۱۴۰۳ آبان ۱۴, دوشنبه

«از اتهام جاسوسی در مورد من صحبت نکنید.»

پیام حسین شنبه‌زاده از زندان:
«گاهی زندانی‌هایی از بیرون میان و بعضاً من رو می‌شناسن. بهم می‌گن، بین شوخی و جدی، هنوز افرادی هستن که عنوان اتهامیِ جاسوسی رو در مورد من به‌کار می‌برن. نوعاً به شوخی البته.
من کاري با نفْسِ اتهام جاسوسی و این‌که جاسوس‌های واقعی چه کساني هستن ندارم، اما به‌هرحال عنوانِ جاسوسی اتهامیه که پشتِ دوستانِ آدم رو می‌لرزونه. واقعیت اینه که اتهاماتِ من که سرش به جاسوسی‌ـ‌ماسوسی می‌خورد، سر ضرب، تو همون مرحلهٔ بازپرسی برائت خورد.
یعنی اتهامات بی‌اساس، فقط کار بازجوم بود؛ ظالم‌ترین انساني که در عمرم دیده‌م یا شنیده‌م. حتی به این اتهامات محاکمه هم نشدم. تأکید می‌کنم، حتی به این اتهامات محاکمه هم نشدم. تو بازپرسی برائت خورد.
باکم از رِندانِ تیرانداز نیست
طعنۀ تیرآورانم می‌کُشد
(یک کلمه تو این بیت به صلاح‌دید خودم تغییر کرد.)
الآن اتهاماتي که من باهاش به حبس محکوم شدم، طبقِ پرینتِ قضایی، عیناً و واو به واو ایناست:
"تبلیغ علیه نظام اهانت به مقدسات اهانت به بنیانگذار ج.ا. اهانت به رهبری فعالیت تبلیغی به نفع رژیم غاصب رژیم"
عینِ اتهاماتیه که برام نوشتن. «رژیم غاصب رژیم.» ظاهراً همه‌ش تو برگۀ پرینت جا نشده؛ «رژیم غاصب رژیم صهیونسیتی» باید بوده باشه که البته از ایرادِ نحوی هم خالی نیست.
در هر حال من تا ابد خودم رو #زندانی_نقطه می‌دونم. این لقب اگرچه از طعن و طنزی خالی نیست ولی برای خودم برازنده می‌دونمش. حبس این سِریِ من به قدر کافی، و بیشتر از کافی، با عُسر و حرَج و مشقّت می‌گذره.
از شما دوستای عزیزم اگه لیاقتي در نظرِ عزیزتون دارم خواهش می‌کنم به شوخی و جدی، از این اتهام جاسوسی در مورد من صحبت نکنید.
گرچه می‌دونم حتی نفر دومِ خبیث‌ترین و بد ذات‌ترین موجود عالم هم احتمالاً این اتهام رو در مورد من جدی نمی‌گیره، ولی همین شوخیش هم باعثِ فشار بیشتر روی این مشقّت‌هام می‌شه و به اصطلاحِ زندونیا باعث می‌شه بیشتر «حبس تو حبس» بشم.
فدای همگی،
حسین
آبان ۱۴۰۳»
این دو کلمه رو هم از لیسک رضا پهلوی بخوانید
البته ایشان پیش از آنکه با چرخش ۱۸۰ درجه ای سطل‌عن‌طلب شوند دیدگاه دیگری در مورد رضا پهلوی و پدرش داشتند که این هم البته از معجزات صندوق اعتصابات است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر