۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

یگانه دختر پنج ساله، کارگر ساختمان

جــرس: درحالیکه محمود احمدی نژاد و مقامات دولت وی، مکررا مدعی شده اند که "فقیر در کشور وجود ندارد" و ادعای بهبود وضعیت معیشتی مردم در تمامی رسانه های حامی دولت روزانه به چشم می خورد، منابع خبری در گزارشی پیرامون وضعیت فقر و نابسمانی اقتصادی جامعه، از کارگری ساختمانی پنج ساله گزارش داده اند، که به علت فقر مالی، روزانه هشت ساعت به همراه پدرش در ساختمان‌های در حال ساخت در نقش یک کارگر ساختمانی فعالیت می‌کند.
این درحالیست که سازمان بهزیستی در آخرین آمار خود، نزدیک به هفتصدهزار تا یک میلیون کودک کار برای ایران اعلام کرده است. ولی اداره‏ی آمار ایران گفته که ما نزدیک به دوونیم میلیون کودک کار، یعنی افراد زیر ۱۵ سال داریم که در ایران کار می‏کنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، پدر این دختر بچه پنج ساله که «یگانه» نام دارد، می‌گوید: چون کسی را ندارم مجبورم دخترم را روزانه به سر ساختمان بیاورم که با توجه به اینکه زمان رفت و آمدم به شهر مامازن شش ساعت است به شدت دخترم خسته و اذیت می شود.
او می‌گوید: در مامازن یک اتاق اجاره کرده که ماهانه صد هزار تومان اجاره می‌دهد.
پدر یگانه می‌گوید: به دلیل اینكه یگانه را روزها سر ساختمان می‌آورم، او نیز پا به پای من كار می‌كند و فعالیت‌های سبكی همچون حمل‌ كیسه‌های مصالح ساختمانی را انجام می‌دهد. او می‌گوید: یگانه چند روز پیش به خاطر گرد و خاک ناشی از گچ و سیمان مریض شده و یک شب تمام تب کرده است.
این کارگر كوچك ساختمانی امیدوار است که مسوولان و شرکت‌های ساختمانی برای استخدام پدرش به عنوان یک سرایدار از خانواده‌اش حمایت مالی كنند.
متن زیرگفت‌وگو با این کودک پنج ساله است، دختری که اگر چه فقیر است، اما پدرش برای تربیت او نهایت تلاش خود را کرده است.
یگانه! چرا اینجا کار می‌کنی؟
پدرم مریض است و پول نداریم. من هر روز با او می‌آیم که در خانه تنها نباشم. پدرم پایش درد می‌کند هر وقت کیسه‌های سیمان را بلند می‌کند اذیت می‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمی‌برد. من زور ندارم، اما کمکش می‌کنم که کمتر اذیت شود.
خانه‌تان کجاست؟
خیلی دور است ما در خانه‌مان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم.
چرا پیش مادربزرگ یا خاله‌ات نمی‌روی؟
مادرم مرده است. تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم.
چه درخواستی از مسوولان داری؟
پدرم نمی‌تواند کار کند، اما اگر کار نکند پول نداریم. هیچ‌ کس کمکمان نمی‌کند. پدرم می‌گوید اگر سرایدار یک ساختمان شود زندگی‌مان خوب می‌شود.
چه کسی مسئول است؟
گفتنی است سازمان ملل متحد روز ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) را روز مبارزه با کار کودک اعلام کرده بود، که به همین مناسبت، یکی از فعالان مدنی در این خصوص به دویچه وله گفته بود "واقعیت این است که طرف مقابلِ خیلی از خواسته‏های ما دولت است. یعنی یک سری امکاناتی که باید فراهم بشود، برای این‏که عملی باشد که هیچ کودکی کار نکند، نه تنها در ایران، در همه‏ جای دنیا، احتیاج به دخالت شدید دولت دارد. سه شرط بسیار بدیهی و ابتدایی آن هم عبارتند از آموزش اجباری رایگان، حق هویت و تأمین اجتماعی. یعنی هر انسانی تا ۱۸ سال، از حداقل‏های زندگی بهره‏مند باشد.
وقتی می‏گویم حق هویت، یعنی هر کودکی که در این جامعه دارد زندگی می‏کند و در حوزه‏ی قضایی این جامعه است، هویت داشته باشد. نپرسند که پدرت افغانی است یا ایرانی، نپرسند که ازدواج پدر و مادرت چطوری بوده و خیلی مسائل دیگر.
وقتی هم می‏گویم آموزش اجباری و رایگان، منظورم این است که واقعاً این‏طور باشد. نه این‏که در قانون اساسی آمده است "آموزش اجباری و رایگان"، ولی خود دولت اعلام می‏کند که مثلاً یک میلیون نفر از بچه‏ها، از تحصیل بازمانده هستند. خُب این چه آموزش اجباری و رایگانی است. می‏توانم این‏طور بگویم که شرایط مادی زندگی‏ای باید فراهم باشد که کودک مجبور نباشد کار کند…"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر