شنبه، ۲۷ مرداد ۱۴۰۳
صدای حسین شنبهزاده. تماس از زندان اوین با خانواده.
ای همرهِ تیهِ پورِ عمران
بگذشت چو این سَنینِ معدود
وآن شاهدِ نغزِ بزمِ عرفان
بنمود چو وعدِ خویشْ مشهود
وز مذبحِ زر چو شد به کیوان
هر صبحْ شمیمِ عنبر و عود
زان کو به گناه قومِ نادان
در حسرتِ روی ارضِ موعود
بر بادیه جان سپرده، یاد آر
علیاکبرخان دهخدا٬ مسمط «ز شمع مرده یادآر!» را به یاد میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل٬ مدیر روزنامه «صور اسرافیل» در دوره مشروطیت ایران که پس از به توپ بستن مجلس دستگیر شد و به همراه ملکالمتکلمین و قاضی ارداقی در باغشاه پس از شکنجه در مقابل محمدعلیشاه قاجار به قتل رسید٬ سرود و در روزنامهی صور اسرافیل که در سوئیس منتشر شد چاپ کرد.
درباره چگونگی سرایش این شعر، دهخدا در خاطرات خود نقل کردهاست که یک شب میرزا جهانگیرخان را در خواب دید که به او میگوید «چرا نگفتی که او جوان افتاد؟» دهخدا در عالم رویا چنین برداشت کرد که منظور جهانگیرخان این است که «چرا مرگ مرا در جایی نگفتی یا ننوشتی؟» و بلافاصله «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» به او الهام شد. او همان شب تا صبح سه بند اول این شعر را نوشت و روز بعد، ضمن اصلاح آنها، دو بند دیگر بر آن افزود.
دهخدا شعر را در ۱۷ اسفند ۱۲۸۷، در سومین و آخرین شماره نشریه صور اسرافیل، به همراه عکسی از میرزا جهانگیرخان چاپ کرد و بر بالای شعر نوشت: «وصیتنامهی دوست یگانهی من هدیهی برادری بیوفا به پیشگاه آن روح اقدس و اعلی»
«یاد آر ز شمع مرده»، یک مرثیه است که در سوگ میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل سروده شدهاست. البته شاعر در این شعر نه به نام میرزاجهانگیرخان و نه محمدعلی شاه اشارهای ندارد و اگر خود شاعر در نوشتههای خود سبب سرایش آن را ننوشته بود، نمیشد قرینهای مابین این شعر و آن واقعه یافت. به نوعی بدون اطلاع از این سابقه، میتوان آن را با هر ظلم، ظالم و مظلوم دیگری نیز منطبق کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر