت پایان آخوند را ضربدر ۵ کرد!!!
دستبرد سنگین بلک ریوارد به جلسه فرمانده بسیج و لو رفتن بسیجی های ساندیس خور از تهران تا قطر!!!

۱۴۰۱ آذر ۷, دوشنبه

از آرش صادقی و گلرخ ایرایی بگو

شرممان باد!
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
حافظ
پدر آرش صادقی: این کلیپ رو خودم ساختم خوانندش هم حسین زمانه
چیکار کنم دیدم کسی نیست خودم ساختم
جان آرش صادقی در خطر است. اجازه پیگیری روند درمان به او داده نمی‌شود و از ابتدایی‌ترین امکانات پزشکی و دارویی محروم است.
آرش صادقی ۱۹ مهر ماه در شهر سیاهکل بازداشت شد. او تا وقتی که آزاد بود در توییتر و اینستاگرام اخبار زندانیان را پوشش می‌داد. با این فعال حقوق بشر بیش‌تر آشنا شوید.
درسیاهکل دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت و بشدت از ناحیه گوش مضروب شد که هفتاد درصد شنوایی را از دست داد.
گوش چپ را از دست داد وهم اکنون قطره و آنتی بیوتیک مصرف می‌کند.

آرش صادقی، متولد سال ۱۳۵۸، فعال سابق دانشجویی که در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته‌ فلسفه تحصیل می‌کرد به دلیل باورهای سیاسی‌اش از دانشگاه اخراج شد.
آرش صادقی از سال ۱۳۸۸ بارها دستگیر شد و ماه‌های متمادی در انفرادی و تحت بازجویی‌های سخت و جانفرسا قرار گرفت.
یک بار که ماموران امنیتی در سال ۱۳۸۹ برای دستگیری آرش صادقی به منزل آن‌ها هجوم بردند مادرش دچار حمله‌ قلبی شد و چند روز بعد در بیمارستان درگذشت.
آرش صادقی در پانزدهم شهریور ۱۳۹۳ به وسیله‌ قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت شد. او در دادگاهی به قضاوت قاضی صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ۱۵ سال زندان محکوم شد. اتهام او اجتماع و تبانی علیه نظام، توهین به آیت‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه غیرقانونی بود.
در دوره زندان، همسر او (گلرخ ایرایی) را بازداشت کردند. گلرخ ایرایی نیز دوران حبس خود را گذراند و پس از آزادی، مجددا به دلیل پرونده‌ای دیگر به حبس محکوم شد. گلرخ داستانی نوشته‌ بود؛ قصه‌ای در‌باره سنگسار و نظرات و احساسات و یافته‌های خود را در این باره در آن قصه آورده بود. نه قصه منتشر شده و نه حتی در فضای مجازی نشر یافته بود. هنگام هجوم به منزل آرش صادقی و توقیف وسایل منزل، این داستان که در یک سررسید نوشته شده بود به دست ماموران می‌افتد. قوه‌ قضاییه به گلرخ بابت داستانی که در هیچ‌کجا منتشر نشده است ۶ سال حکم زندان می‌دهد. گلرخ ایرایی به دلیل جراحی نتوانست در دادگاه حاضر شود و در واقع این حکم به صورت غیابی و در نبود گلرخ و وکیلش در دادگاه صادر می‌شود.
آرش در اعتراض به این رفتارهای نابخردانه و غیرقانونی با همسرش و بازداشت او، دست به اعتصاب غذا می‌زند؛ تا جایی که حالش وخیم می‌شود. آرش صادقی ۱۲ آذرماه ۱۳۹۵ به دلیل افت شدید فشار خون و «بالاآوردن لخته‌های خون» به بیمارستان منتقل می‌شود. این اتفاق در سی‌ونهمین روز اعتصاب غذایش اتفاق می‌افتد.
دی ۱۳۹۵ هشتگی در دفاع از او، ترند جهانی می‌شود که بیش از ۶۸۰هزار بار توییت شد.
با این‌همه هیچ اتفاق مثبتی در روند حکم و درمان بیماری آرش رخ نداد. رفته‌رفته وخامت حال او بیش‌تر شد؛ به طوری که وزنش ۱۷ کیلوگرم کاهش یافت.
چند روز بعد در تاریخ ۲۳ دی‌ماه نیز پدر آرش در نامه‌ای سرگشاده به علی خامنه‌ای گفت که «جوان من دارد آب می‌شود» و خواستار انتقال پسرش به بیمارستان شد.
اگرچه مقامات قضایی تحت فشارهای بین‌المللی اعلام کرده بودند گلرخ را آزاد می‌کنند و آرش را برای درمان به بیمارستان منتقل خواهد کرد؛ اجازه درمان داده نشد و گلرخ پس از ۱۹ روز آزادی موقت مجددا از سوی ماموران سپاه ثارالله بازداشت شد.
آرش صادقی مهر ماه ۱۳۹۶ از بند امنیتی۳۵۰ اوین به زندان رجایی‌شهر منتقل شد. بند زندانیان سیاسی در زندان رجایی‌شهر فضای امنیتی شدیدی دارد و برخلاف آئین‌نامه زندان‌ها، مجهز به چهل دوربین مداربسته و شصت و چهار سیستم شنود است.
سال ۱۳۹۶ به زندان رجایی‌شهر تبعید شد که وضعیت بسیار نامطلوبی از لحاظ رفاهی - بهداشتی دارد. برای گرفتن اعترافات اجباری به خانه امن منتقل می‌شود. علی رضوانی - بازجو-خبرنگار - کارگردان این اعترافات بود.
 تیر ۱۳۹۷ اعلام شد به علت تبعات اعتصاب غذا، توان هضم غذا را ندارد و وزنش به ۴۳ کیلوگرم رسیده است.
تصویر شکایت آرش صادقی از صدا و سیما و بازجویان اطلاعات سپاه
تصویر قرار منع تعقیب سپاه پس از شکایت آرش صادقی
 در زندان رجایی‌شهر با وجود شرایط زندان فعالیت‌های اعتراضی خود را از سر گرفت. از جمله پس از آبان ۹۸ از مشاهدات خود از درون زندان نوشت: «دستگیرشدگان را با کامیون به محوطه بند ۸ ... می‌آوردند و با شلاق و باتوم و مشت و لگد به جان آن‌ها می‌افتادند؛ در حالی که چشم‌بند و دستبند زده بودند..‌. . زخمی و غیر زخمی هم تفاوتی نداشت.»
روز شنبه، سوم شهریور ‌ماه ۹۷، ابتلای آرش به سرطان از سوی پزشکان تایید شد. او به دلیل ابتلا به نوعی سرطان بدخیم به نام «کندروسارکوما» پس از کارشکنی‌های بسیار، نهایتا در شهریور ۹۷ عمل جراحی شد.
پس از انجام عمل جراحی، علی‌رغم توصیه پزشک مبنی بر ۲۰ شب بستری‌بودن آرش، ماموران بلافاصله او را به زندان بازگرداندند. در نتیجه محرومیت آرش از درمان، دست او عفونت کرد و مسئولان هیچ توجهی به وضعیتش نکردند.
آرش صادقی در نهایت با توجه به بخشنامه‌های کاهش مجازات‌های حبس تعزیری در اردیبهشت ۱۴۰۰ با بدنی بیمار و تنی رنجور، از زندان آزاد شد.
او که در زندان بر اثر ضرب‌وشتم به بیماری کندروسارکوم (سرطان بدخیم استخوان) مبتلا شده بود، نهایتا در اردیبهشت ۱۴۰۰ با توجه به بخشنامه‌های کاهش مجازات‌های حبس تعزیری، با بدنی بیمار و رنجور آزاد شد. پس از آزادی علی‌رغم فشارها، شجاعانه به اطلاع‌رسانی درباره زندانیان و دفاع از حقوق بشر ادامه می‌دهد. آرش پس از آغاز انقلاب ۱۴۰۱، علی‌رغم ابتلا به بیماری برای چندمین بار بازداشت شد. 
جان آرش صادقی در خطر است
گلرخ ایرایی نیز که روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱، از زندان آمل آزاد شده بود٬ روز دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱، دوباره بازداشت شد.
گلرخ و آرش در حال حاضر هر دو در زندان هستند. صدای آزآدگان دربند باشیم.
توانا- آرش صادقی؛ زندانی عدالت تراسیماخوسی
توانا- آرش صادقی؛ فراتر از شجاعت
هراناـ نامه آرش صادقی در واکنش به تداوم بی‌خبری از سرنوشت گلرخ ایرایی

برای سگ‌های بی‌گناه ممنوعه

مجید قره‌باغی یکی از معترضانی که در قیام آبان دستگیر و شکنجه شده بود! بار دیگر یکم آذر در حالیکه در خانه برادرش بود توسط ماموران سپاه بازداشت شد. ماموران به پای او شلیک کردند و سگش را با سه گلوله کشتند. مجید زخمی است و از سرنوشتش اطلاعی در دست نیست.
برای مجید قره باغی و سگش
اما بی‌شرف‌تر از اون ماموری که سگِ مجید را کشت٬ این بی‌همه‌چیزی است که روی پشم‌های این سگِ کوچک و بی‌دفاع نوشت خامنه‌ای و به احتمال زیاد باعث کشته شدنش شد. تف به این شیوه‌ی مبارزه‌ات...
و این بی‌شعورهایی که فکر می‌کنند با چند روز روسری از سر برداشتن رژیم سرنگون شده و با آوردن سگ‌هاشون به خیابان٬ جان آنها را بخطر می‌اندازند.
و یا این احمقِ خودنمایی که بنظر بعضی کاری انقلابی کرده در حالیکه اگر بازداشتش کنند اول از همه سگش را  مقابل چشمانش می‌کُشند.
زندگی پر از درد و رنج حیوانات ایران٬ در این هیاهوی خون و آتش به اندازه کافی دشوارتر شده لطفن پای آنها را به میدان مبارزات‌تان باز نکنید. 
آنها نیز (سهواً یا عمداً) مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرند بدون اینکه کسی متوجه درد و زجری که می‌کِشند شود.
آنها٬ هم از سرما و گرسنگی و هم از دود٬ آتش و غوغای شلیک گلوله‌ها رنج می‌برند و کمتر کسی در این روزها بفکر آنهاست...
با یادی از لوکانیکوس٬ سگ معترض یونانی که همواره در صف اول اعتراضات مردمی یونان بود ولی پلیس یونان به او شلیک نکرد.