بر اساس گزارشات تلفنی سایر همنوردان ایرانی و خارجی که همراه لیلا در صعود قله شرکت داشتهاند پیکر لیلا پس از ٣٠٠ متر سقوط در ارتفاع نزدیک به ٧٧٠٠ متری جبههی پاکستان در مکانی خارج از مسیرمتوقف میشود.
هم اکنون سایر صعودکنندگان در صحت و سلامت در کمپ سوم مستقر میباشند.
لیلا اسفندیاری پیش از این، با سرپرستی تیمی ٦ نفره موفق شده بود قله دشوار نانگاپاربات به ارتفاع ٨١٢٦ متر را صعود کند و سال گذشته نیز بر قلهی کیتو، دشوارترین کوه جهان ، تلاشی ستودنی انجام داده بود.
باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند، درگذشت این قهرمان بزرگ کوهنوردی را به خانوادهی او، همنوردانش در باشگاه ، جامعهی کوهنوردی و عموم هموطنان ایرانی تسلیت میگوید.بيانيه خانواده اسفندياری در سوگ شادروان ليلا اسفندياری
خانواده شادروان ليلا اسفندياری بيانيه ای را به شرح ذيل تقديم باشگاه كوهنوردی و اسكی دماوند نمودند:
گسترش مرزهای محدود توانایی، مقابله با محرومیتهای قراردادی و اثبات شایستگیهای زنان، آرمانهایی بودند که لیلا پرداختن به آنها را در کوهنوردی یافته بود و چه خوش درخشید و توانمند بود در مجال کوتاهی که برای زیستن داشت.
خانواده شادروان ليلا اسفندياری بيانيه ای را به شرح ذيل تقديم باشگاه كوهنوردی و اسكی دماوند نمودند:
گسترش مرزهای محدود توانایی، مقابله با محرومیتهای قراردادی و اثبات شایستگیهای زنان، آرمانهایی بودند که لیلا پرداختن به آنها را در کوهنوردی یافته بود و چه خوش درخشید و توانمند بود در مجال کوتاهی که برای زیستن داشت.
او تمامی فرصتها و اندوختهی زندگیاش را صرف کوهنوردی کرد و سرانجام در جایی آرام گرفت که آرزویش را داشت.
ما، خانوادهی اسفندیاری، با دلی آکنده از اندوه، به تصمیم لیلا در انتخابش احترام می گذاریم و بر اساس خواستهی خودش، پیکر پاکش را در همان نقطهای که هست به کوههای بلند، پاک و پر برف گاشربروم می سپاریم.
جایی که تا ابد چشم انداز زیبای کوهستان قراقروم را برای او به منظر خواهد داشت.
سخت زیست و زیبا رفت
خانواده لیلا اسفندیاری ۱/۵/۱۳۹۰
لیلا رفت
لیلا اسفندیاری کوهنورد نام آشنا دیروز جمعه حوالی ظهر و این بار بی صدا و در سکوت و خلوت برای صعود به گاشربروم یک و دو رفت .در حالی که اول کار خسته بود از این همه دوندگی برای تامین مخارج یک صعود و گله مند از عدم یاری نهادهای مسئول خاصه فدراسیون کوهنوردی و تنها جرمش! را کوهنورد مستقل بودن خود می دانست. آنچه که مسلم است لیلا دختری است جسور و آرزوهای بلندی در سر دارد و برای منی که از نزدیک شاهد تلاشهایش برای این صعود بودم می دیدم که هیچ مانعی نتوانست او رابرای رسیدن به آنچه که هدفش است و می خواهد باز دارد.
لیلا رفت با تمام کاستی ها و سختیهایی که سد راهش شده بود اما مسلما" اگر موفق شود این صعود به نام ایران و زن ایرانی نیز تمام خواهد شد.
لیلا اسفندیاری کوهنورد نام آشنا دیروز جمعه حوالی ظهر و این بار بی صدا و در سکوت و خلوت برای صعود به گاشربروم یک و دو رفت .در حالی که اول کار خسته بود از این همه دوندگی برای تامین مخارج یک صعود و گله مند از عدم یاری نهادهای مسئول خاصه فدراسیون کوهنوردی و تنها جرمش! را کوهنورد مستقل بودن خود می دانست. آنچه که مسلم است لیلا دختری است جسور و آرزوهای بلندی در سر دارد و برای منی که از نزدیک شاهد تلاشهایش برای این صعود بودم می دیدم که هیچ مانعی نتوانست او رابرای رسیدن به آنچه که هدفش است و می خواهد باز دارد.
لیلا رفت با تمام کاستی ها و سختیهایی که سد راهش شده بود اما مسلما" اگر موفق شود این صعود به نام ایران و زن ایرانی نیز تمام خواهد شد.
بالشخصه برایش آرزوی موفقیت می کنم.
فرشید داوودی، وبلاگ طنز کوه
در خاتمه دو روز قبل از حرکت لیلا متنی را در پاسخ یک سوال مصاحبه مجله ای برایش نوشتم و ارسال کردم که اینجا انتشار می دهم و دلایل و انگیزه های لیلا برای رو آوردن به این ورزش را تا حدودی نشان می دهد.
چرا شما به عنوان یک زن چنین ورزش سنگینی را انتخاب کردید؟
چرا شما به عنوان یک زن چنین ورزش سنگینی را انتخاب کردید؟
چرایی این مسئله شاید نیاز به یک واکاوی زیادی داشته باشد و گاهی خودم هم به این موضوع فکر کردم اما بسیاری از انگیزه های نهفته در انتخاب این ورزش را نمی دانم ولی تصور می کنم برخی از این انگیزه هایی که مرا واداشت به این ورزش سنگین رو بیاورم بخشی به روحیات مواجهه با ناشناخته ها بود ، بخشی باور اینکه من نیز می توانم و بخشی به مبارزه با محدودیتهای اجتماعی غلطی که به زنان تحمیل شده و هیچ منافانتی هم با شرع نداشته و ندارد بنابراین دیدم برای رسیدن به آنچه که شان و منزلت و جایگاه من به عنوان یک زن هست باید مبارزه کنم تا تلقی و باورهای غلطی که از زن در اذهان ساخته شده شکسته شود و زن را موجودی نپندارد که حیطه و شعاع حرکتش باید در چارچوب خانه و آشپزخانه باشد. من این را باور نداشتم و با تمام وجود می خواستم این باورهای غلط را بشکنم چرا که شرع نیز برای حرکت و تلاش و حضور زن در بطن جامعه با رعایت موازین دینی محدویتی قائل نیست.
از کودکی عاشق دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بودم و همیشه کنجکاو شناخت ناشناخته ها و این باور را داشتم که با حفظ تمام جوانب زنانگی خود از جنس دیگرم مرد چیزی کم ندارم و من هم می توانم در عرصه ستیز با مشکلات همچون مردها در جامعه حضور داشته باشم آشنایی من با ورزش سنگین کوهنوردی بطور اتفاقی بود و وقتی اولین بار پای بر کوه گذاشتم حس کردم تواناییش را دارم از طرفی عاشق کوه و زیباییها نهفته و اسرار خاموش و ناگفته هایش شدم و از طرف دیگر کوهنوردی را بعنوان عرصه ای برای ارضای روحیه مبارزه طلبی هایم با سختیها دیدم و این بود که شروع کردم.
شاید اگربطور اتفاقی با کوه آشنا نمی شدم این حس خود را در جایی دیگر و و ورزشی دیگر تجربه می کردم اما در حال حاضر از این روند راضی هستم و دوست دارم تا جایی که توان دارم با قله ها و کوهها در عین رفاقت رقابت سالم داشته باشم و هر گاه بر فراز قله ای می ایستم حس توانستنم ارضا می شود.
این ورزش تاثیرات بسیاری در من و زندگی ام داشت و آموختم در شرایط سخت چگونه خود را با محیط و مشکلات تطبیق دهم با آرامش فکر کنم و بهترین راه حل را انتخاب کنم و من همه این ها را از ستبری و آرامش کوهها فرا گرفتم.
شاید اگربطور اتفاقی با کوه آشنا نمی شدم این حس خود را در جایی دیگر و و ورزشی دیگر تجربه می کردم اما در حال حاضر از این روند راضی هستم و دوست دارم تا جایی که توان دارم با قله ها و کوهها در عین رفاقت رقابت سالم داشته باشم و هر گاه بر فراز قله ای می ایستم حس توانستنم ارضا می شود.
این ورزش تاثیرات بسیاری در من و زندگی ام داشت و آموختم در شرایط سخت چگونه خود را با محیط و مشکلات تطبیق دهم با آرامش فکر کنم و بهترین راه حل را انتخاب کنم و من همه این ها را از ستبری و آرامش کوهها فرا گرفتم.
من در درجه ی اول یک انسان مثل تمام انسانها و زن بودن ثانویت منست پس هر آن چه که مردان از پس آن بر آیند من هم می توانم.
این مسئله شاید و این حرکت من به نوعی رساندن زنان به این باورهم باشد که اگر بخواهند میتوانند به هر چه دوست دارند برسند و از مشکلات و مبارزه هراسی به دل راه ندهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر