۱۴۰۳ دی ۳۰, یکشنبه

قاضی مقیسه و علی رازینی هردو مقابل ساختمان دادگستری به درک واصل شدند!

بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بِکُشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

«سیف فرغانی»
و هنوز زمستان ادامه دارد...
مارتین لوترکنیگ: « مظلومان تا ابد مظلوم باقی نمی‌مانند 
و اگر احساسات سرکوب شده آنها از طريق بی‌خشونتی آزاد نشود، به خشونت روی می‌آورند؛ اين يک تهديد نيست يک حقيقت تاريخی است!»

رژیمی که از سرکوب جنبش مدنی #زن_زندگی_آزادی مغرور و مسرور بود، صفحات بعدی تاریخ را نخوانده بود...
دانیال مقدم، خواننده معترض خطاب به جلادان قوه قضاییه از مقابل زندان اوین:
« این خشونتی که به خرج میدهید به خودتان برمیگردد!»
خواهر جاویدنام محمد قبادلو:
«محمد بخند، امروز انتقامت گرفته شد.» 
زمین گرده
قاضی مقیسه یکی از کشته شدگان امروز تهران است؛ آخرین شاهکار او اعدام هفت شهروند کُرد مهآبادی پس از پانزده سال حبس بود.
قاضی‌ که از قلمش خون می‌چکید.
هفت زندانی اهل تسنن، بازداشت، شکنجه و حکم اعدامشان در دادگاهی دو دقیقه ای و با جملاتی این چنینی مقیسه به پایان رسید : که «کُرد هستید این یه اعدام، سنی هستید این یک اعدام و سلفی هستید این یه اعدام» نشان از این داشت که هیچ ادلیه ای علیه آنها در پرونده وجود نداشت و آنها در پیشگاه هر انسان آزاده ای تبرئه شدند.
 قاضی مقیسه خطاب به سه عضو کانون نویسندگان با لحنی تهدید آمیز گفت: «اگر دست من بود شما را همین جا اعدام می‌کردم، حرام است که شما نفس بکشید.»
خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل.

«حافظ»
«حاج آقا مقیسه بفرمایید کفن!»
"راستش رو بگید، وبلاگ توی خونه‌ی کدوم یکی تون پیدا شده؟!"
این هم رقص منتخب از میان توییت‌ها! حتمن ببینید!
از ترس٬ عن تو کون آخوندها آلاسکا شده!
عاملین و آمرین!!! حالا همه‌ش‌ یه نفر بیشتر نبوده!!!
ما منتظر سومیش هستیم!
با یادی از مجید کاووسی فر؛ قهرمانی که چوبه دار جلاد را به سخره گرفت!
و آشغال نفرت‌انگیز و دزد مفتخور و خائنی که خود را رهبر انقلاب می‌داند ولی می‌گه من به هیچ وجه حاضر نیستم به خاطر اینکه مردم ایران آزادی به دست بیارن ذره‌ای از آزادی خودم رو که اینجا تو غرب دارم رو از دست بدم!
آبدارچی قهرمان٬ 
یادت گرامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر