۱۴۰۰ فروردین ۶, جمعه

پاسخ برخی از خانواده‌های آبان به نرگس محمدی

این روزها سرگرمی تازه ای برای برخی بیکاران خارج نشین که طرفدار دو آتشه شاه سابق و خانواده اش هستند٬ برخی به اصطلاح کمونیست های رنگ و وارنگ که با همفکران خودشان هم سر دشمنی دارند٬ مجاهدین و صد البته مزدوران و جیره خواران حکومت اسلامی که مرغ و برنج و روغنشان٬ از راه ناسزا گفتن٬ توهین و افترا به مبارزان و مخالفان رژیم آخوندی در فضای مجازی تامین می‌شود٬ باب شده: توهین و فحاشی به نرگس محمدی
در ایرانِ اسلام زده٬ رنج و دشواریهای مبارز راه آزادی بودن٬ تنها زندان و شکنجه٬ دوری از فرزندان و ممنوع الملاقات شدن٬ اخراج از کار٬ ضبط و مصادره منزل و اموال٬ مسدود کردن حساب‌های بانکی و ممنوع الخروج شدن خود و افراد فامیل و...و... نیست؛ توهین و افترا٬ بی احترامی و فحاشی و بدنام و مسخره کردن مبارزان٬ یکی از پست ترین و در عین حال ساده ترین و کم خرج ترین شیوه ها برای تخریب «رقبای سیاسی» است
تفرقه بینداز و حکومت کن
یکی از بهترین راههای جلوگیری از ایجاد اتحاد میان مردم در مبارزه با حکومت دزد و جنایتکار اسلامی٬ تفرقه افکنی و جنجال افکنی٬ برچسب‌زنی و پرورش بی‌اعتمادی، کاشتن بذر کینه٬ ناامید و سردرگم مردم در مورد دوست و دشمن است
نسرین محمدی در گفتگویی٬ با توجه به اینکه ایشان مانند خارج نشینان٬ از آزادی بیان برخوردار نیستند و در ایرانِ اسلام زده٬ به هر بهانه کوچکی مردم را بازداشت و شکنجه و اعدام میکنند٬ سخنانی گفته بود که باعث برداشت اشتباه مادر مهدی سلمان زاده شده بود. ایشان٬ بلافاصله و بدون تفکر از عواقب آن٬(شاید هم با آگاهی؟) در صفحه  اینستاگرامش این چنین نوشته است: «نرگس محمدی، من شخصا تو را از اوین می‌شناسم. از بهداری و آن سرباز آذری زبان که جلوی اطاق پزشک باهاش با زبان آذری شوخی می‌کردید و پیام‌های اعتصابت در بیرون منتشر می‌شد
تو حق نداری بخاطر چند سال زندان بودنت اجازه بدهی که راجع به فرزندان ما نظر بدهی
اگر ساعتی را میهمان محفل مادران داغدار بودی، بخاطر قلب پاک مادران بود نه بخاطر زرنگی تو که به بهانه‌های مختلف تنها در خدمت ۲۰۹ و ۲۴۰ بند اطلاعات اوین بودی و بالاخره با تواب شدن آزادیت را بدست آوردی… پس لطف کن دهانت را ببند، چون من سر خون پسرم به رهبرت هم رحم نخواهم کرد، چه رسد به تو که خودفروخته‌ای و مایه ننگ آذری‌زبان‌ها
البته نرگس محمدی پاسخ این سوتفاهم و برداشت اشتباه را (نه به شیوه عجولانه و توهین آمیز مادر مهدی سلمان زاده) در صفحه اش داد
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی٬ بر آورند غلامان او درخت از بیخ
 ولی خوب! همین چند جمله توهین آمیز٬ برای سپاه فرصت طلب ها٬ دستاویزی شد تا سوژه ای و هشتگی تازه و داغ برای خراب و بدنام کردن نرگس محمدی در اذهان مردم پیدا کنند
و با ادبیاتی بسیار زیبا و تاثیر برانگیز و با شعارهای کوبنده ای که پشت رژیم را لرزاند! پای به عرصه مبارزاتی فضای مجازی گذاشتند
و مادران داغدار دیگری نیز به جمع فحاشان پیوستند
خانواده‌ی امیرحسین کبیری از کشته‌شدگان آبان۹۸ در واکنش به صحبت‌های خانم نرگس محمدی گفته: هدف این خانم از نزدیک شدن به خانواده‌های آبان نه بخاطر همدردی که بخاطر سواستفاده از آنها بود. سواستفاده؟!!! تنها استفاده ای که برای نرگس محمدی داشت٬ بهانه ای برای بازداشت مجددش بود
از ته دل امیدوارم اینگونه سخنان توهین آمیز و تفرقه افکن را نیز تحت فشار و تهدید گفته باشند و نظر واقعی این خانواده‌ی داغدار نباشد
این مادران و خواهران انتقام جو و آن کاسه های داغتر از آشی که در توییتر٬ با توهین و افترا و کلمات رکیک اینچنین مبارزات نرگس محمدی را نادیده می‌گیرند و زیر سوال می‌برند پیش از کشتار آبان ۹۸ کجا بودند؟ 
چند بار٬ در مقابل زندان اوین در اعتراض به وضعیت زندانیان مدنی-سیاسی تحصن کردند؟
زمانیکه بهنام محجوبی شکنجه شده در بیمارستان در حال مرگ بود٬ کدام یک از این مادران معترض همراه با نرگس محمدی٬ در مقابل بیمارستان به مادر و همسر و خواهر بهنام پیوستند و با آنها همراهی و همدلی کردند و آنها را تنها نگذاشتند؟
به دیدار کدام مادر داغدیده ای رفته بودند؟
چند سال از عمرشان را در زندانهای حکومت اسلامی گذراندند و دوری فرزندانشان را تحمل کردند؟
چند نفرشان درباره مرگ ناگهانی دختر ۱۵ ساله (در روزهای آغازین نوروزی) آرش نصری٬ زندانی سیاسی کُرد٬ نوشتند که حتا اجازه حضور بر مزار دخترش و آخرین دیدار و بدرود را ندادند؟
مادر داغدار جان باخته٬ وحید دامور٬ در واکنش به سخنان نرگس محمدی گفته: «ایشان به هیچ وجه نماینده‌ی ما نیستند و تنها یک بار بعنوان مهمان در جمع مادران بودند. ما به قاتل‌های فرزندانمان رحم نمی‌کنیم.» و از مردم میخوام پشت ما باشند٬ پشت ما مادران باشند
مادر گرامی٬ نرگس محمدی ادعا نداشت که نماینده شماست ولی پشت شما ایستاده بود و هست٬ نه این فحاشان و مزدوران توییتری 
فعلن که ۴۲ سال از نخستین کشتار و نخستین انتقامی که می‌خواستید بگیرید و نتوانستید و هنوز نگرفته اید٬ گذشته. شاید با این لجن پراکنی ها و شعارهای کوبنده ای مانند ولش کن! ولش کن! ده بیست سال دیگه انگشت کوچیکه آخوندها را از ترس بلرزانید
درود بر نرگس محمدی٬ شیر زن ایرانی٬ مبارز شجاع و خستگی ناپذیر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر