سحام نیوز: دکتر محمد تقی کروبی در یادداشتی که به مناسبت شب ۲۵ بهمن در سایت خود منتشر کرده، ضمن ارائه یک روزنوشت از این شبها در سال گذشته و نقل داستان شکل گرفتن تظاهرات ۲۵بهمن، ناگفته هایی را از رفتار ماموران در شب حمله به ماموران به منزل پدر و مادرشان را شرح می دهد.
بخشی از این یادداشت:
• سه شنبه ۳ اسفند: انتشار اولین خبر یورش و بازداشت رهبران جنبش.
رفتار ماموران و حوادث آن شب خود حکایتی است خواندنی که مجال بسیار می طلبد. مادرم در بخشی از خاطرات خود از شب یورش چنین آورده است:
“ساعت ۱۴ یکی از بچه های حفاظت گفت به ما دستور دادند سلاح ها را تحویل دهیم و از خانه خارج شویم. کمی بعد دیدم تعداد زیادی مامور به طرز وحشیانه ای به منزل ورود کردند. گویا خانه تیمی کشف کردند و بدنبال سلاح و مبارزان مسلح هستند. من در آن لحظه به یاد سال های مبارزه افتادم و هجوم متعدد ساواک را به یاد آوردم، آری ساواک نیز وحشیانه برخورد می کرد اما به دور از انصاف است اگر نگویم برخورد این جماعت به مراتب وحشیانه تر از یورش های ساواک بود. ساواک می دانست کروبی با اندیشه اش مبارزه می کند و نه با سلاح، اما این جماعت بگونه ای برخورد کردند که گویا خانه تیمی مسلحانه کشف کردند. بر سر آنها فریاد زدم و از رفتار خلاف آدمیت ماموران شکایت کردم، اما خوشحالی در چهره مهاجمان موج می زد. همه چیز را به هم ریختند و با لحنی کینه توزانه برخورد می کردند. آقای کروبی را به طبقه اول که در دفتر ایشان آنجا بود بردند و به تفتیش و جستجو ادامه دادند، وان حمام را از جا در آوردند، سقف کاذب منزل را بازرسی کردند، لوله ها را می گشتند، کمد ها را زیر و رو کردند، کلیه کتاب ها، روزنامه ها و حتی تلویزیون و رادیو را بردند و … بیش از ده ساعت این کار بطول انجامید و منزل را به جز وسائلی نظیر مبل و صندلی تخلیه کردند. در بازرسی بدیهی ترین مسائل شرعی، اخلاقی و انسانی را رعایت نکردند و مردان وسائل شخصی من را بدون حضور خودم تفتیش کردند. بی شرمانه آلبوم خانوادگی و عکس نوه ها و بچه ها را با خود بردند. قفل تمام اتاق ها از جمله اتاق خوابم را تعویض کردند و در اختیار ماموران قرار دادند. برای آرامش روحی بعدها از مسولان آنان خواستم حداقل کلید اتاق خوابم را به من برگردانند که از این کار هم امتناع کردند. هرگز ساواک چنین بی حیا و غیر انسانی عمل نمی کرد. ماموران وزارت در آن شب حتی احکام امام و نامه نگاری های پیش از انقلاب و بعد از انقلاب را بردند. من همانطور که بارها در مقابل ساواک جسورانه حرف می زدم اینبار حرف خود را زدم اما آقای کروبی با خونسردی گفتند “بذار هر چه می خواهند با خود ببرند، ما تکلیف خود را در قبال خدا و مردم انجام دادیم، اهمیت نده.” از غروب تا اذان صبح ما را نگه داشتند تا بازرسی، تفتیش و نصب دستگاه های شنود شان تکمیل شود. امکان هرگونه هواخوری را مسدود کردند. به استثنای یک اتاق، نشمین و آشپزخانه، الباقی واحد را قفل کردند و با غصب و توقیف غیر قانونی اموال سایر شرکاء مجتمع را به زندان بدون قانون و ضابطه تبدیل کردند. … ”
در طی یکسال گذشته ظلم های بسیار بر رهبران جنبش تحمیل شد. دایره این ظلم و تعدی نه تنها آنان بلکه اعضای خانواده را در بر گرفت. متاسفم که بگویم دایره ظلم و تعدی از فرزندان فراتر رفت و بدون توجه به مسئولیت حکومت و شان حکومت داری نوه های خردسال کروبی را هم در بر گرفت.
کروبی امروز در تنهایی و غربت زندانی است و از حقوق اولیه خود محروم است، از وضعیت سلامت او بی خبریم و نمی دانیم دستور شفاهی حاکمان کی و چگونه تابع یک ضابطه ولو ناعادلانه می گردد. فراموش نکرده ایم که در این روز صانع ژاله و محمد مختاری آزاده به ضرب گلوله کرکس ها به شهادت رسیدند، عده زیادی مجروح و زندانی شدند. یاد و خاطره آنان را گرامی داشته و از ایزد یکتا برای خانواده آن عزیزان سفر کرده صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می کنم.
متن کامل این یادداشت را در اینجا بخوانید
بخشی از این یادداشت:
• سه شنبه ۳ اسفند: انتشار اولین خبر یورش و بازداشت رهبران جنبش.
رفتار ماموران و حوادث آن شب خود حکایتی است خواندنی که مجال بسیار می طلبد. مادرم در بخشی از خاطرات خود از شب یورش چنین آورده است:
“ساعت ۱۴ یکی از بچه های حفاظت گفت به ما دستور دادند سلاح ها را تحویل دهیم و از خانه خارج شویم. کمی بعد دیدم تعداد زیادی مامور به طرز وحشیانه ای به منزل ورود کردند. گویا خانه تیمی کشف کردند و بدنبال سلاح و مبارزان مسلح هستند. من در آن لحظه به یاد سال های مبارزه افتادم و هجوم متعدد ساواک را به یاد آوردم، آری ساواک نیز وحشیانه برخورد می کرد اما به دور از انصاف است اگر نگویم برخورد این جماعت به مراتب وحشیانه تر از یورش های ساواک بود. ساواک می دانست کروبی با اندیشه اش مبارزه می کند و نه با سلاح، اما این جماعت بگونه ای برخورد کردند که گویا خانه تیمی مسلحانه کشف کردند. بر سر آنها فریاد زدم و از رفتار خلاف آدمیت ماموران شکایت کردم، اما خوشحالی در چهره مهاجمان موج می زد. همه چیز را به هم ریختند و با لحنی کینه توزانه برخورد می کردند. آقای کروبی را به طبقه اول که در دفتر ایشان آنجا بود بردند و به تفتیش و جستجو ادامه دادند، وان حمام را از جا در آوردند، سقف کاذب منزل را بازرسی کردند، لوله ها را می گشتند، کمد ها را زیر و رو کردند، کلیه کتاب ها، روزنامه ها و حتی تلویزیون و رادیو را بردند و … بیش از ده ساعت این کار بطول انجامید و منزل را به جز وسائلی نظیر مبل و صندلی تخلیه کردند. در بازرسی بدیهی ترین مسائل شرعی، اخلاقی و انسانی را رعایت نکردند و مردان وسائل شخصی من را بدون حضور خودم تفتیش کردند. بی شرمانه آلبوم خانوادگی و عکس نوه ها و بچه ها را با خود بردند. قفل تمام اتاق ها از جمله اتاق خوابم را تعویض کردند و در اختیار ماموران قرار دادند. برای آرامش روحی بعدها از مسولان آنان خواستم حداقل کلید اتاق خوابم را به من برگردانند که از این کار هم امتناع کردند. هرگز ساواک چنین بی حیا و غیر انسانی عمل نمی کرد. ماموران وزارت در آن شب حتی احکام امام و نامه نگاری های پیش از انقلاب و بعد از انقلاب را بردند. من همانطور که بارها در مقابل ساواک جسورانه حرف می زدم اینبار حرف خود را زدم اما آقای کروبی با خونسردی گفتند “بذار هر چه می خواهند با خود ببرند، ما تکلیف خود را در قبال خدا و مردم انجام دادیم، اهمیت نده.” از غروب تا اذان صبح ما را نگه داشتند تا بازرسی، تفتیش و نصب دستگاه های شنود شان تکمیل شود. امکان هرگونه هواخوری را مسدود کردند. به استثنای یک اتاق، نشمین و آشپزخانه، الباقی واحد را قفل کردند و با غصب و توقیف غیر قانونی اموال سایر شرکاء مجتمع را به زندان بدون قانون و ضابطه تبدیل کردند. … ”
در طی یکسال گذشته ظلم های بسیار بر رهبران جنبش تحمیل شد. دایره این ظلم و تعدی نه تنها آنان بلکه اعضای خانواده را در بر گرفت. متاسفم که بگویم دایره ظلم و تعدی از فرزندان فراتر رفت و بدون توجه به مسئولیت حکومت و شان حکومت داری نوه های خردسال کروبی را هم در بر گرفت.
کروبی امروز در تنهایی و غربت زندانی است و از حقوق اولیه خود محروم است، از وضعیت سلامت او بی خبریم و نمی دانیم دستور شفاهی حاکمان کی و چگونه تابع یک ضابطه ولو ناعادلانه می گردد. فراموش نکرده ایم که در این روز صانع ژاله و محمد مختاری آزاده به ضرب گلوله کرکس ها به شهادت رسیدند، عده زیادی مجروح و زندانی شدند. یاد و خاطره آنان را گرامی داشته و از ایزد یکتا برای خانواده آن عزیزان سفر کرده صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می کنم.
متن کامل این یادداشت را در اینجا بخوانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر