۱۴۰۳ تیر ۲۲, جمعه

حسین عزیز٬ یک لشکر برانداز و سطل‌انداز به یادت هستن...

حسن شنبه‌زاده:
«بر شما کرد او سلام و داد خواست»
حسین را دیدیم. با مادر گریستیم.
پرسید کسی به یادم هست؟
سربسته گفتم: همه!
یادِ شما روشنش داشت.
قرار بازداشت حسین شنبه‌زاده تمدید شده اما می‌توانیم دو بار در ماه ببینیمش.
شیشه‌ی بینمان را بوسه دادیم و رفتنش را چو جان به‌چشمِ خویشتن دیدیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر