۱۴۰۳ شهریور ۳۱, شنبه

بیاد جاوید نام محمدحسن ترکمان که نظاره‌گر نبود...

شاخه گلی بگذار...
به امید روزهایی که برایش جان سپردی محمدحسن
نظاره گر نباشید... 
ده بار بخون این جمله رو، تنها نذاریم همو توی جامعه
بعد از گذشت ۵ روز از این توییت برادرم رو کشتن چونکه نظاره‌گر نبود.
محمدحسن ترکمان (۱۲ آذر ۱۳۷۴ – ۳۰ شهریور ۱۴۰۱) 
یکی دیگه به من بگه اسلام خوبه ها ولی اینا درست اجراش نمیکنن از تخم آویزونش میکنم.
اسلام با خون رشد پیدا کرده است!
(خمینی سال ۵۹)
این توییت اینجا بمونه.
این کاربر نهایتاً تا۳ ماه دیگه درآمد +۱۰ رو تیک میزنه.
یعنی یکی دیگه بیاد به من بگه که من دیندار نیستم و مسلمون نیستم ولی امام حسین و دوست دارم و محرم گناه نمیکنم ، به هفتاد و دو روش سامورایی پارش میکنم.
فکر کن طرف میگه تتلو خداست، بهش میگم من گوش نمیدم. میگه پس چی گوش میدی، میگم مثلاً بتهوون و موتزارت معروفان که همه میشناسن.
میگه اینا کین 
اینا کییییین؟ 
جدی پرسید اینا کیییین خدااا
ما کارمون نسبت به بقیه کشورا برای یه تحول خیلی سخت تره. چون هنوز توی اجتماع کوچیکی به نام خانواده ی ۸۰ درصد از ماها داره به سبک جمهوری اسلامی اداره میشه و فقط ظاهرن آزادی بیان و عقیده داری پای عمل میشه(( اینجا خونه‌ی منه هر وقت رفتی خونه‌ی شوهر/خودت هر غلطی خواستی بکن))
قبل از مصرف مواد مخدر  / بعد از مصرف
اعتیاد خانمان سوزه دوستان
دلم یه بغل میخواد که فقط گریه کنم
دوست عزیز با عکس لختی کسی حال نمیکنی بلاک یا میوت کن ، شرم و حیا و فلان  و مزخرفات واسه تو معنی داره و خود توییتر آزاد گذاشته کسی اهلش باشه دنبال میکنه ، مثل اینه بری توی پیج سکسی هی زیرش فحاشی کنی 
خنده دار نیست برات؟
قاعدتاً نمیکنی همچین کاری، پس حال نمیکنی بلاک کن
خدا: اینجا یه قانونی داره که تو نباید...
حوا:
منو پشمک
از صبح که میرم سرکار، شب که برمیگردم اینجوری میاد میشینه روم
منی که حتی آزارم به سوسکم نمیرسه 
جهت بالا رفتن گوگولیٍ خونٍتون 
واقعاً چند وقت نیاز دارم یکی طی طول روز که نیستم به پشمک محبت کنه
انسان‌ها برای اینکه خود قضاوت نشوند ، در قضاوت دیگران عجله میکنند.
(توی توییتر مشهوده این جمله)
گاهی وقتا دلم سکوت مطلق میخواد
سکوتی که حتی فکرمم نتونه بشکنتش!
در کل حس خوب بدیم اگه امکان داره
گوشه ای از اتفاقات تلخ از سال ۹۸ تا به امروز این مملکت:
از دلایلی که ایرانیا فیلم ترسناک نمیسازن
گفتم آخر شبی یکم جوک بگم بخندیم
اگه با ما بیاید کمپ شبارو اینجوری میگذرونیم 
خوردن شراب توی لیوان ایرادش چیه که منتظرید برید بهشت از تو جوب بخورید؟
سلاح دفاعی من
شما رو نمیدونم ولی من به یه زندگی عادی راضی نیستم و تا کونمو نرارم تو ماشین مورد علاقم آروم نمیگیگیرم
مامان هنوزم قهرمانه...
برای محمدحسن ترکمان و مامان قهرمانش
چتای تلگرامتونو برید پایین، هرچی میرید پایین تر یه سری اکانتایی رو میبینی که دیلیت شدن، یه سریا لست سینشون مال سالها قبله، یه سریا اصلا یادت نیست کی هست ولی کلی باهاش چت کردی.
چیزی که یادت میمونه اینه که طرف چه آدم خوب یا بدی بود.
دیگه انتخابش با خودتونه کدوم باشید.
ما و پشمک سهممان از تو فقط نگاه کردن به قاب عکست شد داداش
نگران نباش مراقب پشمک هستیم
همون جوری که بوسش میکردی و نوازشش میکردی منم بوسش میکنم...
این جان نازنین که این‌گونه عاشقانه گربه‌اش را می‌بوسد، محمدحسن ترکمان است که روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در بابل با تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شد.
جالب است بدانید پدر محمدحسن در دوران جنگ ایران و عراق، ۸ سال اسیر جنگی بود.
کاش بودی...
و ما‌ چیکار میکنیم؟
هشتگ بعدی...
به دندان کشیده و با خون دل بزرگ کردم آنوقت با بی‌شرفی تمام٬ با گلوله تمام آرزوهایم را به زیر خاک فرستاده و آنوقت با کمال وقاحت تمام تبلیغ فرزند آوری هم میکنند...
محمد حسن عاشق رنگ نارنجی بود، منم رنگ نارنجی رو دوست دارم، این یه رازی ست میان ما، برای همین روی درختش ربان نارنجی بستم به رسم عاشقی ،اما ظاهرا بعضی احمقها، فکرکرده بودند علامت یا نشانه‌ای ست، آن را باز کرده بودند، امروز بازبه رسم عاشقی مان برایش ربان نارنجی بستم ، تا بداند
میشود روزی که خیابان‌ها و بزرگراه‌ها بنام فرزندان شهیدمان شود، قطعا خواهیم دید آن روز را...
حیف...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر