به گزارش خبرنگار کلمه، این راهپیمایی بار دیگر به مردم یادآوری می کرد که دوسال پیش در چنین روزی حکومت به صورت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کرده است. آنها با حضور خود به حاکمیت نیز اتفاقات دو سال پیش را یاد آوری می کردند و نیز یاد آوری کردند که پس از دو سال سرکوب و ارعاب و کتک زدن مردم این تعداد جمعیت را باید جدی بگیرند چرا که آنها و دهها برابر این جمعیت مطالباتشان را فراموش نکرده اند. مردم در سکوت آرامش این راه پیمایی سکوت را انجام دادند .حضور مردم پررنگ بود و تا ساعتها پیاده روهای خیابان ولی عصر با گام های آرام مردم پر و خالی می شد .
طبق معمول همیشه و روال دو سال گذشته همه جای این مسیر و حتی در جاهایی غیر از این مسیر نیروهای امنیتی و انتظامی حضور پر رنگ داشتند و مردم را با خشم و غضب نگاه می کردند، مردمی که در این روز تنها کلام ارتباطی شان با یکدیگر لبخند بود آنها به یکدیگر لبخندهای معنی دار می زدند . وقتی مردم برای استراحت کردن گوشه ای را انتخاب می کردند یا حرکت شان را کمی کند می کردند خیلی زود نیروهای امنیتی ،بسیج و انتظامی و .. به مردم نزدیک می شدند و می گفتند حق توقف ندارند . آنها در اعتراض مردم که می گفتند ما فقط در حال استراحت هستیم اغلب با خشم این ماموران روبرو می شدند که تهدید کنان از مردم می خواستند زودتر حرکت کنند . کلماتی چون حرکت کن ، نایست و زودتر برو مدام بر زبان آنان جاری بود .
مانور وحشت هم در خیابانهای شهر جریان داشت موتور سوارانی که با صدای بلند در خیابان حرکت می کردند و موتورهایشان صدای عجیبی می کرد . آنها همچنین با باتوم هایشان بر میله های فلزی خیابان می کشیدند تا با ایجاد این صدای بلند مردم را بترسانند .
ا زهمان ابتدای شروع تظاهرات بازداشت معترضان آغاز شد . آنها حتی سکوت یک معترض را هم تحمل نمی کردند وهر کس را که دلشان می خواست صدا می کردند و بعد از چند لحظه ای بگو و مگو به داخل خودرو هایشان می راندند . هر چند همه مردم به این بازداشتها اعتراض می کردند، اما اغلب بازداشت شدگان در آرامش کامل بودند. پلیس بی توجه به اعتراض مردم ، معترضان را می برد .
در حد فاصل این خیابان بارها درگیری های رخ داد . درگیری های که با تحریک ماموران حکومت انجام می شد چرا که مردم فقط در سکوت راه می رفتند و هیچکس شعار نمی داد. آنها هر جا که جمعیت را کمی به هم فشرده تر و متمرکز تر می دیدند به آنها حمله می بردند و با شوکر و باتوم به جان شان می افتادند و بعد هم جمعیت زیادی را بازداشت و می بردند . روبروی پارک ساعی و بعد از بیمارستان دی امروز چنین درگیری هایی رخ داد .
بعد از بیمارستان دی در خیابان ولی عصر تهران دو مینی بوس قدیمی که روی آنها نوشته شده بود شهرداری تهران و توسط نیروهای لباس شخصی اداره می شد پر بود از زنان و مردانی که فقط در پیاده روهای خیابان ولی عصر راه پیمایی سکوت می کردند . یکی از مینی بوس ها با مردان و پسران جوان پر شده بود و دیگری با زنان . نه تنها تمام صندلی های این دو مینی بوس پر بود که تمام ماشین هم پر از بازداشت شدگان بود و حتی دیگر جایی برای ایستادن نداشت . نیروهای بسیج و لباس شخصی به اعتراض دستگیر شدگان هیچ توجهی نمی کردند و به زور بقیه دستگیر شدگان را هم در مینی بوسی که حالا دو برابر ظرفیتش مسافر داشت سوار می کردند.
ونهای نیروی انتظامی هم همین طور بود و اینجا و آنجا پر از معترضان شده بودند و مردم با تعجب می پرسیدند چرا آنقدر بازداشت می کنند ؟ مگر ما چه کار می کنیم.ما که فقط در آرامش راه پیمایی می کنیم؟
نیروهای امنیتی و انتظامی همین طور مردم را به نوعی تحریک به شعار دادن می کردن مثلا در جاهایی فریاد الله اکبر سر می دادند تا ببینند مردم چه عکس العنلی نشان می دهند مردم اما با سکوت و لبخند به این رفتارها پاسخ می دادند . مردم امروز با آرامش عجیبی همه چیز را نظاره می کردند.
خبرهای رسیده به کلمه نیز حاکی است بسیاری از بازداشت شدگان آزاد شده اند.
حاشیه ها:
-امروز نیروهای بسیج با جلیقه های پلنگی ، ماموران سپاه با جلیقه هایی خاکی رنگ که بر پشت بیشتر آنها نوشته شده بود سپاه منطقه بهشتی ، ماموران یگان امداد با لباسهای سراپا مشکی ، لباس شخص ها ، ماموران وزارت اطلاعات ، ماموران گارد ضد شورش و نیروی انتظامی در همه جای خیابان ولی عصر دیده می شدند.
- بازهم حضور جوانان موسوم به بسیجی که کمتر از پانزده سال داشتند در خیابانهای شهر مشهود بود. جوانانی که لابه لای جمعیت می چرخیدند و سعی می کردند به حرفهای تظاهرات کنندگان گوش دهند و با اطلاع به مافوق شان خودی نشان دهند.
- فیلمبرداری از تظاهرات کنندگان به صورت علنی انجام می شد . ماموران امنیتی از همه مردمی که در خیابانها پیاده روی می کردند با آرامش تمام فیلمبرداری می کردند و در اعتراض مردم هم هیچ پاسخی نمی دادند.
-هر کس لباس یا نماد سبز رنگی با خود همراه داشت دستگیر می شد. چند پسر جوان با تی شرت سبز بازداشت شدند. یکی از ماموران لباس شخصی سر یکی از این جوانان را به در خودرویی که قرار بود سوار آن شود کوبید وبا عصبانیت گفت دیگر موسوی و رنگ سبزش برای همیشه مرده است . او این جوان را داخل مینی بوسی کرد که پر از جوانان معترض بازداشت شده بود.
- امروز حضور زنان و مردان مسن بسیار پر رنگ بود و مثل همیشه زنان در این تجمع هم حضور پرنگ تری داشتند.
- برخی خیابانها برای تردد موتور سواران معمولی بسته شده بود یکی از این موتور سواران رو به ماموران نیروی انتظامی فریاد زد ما هم از خودتان هستیم آمده ایم تا کتک بزنیم!
- امروز پیرمردی که از شهروندان معترض بود و به کندی حرکت می کرد و در پاسخ بدو و تند حرکت کن نیروهای امنیتی به آنها گفت که یک خس و خاشاک که این همه ترس ندارد، آن مامور به سوی پیرمرد حمله کرد تا بازداشتش کند اما با اعتراض شدید مردم مواجه شد و آنها او را رها کردند.
طبق معمول همیشه و روال دو سال گذشته همه جای این مسیر و حتی در جاهایی غیر از این مسیر نیروهای امنیتی و انتظامی حضور پر رنگ داشتند و مردم را با خشم و غضب نگاه می کردند، مردمی که در این روز تنها کلام ارتباطی شان با یکدیگر لبخند بود آنها به یکدیگر لبخندهای معنی دار می زدند . وقتی مردم برای استراحت کردن گوشه ای را انتخاب می کردند یا حرکت شان را کمی کند می کردند خیلی زود نیروهای امنیتی ،بسیج و انتظامی و .. به مردم نزدیک می شدند و می گفتند حق توقف ندارند . آنها در اعتراض مردم که می گفتند ما فقط در حال استراحت هستیم اغلب با خشم این ماموران روبرو می شدند که تهدید کنان از مردم می خواستند زودتر حرکت کنند . کلماتی چون حرکت کن ، نایست و زودتر برو مدام بر زبان آنان جاری بود .
مانور وحشت هم در خیابانهای شهر جریان داشت موتور سوارانی که با صدای بلند در خیابان حرکت می کردند و موتورهایشان صدای عجیبی می کرد . آنها همچنین با باتوم هایشان بر میله های فلزی خیابان می کشیدند تا با ایجاد این صدای بلند مردم را بترسانند .
ا زهمان ابتدای شروع تظاهرات بازداشت معترضان آغاز شد . آنها حتی سکوت یک معترض را هم تحمل نمی کردند وهر کس را که دلشان می خواست صدا می کردند و بعد از چند لحظه ای بگو و مگو به داخل خودرو هایشان می راندند . هر چند همه مردم به این بازداشتها اعتراض می کردند، اما اغلب بازداشت شدگان در آرامش کامل بودند. پلیس بی توجه به اعتراض مردم ، معترضان را می برد .
در حد فاصل این خیابان بارها درگیری های رخ داد . درگیری های که با تحریک ماموران حکومت انجام می شد چرا که مردم فقط در سکوت راه می رفتند و هیچکس شعار نمی داد. آنها هر جا که جمعیت را کمی به هم فشرده تر و متمرکز تر می دیدند به آنها حمله می بردند و با شوکر و باتوم به جان شان می افتادند و بعد هم جمعیت زیادی را بازداشت و می بردند . روبروی پارک ساعی و بعد از بیمارستان دی امروز چنین درگیری هایی رخ داد .
بعد از بیمارستان دی در خیابان ولی عصر تهران دو مینی بوس قدیمی که روی آنها نوشته شده بود شهرداری تهران و توسط نیروهای لباس شخصی اداره می شد پر بود از زنان و مردانی که فقط در پیاده روهای خیابان ولی عصر راه پیمایی سکوت می کردند . یکی از مینی بوس ها با مردان و پسران جوان پر شده بود و دیگری با زنان . نه تنها تمام صندلی های این دو مینی بوس پر بود که تمام ماشین هم پر از بازداشت شدگان بود و حتی دیگر جایی برای ایستادن نداشت . نیروهای بسیج و لباس شخصی به اعتراض دستگیر شدگان هیچ توجهی نمی کردند و به زور بقیه دستگیر شدگان را هم در مینی بوسی که حالا دو برابر ظرفیتش مسافر داشت سوار می کردند.
ونهای نیروی انتظامی هم همین طور بود و اینجا و آنجا پر از معترضان شده بودند و مردم با تعجب می پرسیدند چرا آنقدر بازداشت می کنند ؟ مگر ما چه کار می کنیم.ما که فقط در آرامش راه پیمایی می کنیم؟
نیروهای امنیتی و انتظامی همین طور مردم را به نوعی تحریک به شعار دادن می کردن مثلا در جاهایی فریاد الله اکبر سر می دادند تا ببینند مردم چه عکس العنلی نشان می دهند مردم اما با سکوت و لبخند به این رفتارها پاسخ می دادند . مردم امروز با آرامش عجیبی همه چیز را نظاره می کردند.
خبرهای رسیده به کلمه نیز حاکی است بسیاری از بازداشت شدگان آزاد شده اند.
حاشیه ها:
-امروز نیروهای بسیج با جلیقه های پلنگی ، ماموران سپاه با جلیقه هایی خاکی رنگ که بر پشت بیشتر آنها نوشته شده بود سپاه منطقه بهشتی ، ماموران یگان امداد با لباسهای سراپا مشکی ، لباس شخص ها ، ماموران وزارت اطلاعات ، ماموران گارد ضد شورش و نیروی انتظامی در همه جای خیابان ولی عصر دیده می شدند.
- بازهم حضور جوانان موسوم به بسیجی که کمتر از پانزده سال داشتند در خیابانهای شهر مشهود بود. جوانانی که لابه لای جمعیت می چرخیدند و سعی می کردند به حرفهای تظاهرات کنندگان گوش دهند و با اطلاع به مافوق شان خودی نشان دهند.
- فیلمبرداری از تظاهرات کنندگان به صورت علنی انجام می شد . ماموران امنیتی از همه مردمی که در خیابانها پیاده روی می کردند با آرامش تمام فیلمبرداری می کردند و در اعتراض مردم هم هیچ پاسخی نمی دادند.
-هر کس لباس یا نماد سبز رنگی با خود همراه داشت دستگیر می شد. چند پسر جوان با تی شرت سبز بازداشت شدند. یکی از ماموران لباس شخصی سر یکی از این جوانان را به در خودرویی که قرار بود سوار آن شود کوبید وبا عصبانیت گفت دیگر موسوی و رنگ سبزش برای همیشه مرده است . او این جوان را داخل مینی بوسی کرد که پر از جوانان معترض بازداشت شده بود.
- امروز حضور زنان و مردان مسن بسیار پر رنگ بود و مثل همیشه زنان در این تجمع هم حضور پرنگ تری داشتند.
- برخی خیابانها برای تردد موتور سواران معمولی بسته شده بود یکی از این موتور سواران رو به ماموران نیروی انتظامی فریاد زد ما هم از خودتان هستیم آمده ایم تا کتک بزنیم!
- امروز پیرمردی که از شهروندان معترض بود و به کندی حرکت می کرد و در پاسخ بدو و تند حرکت کن نیروهای امنیتی به آنها گفت که یک خس و خاشاک که این همه ترس ندارد، آن مامور به سوی پیرمرد حمله کرد تا بازداشتش کند اما با اعتراض شدید مردم مواجه شد و آنها او را رها کردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر