عباس دهقان پس از ۵ سال حبس، با پایان دوران محکومیت از زندان اوین آزاد شد. وی از اسفند ۹۶ در اعتراضات گلستان هفتم بازداشت شد و بدون یک روز مرخصی در زندان بود. دخترش جمیل پس از بازداشت به دنیا آمد. لحظه دیدار پدر با دختری پنج ساله که برای اولین بار او را در آغوش میگیرد.
عباس دهقان در جریان واقعه گلستان هفتم در سحرگاه ۱ اسفندماه ۹۶ به همراه صدها تن دیگر از دروایش بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شد. او در سال ۹۷ برای پروندهای که در دادگاه جنایی تهران برای او باز شده بود مدت هفتاد روز تحت بازجویی قرار گرفت و در نتیجهی شکنجه در بازجویی برای اعتراف اجباری، سکته کرد.
عباس دهقان پس از آزادیاش به شکوفه یداللهی مادر کسری نوری گفت: «عذرخواهی میکنم از اینکه آزاد شدم و کسری و دوستانم همچنان در زندانند»
گلستان هفتم به مجموعه وقایعی گفته میشود که از نیمهشب ۱۴ بهمنماه سال ۹۶ آغاز شد و صدها نفر از دراویش٬ در پی اعلام احتمال بازداشت نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی در منطقه پاسداران در شمال تهران تجمع کرده بودند و در جریان آن صدها درویش مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند٬ بازداشت شدند و بجای بیمارستان روانه زندان شدند و سپس به احکام شلاق، حبس و اعدام محکوم شدند.
تجمع دراویش گنابادی در ابتدا مسالمتآمیز و با سر دادن برخی شعارها همراه بود اما با حمله وحشیانه نیروی انتظامی و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد. آنها را به قصد کشت میزدند.
اونوقت این حمید فرخنژاد٬ این مزدور لجن که یه عمر با بازی کردن در فیلمهای تخمی به نان و نوایی رسیده و با پولهاش فرار کرده و نام خودش رو گذاشته چلچلهی مهاجری که اومده خبر بهار رو بده! فردای سرکوب وحشیانه٬ از درایت مزدوران نیروی انتظامی تشکر کرده بود!
باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز با افتخار استوری او را بازنشر کرد!
پوریا نوری٬ مستندساز و عکاس سینما و تئاتر ایران و برادر کسری نوری مینویسد: سردار رحیمی فرمانده نیروی انتظامی تهران در مورد ماجرای دراویش اشاره میکنه که میتوانستیم با آرپی جی هدف مورد نظر را بزنیم اما درایت کردیم، احتمالا هم انتظار حمید فرخ نژاد هم از نیروی انتظامی همین بوده چون آرپی جی نزدند از درایت و عقلانیت تشکر کرده.
پروژه شهیدسازی!
اینهم یک نمونهی دیگر از درایت نیروی انتظامی! سقط شدن جوجه بسیجی (عمدی یا اتفاقی) بوسیله گلولههای ساچمهای نیروی انتظامی با درایت!
نیروی انتظامی اما همچنان در حال عمل کردن به وظیفه ذاتیاش است!
این دو ویدیو از نیروی انتظامی را ببینید و با چلچلهی مهاجری که سپاسگزار نیروی انتظامی است و اومده خبر بهار را بده بیشتر آشنا شوید.
روایت ابراهیم الله بخشی که خود در آنروز حضور داشت: دو روز بعد از بازداشت «نعمتالله ریاحی» از دراویش گنابادی، گروهی از همکیشان او، مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران تجمع کرده بودند. آنها خواستار آزادی بیقید و شرط ریاحی بودند.
نیروهای امنیتی از ساعت یک ظهر به حالت آمادهباش درآمده بودند. دراویش به سمت خانه «نورعلی تابنده»، قطب دراویش گنابادی رفتند و در آنجا تجمع کردند. هرچه حضور دراویش پررنگتر میشد، بر تعداد لباسشخصیهای چماقبه دست و نیروهای امنیتی هم افزوده میشد...
در اعتراضات گلستان هفتم بیش از ۳۰۰ تن از دراویش معترض به شدت مضروب و بازداشت شدند.
کمیته پیگیری دراویش زندانی لیست مشخصات ۳۲۴ تن از بازداشتشدگان را منتشر کرد.
محمد راجی، از ١٨سالگى بهطور داوطلبانه به جبهه اعزام شده و از ۱۹سالگی تا پایان جنگ را بهخاطر شجاعتاش به عنوان فرماندهی تيپ ۵۷ ابوالفضل در جنگ حضور داشت.
او بعد از جنگ هشت ساله بهعنوان فرمانده مرزدار سپاه در منطقه كردستان خدمت کرد. راجی سال ۱۳۸۱ و در ۴۱سالگی درخواست بازنشستگی نموده و با درجه سرهنگ تمام بازنشست شد و به كشاورزی و باغداری در زادگاهش مشغول شد.
محمد راجی که از فروردین ١٣٩٢ به درویشی گرایش پیدا کرده بود. او سحرگاه یکم اسفند در حمله نیروهای امنیتی به گلستان هفتم به همراه فرزندانش «محمدعلی» و«طیبه» مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شد و ظهر روز یکم اسفند بر اثر شدت شکنجه در بازداشتگاه جان باخت.
خبر فوت او را ۱۵ روز بعد، مامورین طی تماسی تلفنی به خانواده اعلام کردند. بدون اجازه خانواده، پیکر وی را به الیگودرز منتقل کردند. او هنگام فوت در بازداشتگاه ۵۶ سال داشت.
نعمتالله ریاحی: «ما صدایمان خاموش نمی شود»
نعمتالله ریاحی در بهار ۱۴۰۰ به دادسرای امنیت تهران احضار شد. وی درحالی برای گذراندن باقی مانده حبس فراخوانده شده که به گواهی پزشک به بیماری قلبی مبتلاست و قلبش با باتری کار میکند.
ریاحی بهمن ۹۶ در اعتراضات گلستان هفتم بازداشت و به یکسال حبس محکوم شده بود.
محمد ثلاث یکی از دراویش گنابادی بود که به قتل سه مامور پلیس در جریان اعتراضات گلستان هفتم متهم شد. محمد ثلاث را زیر شکنجه وادار به اعتراف میکنند تا بگوید او رانندهی اتوبوسی بود که ماموران نیروی انتظامی را کشته در حالیکه چند ساعت قبل از رد شدن اتوبوس از روی ماموران نیروی انتظامی بازداشت شده بوده و نمیتوانسته در صحنه باشد.
او ابتدا زیر شکنجههای شدید اتهام خود را پذیرفت اما بعد آن را پس گرفت و اعلام کرد رانندهی اتوبوس نبودهاست.
دادگاه وی را به اتهام قتل سه نفر مجرم تشخیص داد و در سحرگاه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ بیگناه بر سر دار رفت.بهنام محجوبی، درویش گنابادی را در زندان شکنجه کردند. سپس برای شکنجه بیشتر به «تیمارستان» منتقلش کردند. دوباره به زندان برگرداندند و درحالیکه نیمی از بدنش فلج شده بود باز آنقدر شکنجهاش کردند که حالش بسیار وخیم شد. پس از وخامت حالش، از درمان و مداوای او جلوگیری کردند به بیمارستان انتقالش دادند و او را کشتند...
بهنام محجوبی حدود دو سال پس از اعتراضات «گلستان هفتم» در مرداد ماه ۹۸ به دلیل شرکت در این تجمع اعتراضی (دو سال پیشتر!) بازداشت و سپس در دادگاه انقلاب تهران بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به دو سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروهها و دستههای سیاسی یا اجتماعی محکوم شد.
«بهنام محجوبی» که در اثر خوراندن داروهای اعصاب و روان سنگین به وی، به سختی حرف میزد، در این فایل صوتی اعلام اعتصاب غذا کرده است.
این زندانی عقیدتی میگوید: «قانع شدهام که اینها قصد کشتن من را دارند، پس من اجازه این کار را به اینها نمیدهم. خود دست به اعتصاب غذا میزنم تا بمیرم.»
به گفته صالحه حسینی، همسرش: «هر شب به او ۱۴ تا ۱۷ قرص خواب میدادند تا ناگهان نصف بدنش از کار افتاد.» و «بهنام به دلیل عدم ارائه داروهایش توسط زندان دچار تشنج شد و زمینخورد و نیمی از بدنش فلج شد.
بهنام محجوبی از بیماری «پانیک اعصاب» رنج میبُرد و طبق اعلام خانواده او، سازمان پزشکی قانونی و شورای پزشکی، رأی «عدم توان تحمل کیفر» را برای این زندانی عقیدتی صادر کرده بودند.
او در یک پیام صوتی از شکنجه در امینآباد گفته بود «به من گفتند باید امروز به حمام بروی. گفتم من مشکلی ندارم. اما همه را لخت لخت کردند. گفتم این دور از شخصیت و انسانیت است. اما همه را لخت کردند و با آنها مسخرهبازی درمیآوردند. من زیر بار نرفتم. اما آن صحنه را دیدم. من [در امینآباد] افول و فنای انسانیت را دیدم.»
بهنام محجوبی، زندانی سیاسی از زندان آنچه بر او در «امین آباد» گذشت، روایت کرد: «من را به شکل صلیب بستند؛ به من آمپول و قرص میدادند. کارهای خلافی که رویم نمیشود بگویم. کمترین اینکه ادرارشان را کنترل نمیکردند و روی ما میپاشیدند. کار دیگری که نمیتوانم بگویم، آن را هم انجام میدادند.»
روز شنبه ۲۵ بهمن بهنام محجوبی به دلیل مسمومیت دارویی از زندان اوین به بیمارستان لقمان منتقل شد. دوشنبه ۲۷ بهمن پزشکان گفتند که سطح هوشیاریاش از ۱۵ به ۳ رسیده است. بتول حسینی، مادر بهنام محجوبی، نیمهشب دوشنبه با انتشار ویدیویی در رسانههای اجتماعی از مقابل بیمارستان لقمان تهران، خبر داد که با وجود درخواستها و پیگیریها، اجازه ملاقات او با فرزندش در بیمارستان داده نشده است.
سرانجام ۲۸ بهمن بهنام محجوبی در بیمارستان لقمان تهران جانباخت...
کسری نوری، فعال سیاسی، روزنامهنگار و دانشجوی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران است که پیشتر مدیر خبرگزاری «مجذوبان نور» بود.
کسری نوری برای اولین بار در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۹۰ زمانیکه ۲۱ ساله بود به اتهام «فعالیت شبانهروزی و اقدام علیه نظام و عضویت در گروهک انحرافی» بازداشت و پس از ۴۶ روز با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
نوری در تاریخ ۲۴ اسفند همان سال دوباره بازداشت شد. این بار به اتهام «تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، عضویت در سایت مجذوبان نور و مصاحبه با رسانههای بیگانه» به چهار سال و چهار ماه حبس محکوم شد. در آبان ۱۳۹۴ پس از تحمل چهار سال حبس از زندان آزاد شد.
کسری نوری در گلستان هفتم به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت و به بیمارستان منتقل گشت. او از بیمارستان به بازداشتگاه انتقال یافت و توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده به ۱۲ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال تبعید به شهرستان «ثلاث باباجانی» و محرومیت از عضویت در احزاب و گروههای سیاسی محکوم شد.
دادستانی تهران برای افزایش فشارها بر او، تمام اعضای خانوادهاش (شکوفه یداللهی، پوریا نوری، امیر نوری) را هم بازداشت کرد.
کسری نوری از آن زمان تا کنون بدون حتا یک روز مرخصی در زندان بوده است.کسری نوری ۲۳ شهریور ۹۹ پس از اعدام نوید افکاری در پیامی صوتی از زندان عادلآباد شیراز گفت:
«ما سوگواریم اما نمیترسیم، رنج میکشیم اما کمر خم نمیکنیم، دست از جان می شوییم، اما دست از ایران بر نمیداریم، نویدمان را اعدام کردند، اما نوید آزادی ایران را در دل زنده نگه می داریم، تا در روزی که دیر نیست، نقطه پایانی بر این شوم نکبتبار بگذاریم، شرح این هجران و این خون جگر، این زمان بگذار تا وقت دگر…»
کسری نوری درویش گنابادی و دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران که از اسفند ۹۶ تا کنون در زندان است طی حکمی از دانشگاه تهران آنهم گویا به دلیل «غیبت» اخراج شده است!
کسری نوری در اردیبهشت ۱۴۰۰ همزمان با روز جهانی مطبوعات از طرف ائتلاف مطبوعات آزاد در فهرست ۱۰ روزنامه نگاری قرار گرفت که در جهان زیر بیشترین فشار و آزارهای حکومتی هستند و در معرض خطر قرار دارند. دومین نفر از این فهرست ده نفره به کسری نوری اختصاص یافته.
روزنامهنگاران دیگر از کشورهای بحرین، موزامبیک، مصر، برزیل، هند، ازبکستان، بلاروس، روسیه، ازبکستان، ویتنام هستند که در این فهرست حمله به جوامع اقلیت، اعتراضات ضددولتی، تخریب محیطزیست، حقوق LGBT و سایر موارد را پوشش داده بودند و به همین دلیل مورد آزار و اذیت، جریمه نقدی و حبس طولانی مدت قرار گرفتند.
او از فروردین ۱۳۹۳ تا زمان بازداشتش در بهمن ۱۳۹۶ به عنوان کارشناس ریختهگری در ریختهگری شریف ذوب اشتغال داشت.
وی اول اسفند ۱۳۹۶ در جریان یورش نیروهای امنیتی و لباس شخصیها به گلستان هفتم با ضرب و شتم بازداشت شد.
او به دلیل تفتیش عقاید ضمن غیرقانونی خواندن دادگاه، از حضور در جلسات محاکمه خودداری کرد.
قاضی صلواتی او را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به تحمل ۷ سال و نیم زندان، به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱۸ ماه، به اتهام تمرد نسبت به مامورین به ۱۸ ماه، به اتهام اخلال در نظم عمومی به ۱۸ ماه و ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال ممنوعالخروجی و ۲ سال اقامت اجباری در شهر برازجان محکوم کرد.
او از اول اسفند ۹۶ بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد.
مصطفی عبدی درویش گنابادی نیز مانند صدها درویش دیگر٬ در پی اعتراضات گلستان هفتم٬ در اول اسفند سال ۹۶ بازداشت شد.
او که از مدیران وبسایت مجذوبان نور، پایگاه اطلاع رسانی دراویش گنابادی است، به ۲۶ سال و سه ماه حبس تعزیری، ۱۴۸ ضربه شلاق، ۲ سال تبعید به سیستان و بلوچستان، ۲ سال ممنوع الخروجی و ۲ سال محرومیت از عضویت در گروهها و احزاب و دستهجات سیاسی و اجتماعی و فعالیت رسانهای محکوم شد.
سعید کریمایی٬ فوق دیپلم الکترونیک، بازنشسته صنایع دفاع ارتش، متاهل و دارای یک فرزند دختر است. کریمایی غروب ۳۰ بهمن ۹۶ در یورش ماموران امنیتی به تحصن دراویش؛ مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران بهشدت ضرب و شتم و بازداشت شده است. مأموران او را آنقدر مورد ضرب و شتم قرار داده بودند که بیهوش میشود. کریمایی تا ۲۳ روز پس از بازداشت بهجز آب نمیتوانست چیزی بخورد.
بر اثر شدت ضرب و شتم وارده توسط ماموران،هر دو دست و انگشتانش به شکلی شکستند که پس از گذشت نزدیک به یک سال از ماجرا، همچنان صاف نمیشوند. عصب یکی از انگشتان بهطور کامل قطع، دندهها و قفسه سینه و سرش از سه جا شکست. هر دو پا و هر دو کلیهاش؛ بهشدت آسیب دیدند. او مدتهاست که از درد دو کلیه رنج میبرد.
این درویش گنابادی، همراه با برادرش «محمد» در دادگاه انقلاب به ۳ سال و نیم حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال تبعید محکوم شده بود.سعید سلطانپور٬ درویش گنابادی٬ دستیار تصویربردار، بازیگر و از فعالان انجمن سینمای جوان است.
سلطانپور در پی حضور نیروهای امنیتی در گلستان هفتم و مقابل منزل قطب دراویش گنابادی از محل خدمت سربازی خود به تجمع دراویش پیوست.
او در این واقعه بر اثر اصابت گلوله ماموران به گردنش زخمی و در بیمارستان بستری بود، که بازداشت شد.
وی در دادگاه انقلاب به ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۲ سال تبعید به زهک سیستان و بلوچستان محکوم شده است.
احمد براکوهی یکم اسفند ۹۶ هنگام یورش نیروهای امنیتی به دراویش حاضر در گلستان هفتم؛ در حالی که چشمش مورد اصابت گلولههای ساچمهای نیروهای امنیتی قرار گرفته بود به همراه همسر، برادر و دامادش دستگیر و بدون طی روند درمان به زندان منتقل شده بود.او با حکم دادگاه انقلاب به ۷ سال حبس و ۲ سال تبعید به سیستان و بلوچستان محکوم شد.
این درویش زندانی، بر اثر اصابت گلوله نیروهای امنیتی و ممانعت مسوولین زندان از درمان، بینایی یک چشم خود را بهطور کامل از دست داده است و ریهاش همچنان پر از ساچمه است.
تیر ساچمهای ماموران نیروی انتظامی٬ چشمان محسن نوروزی را در حادثه گلستان هفتم برای همیشه کور کرد.
حدود ۵ سال از واقعه «گلستان هفتم» میگذرد. جامعه دراویش گنابادی هنوز زخم داغ آن واقعه را بر دوش میکشد؛ سه نفر کشته شدند؛ یکی اعدام و دو نفر زیر شکنجه جان باختند. شماری از آنها به خاطر خشونتی که علیهشان اعمال شد نقص عضو شدهاند؛ تعدادی از دراویش ایران را ترک کردهاند و در گوشهکنار جهان در تبعید به سر میبرند؛ عدهای در حال سپری کردن دوران تبعید داخل ایران هستند و برخی همچنان در زندان به سر میبرند...
تنها راه آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی٬ سرنگونی حکومت دزد و جنایتکار آخوندها است.
محمد نوری زاد - اعدام درویش محمد ثلاث - چرا نظام ولایی با دراویش در افتاده است؟ایران وایر- گلستان هفتم به روایت یک نفوذی در میان لباس شخصیها
ایران وایر- برسد به دست حمید فرخنژاد؛ گلستان هفتم و حقیقت ماموران نیروی انتظامی
ایران وایر- جوی خون در گلستان هفتم؛ گفتوگو با علیرضا روشن
ایران وایر- روایتی دیگر از گلستان هفتم؛ سرها شکسته بینی بی جرم و بیجنایت
ایران وایر- شکنجه در خانه امن سپاه؛ یادداشت اختصاصی محمد شریفیمقدم از زندان تهران بزرگ
رادیو فردا- مستند «گلستان هفتم»؛ روایت پنج درویش از پشت میلههای زندان.
توانا- تماسگیرنده زندانی بود... به یاد بهنام محجوبی
مهدی فلاحتی- پنج ماه پیش همسر بهنام محجوبی جزئیات شکنجه بهنام را به رئیسی نوشته بود.
بهنام محجوبی: میخواهند مرا بکشند، خودم اعتصاب غذا میکنم.
ایران وایر- روایت تکاندهنده بهنام محجوبی از امینآباد: روی ما ادرار میکردند
روایت مادر پویا بختیاری٬ ناهید شیرپیشه که پسرش را کشتند و در حال حاضر خود و همسرش منوچهر بختیاری به جرم دادخواهی در زندان هستند٬ از آخرین وضعیت بهنام محجوبی، درویش زندانی.
صفحه آخر- بهنام محجوبی
پیام صوتی دردناک بهنام محجوبی از زندان اوین
روایت ابراهیم اللهبخشی: بهنام محجوبی را چطور کشتند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر