روز جهانی حیوانات در سال ۱۹۳۱ توسط گروهی از زیست شناسان شهر فلورانس برای نشان دادن اهمیت و ضرورت حفظ گونه های در معرض خطر و در حال انقراض پایه گذاری گردید. به تدریج و از آن زمان به بعد همه گونه های حیوانی به دایره این روز وارد شدند و تعداد کشورهایی که این روز را گرامی داشتند افزایش یافت.
روز حیوانات جهانی منحصر به یک فرد، سازمان یا کشوری نیست و از آن همه حیوانات و دوستداران حیوانات است.
هر چند که در ایران، در این روز، بطور رسمی مراسمی اجرا نمی شود، ولی هستند کسانی که منتظر فرا رسیدن این روز نمیمانند و تا آنجا که در توانشان است در راه حمایت از حقوق حیوانات و حفاظت از محیط زیست گام برمیدارند.
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن جوان ٢٢ ساله افغانی که برای نجات سگی به داخل استخر رفته بود و جان خود را از دست داد، فرا رسیدن این روز را به تمامی حامیان حیوانات شادباش میگویم.
مزرعه حیوانات آقای خزلی!
چهار عقاب، پنج جغد، چهار سگ شپرد، ١٦ گربه اهلی، یک گربه وحشی و یک اسب و دهها شغال، مرغ، خروس، اردک، غاز و مرغابی همه اهالی مزرعه حیوانات آقای خزلی هستند. بیشتر اهالی این مزرعه رانده شدگان طبیعتند که به خانه او در روستای گل آقایی کوچصفهان پناه آورده اند.
به گزارش خبرنگار مهر، وسط زمین هشت هزار متری ساختمان ویلای صاحب مزرعه قرار گرفته است. درب این مزرعه به روی همه حیواناتی که از روستاییان و محیط زیست گیلان رنجیده اند باز است.
کوروش خزلی ده سال پیش با دو دکترای حقوق و فلسفه از اتریش به ایران آمد و با محیط زیست کوچصفهان گیلان چنان خو گرفته که حاضراست با وجود تحصیلات عالی که دارد یک کارمند ساده در اداره محیط زیست گیلان باقی بماند در حالی که می توانست به دنبال یک کار نان و آبدار برود که حداقل به دلیل چند ساعت تاخیر ١٥٠ هزار تومان از حقوقش کم نکنند!
پی نوشت:
توضیحی در مورد پناهگاه حیوانات دکتر خزلی
لطفن این توضیح بسیار مهم را در این پست بخوانید
این توضیح را بدهکار تمامی حامیان واقعی حیوانات در ایران هستم که در کمال یکرنگی و پاکدلی، شبانه روز، با امکانات اندک و محدود، در سخت ترین شرایط، بدون هیچگونه پشتیبانی، از خواب و خوراک، تفریح و مال و آسایش خود مایه می گذارند تا سرپناهی باشند برای حیوانات رنج کشیده ایران و مرهمی برای زخم هایشان...
گنجشکی که چندین ماه را در ایستگاه متروی حسن آباد گرفتار شده بود رهاسازی شد.
دیده بان حقوق حیوانات: گنجشک متروی حسن آباد که به نیت رهاسازی زنده گیری شده بود، پس از طی دوره سازگاری با شرایط طبیعی جمعه گذشته در پارک پردیسان تهران رهاسازی شد. این گنجشک در عمق ۳۰ متری در ایستگاه مترو گرفتار شده و بیش از شش ماه را در همان شرایط سر کرده بود.
رها سازی سنجاب در طبیعت
دیده بان طبیعت بختیاری: پنج شنبه ۸/۷/۱۳۸۸ – خانم شهرزاد فقهی، در اقدامی قابل تحسین با همراهی پدر و مادر عزیز و قابل احترامش، پس از طی ۲۰۰ کیلومتر جاده کوهستانی، به رغم انس و الفتی که در این مدت ۶ ماهه بین آنها و این سنجاب برقرار شده بود، آنرا در دامان جنگل های هلن رها کردند تا بار دیگر عشق به طبیعت مردم ایران زمین را به نمایش گذارند.
این بانوی هم وطن یادمان انداخت که فراموش نکنیم ما در سرزمینی به نام ایران زندگی می کنیم که بر بلندای تمدنی ۲۵۰۰ ساله واقع شده است و حاکم و فرمانروایش در ۲۵ قرن پیش به مردمانش اینچنین گفته است:
«به فهم آب رسیدن و گندم را گرامی داشتن، این آئین من است. پس هر که رونده ای را بیازارد، جهان را آزرده است، او که درختی بیفکند بی اجاق خواهد مرد، او که آب را بیالاید روان خویش را آلوده است»
در روز جمعه مورخ سوم تیرماه ١٣٩٠، تیم هیلو متشکل از آقایان: سعید سلیمانی، هرمز لطفی، مسعود خلدی رضایی و رامین خورشیدی، پرنده ای شکاری، از نوع "کورکور سیاه" را پس از ٥ ساعت کوهنوردی در آفتاب گرم تابستانی، در میان صخره های بیستون رها ساختند.
این لحظات زیبا، چهاردهمین باری بود که برای گروه هیلو تکرار می شد و چندی پیش نیز شانزدهمین پرنده به آغوش طبیعت بازگردانیده شد.
رهایی دوباره سگها از دانشکده دامپزشکی
جمعه ٦ خرداد ٩٠ ماده سگی به همراه دو توله شیرخوارش که جهت آموزش در شرایط بسیار نامناسبی نگهداری میشدند و در انتظار تشریح و مرگ بودند از یکی از دانشکدههای دامپزشکی توسط گروه «مخالفان آزمایش روی حیوانات» از مرگ نجات داده و به روستایی اطراف تهران منتقل شدند.
١٣ سگ از نژادهای مختلف از اشپیتز تا سگهای بزرگ گله که گوش برخی بریده شده بود در قفسهای تنگ یک متری با سقفی بسیار کوتاه، در شرایطی کاملاً غیربهداشتی و ظالمانه نگهداری میشدند. در هر قفس چند سگ بدون آنکه مکانی مناسب جهت حرکت یا چرخش داشته باشند، قرار داشت. و متاسفانه مسئولان دانشکده دامپزشکی مدتها بود که به نظافت محل نگهداری این سگها توجهی نکرده و بوی غیر قابل تحمل عفونت فضا را پر کرده بود.
سگها حتی روزی یكبار هم برای ادرار و مدفوعشان از قفس خارج نشده و مجبور هستند در سلولهای متعفن غذا بخورند و بخوابند.
آنها روی باتلاقی از مدفوع و ادرار و مکانی كه مدتهاست رنگ نظافت را به خود ندیده قرار دارند. به طوری كه ادرار و مدفوع در کف محل نگهداریشان شناور مانده و این حیواناتِ بیدفاع كه از درك و حساسیت زیادی برخوردارند مجبور هستند در چنین مکانهایی زندگی کنند.
نه! اشتباه نمیکنید این دو عکس متعلق به یک گربه است!
دیده بان حقوق حیوانات: آزاده محجوب، بانوی خوش قلبی که در این مدت پرستار مانا بوده سرنوشت شگفت انگیز این گربه را چنین توصیف می کند:
مانا در اواسط آذر۸۹ توسط یک پسر نوجوان در شهرک مسکونی پردیسان شهر رشت پیدا شد. وقتی بدست من رسید جز پوست و استخوان خالص نبود و وزنی حدود ۳۰۰ گرم داشت. گفته میشد که حداقل ۳ هفته است که به این روز افتاده و تنها با دستها قادر به راه رفتن بود. زخم های بسیار عمیقی در دم، انتهای ستون فقرات، پشت پنجه ی پاها و روی رانها داشت. اختیار دفع نداشت. توان حرکت دادن دمش را هم نداشت. خوشبختانه بعد از چند روز توانایی دفع را بدست آورد و بعد هم قدرت حرکت دم را. هر روز در حمام آبگرم ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ماساژ میگرفت تا بالاخره بعد از دو هفته اولین نشانه های روی پا ایستادن در او مشاهده شد. قبل از جان گرفتن کامل پاها بیشتر وقتها خواب بود یا بی حرکت روی زمین دراز میکشید و با حسرت به بازی گربه های دیگر نگاه میکرد. برایش نام مانا را برگزیدم تا نیروی مثبت این واژه به برگشت سلامتش کمک کند. حال امروز مانا با شیطنت زیادش به هیچ روی با روزگار فلج بودنش قابل مقایسه نیست…
بجاست که از تلاش خالصانه ی دکتر وحید رضاخانی (کلینیک آهو- رشت) تقدیر به عمل بیاورم. هرچند که هرگز نخواهم توانست کمکی را که ایشان و همسرشون دکتر مروارید پشدار در حق حیوانات میکنند جبران کنم.
خانه گربه ها
برگرفته از وبلاگ گربه ایرانی (ژاله فتوره چی): دیروز با چند دوست مهربان رفتم به دیدن خانم دخیلی.. که دورادور اسمش را زیاد شنیده بودم و خیلی ها انگ دیوانگی و دلخوشی را به او چسانده اند . خانم میانسالی که در کنار ٩٠ گربه زندگی میکنه و برای خودش یک پناهگاه گربه ها درست کرده. به خاطر آزار مردم سالها قبل از تهران گریخته و در شهرهای حاشیه خانه خلوت گیر آورده تا با آرامش بیشتری در کنار گربه هایش زندگی کنه که متاسفانه چندین بار با اعتراض دهاتی ها مواجه شده و از ترس محل زندگیش را تغییر داده. چند ماه قبل در در خانه ای در هشتگرد زندگی میکرد که اهالی اعتراض کرده و در سرمای زمستان لوله های گاز خانه اش را با اره بریدند و این زن به تنهائی چندین روز را در سرمای زیر صفر گذراند و بقول خودش شبها وسط گربه ها میخوابید تا گرمای تن آنها را کسب کرده و یخ نزنه . تا اینکه به محل کنونی که یکی از هنرمندان حیوان دوست ایرانزمین در اختیارش گذاشته، انتقال داده شد…
نجات دادن قورباغه های عاشق، توسط عاشقان راستین طبیعت
کل ماجرا را در دل نوشته های درویش بخوانید.
و مطمئن هستم تعداد اینگونه انسانهای ارزشمند در جامعه ما کم نیست اما متاسفانه حکومتی بر ایران ما حکمفرماست که بویی از انسانیت نبرده...
روز حیوانات جهانی منحصر به یک فرد، سازمان یا کشوری نیست و از آن همه حیوانات و دوستداران حیوانات است.
هر چند که در ایران، در این روز، بطور رسمی مراسمی اجرا نمی شود، ولی هستند کسانی که منتظر فرا رسیدن این روز نمیمانند و تا آنجا که در توانشان است در راه حمایت از حقوق حیوانات و حفاظت از محیط زیست گام برمیدارند.
ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن جوان ٢٢ ساله افغانی که برای نجات سگی به داخل استخر رفته بود و جان خود را از دست داد، فرا رسیدن این روز را به تمامی حامیان حیوانات شادباش میگویم.
مزرعه حیوانات آقای خزلی!
چهار عقاب، پنج جغد، چهار سگ شپرد، ١٦ گربه اهلی، یک گربه وحشی و یک اسب و دهها شغال، مرغ، خروس، اردک، غاز و مرغابی همه اهالی مزرعه حیوانات آقای خزلی هستند. بیشتر اهالی این مزرعه رانده شدگان طبیعتند که به خانه او در روستای گل آقایی کوچصفهان پناه آورده اند.
به گزارش خبرنگار مهر، وسط زمین هشت هزار متری ساختمان ویلای صاحب مزرعه قرار گرفته است. درب این مزرعه به روی همه حیواناتی که از روستاییان و محیط زیست گیلان رنجیده اند باز است.
کوروش خزلی ده سال پیش با دو دکترای حقوق و فلسفه از اتریش به ایران آمد و با محیط زیست کوچصفهان گیلان چنان خو گرفته که حاضراست با وجود تحصیلات عالی که دارد یک کارمند ساده در اداره محیط زیست گیلان باقی بماند در حالی که می توانست به دنبال یک کار نان و آبدار برود که حداقل به دلیل چند ساعت تاخیر ١٥٠ هزار تومان از حقوقش کم نکنند!
پی نوشت:
توضیحی در مورد پناهگاه حیوانات دکتر خزلی
لطفن این توضیح بسیار مهم را در این پست بخوانید
این توضیح را بدهکار تمامی حامیان واقعی حیوانات در ایران هستم که در کمال یکرنگی و پاکدلی، شبانه روز، با امکانات اندک و محدود، در سخت ترین شرایط، بدون هیچگونه پشتیبانی، از خواب و خوراک، تفریح و مال و آسایش خود مایه می گذارند تا سرپناهی باشند برای حیوانات رنج کشیده ایران و مرهمی برای زخم هایشان...
گنجشکی که چندین ماه را در ایستگاه متروی حسن آباد گرفتار شده بود رهاسازی شد.
دیده بان حقوق حیوانات: گنجشک متروی حسن آباد که به نیت رهاسازی زنده گیری شده بود، پس از طی دوره سازگاری با شرایط طبیعی جمعه گذشته در پارک پردیسان تهران رهاسازی شد. این گنجشک در عمق ۳۰ متری در ایستگاه مترو گرفتار شده و بیش از شش ماه را در همان شرایط سر کرده بود.
رها سازی سنجاب در طبیعت
دیده بان طبیعت بختیاری: پنج شنبه ۸/۷/۱۳۸۸ – خانم شهرزاد فقهی، در اقدامی قابل تحسین با همراهی پدر و مادر عزیز و قابل احترامش، پس از طی ۲۰۰ کیلومتر جاده کوهستانی، به رغم انس و الفتی که در این مدت ۶ ماهه بین آنها و این سنجاب برقرار شده بود، آنرا در دامان جنگل های هلن رها کردند تا بار دیگر عشق به طبیعت مردم ایران زمین را به نمایش گذارند.
این بانوی هم وطن یادمان انداخت که فراموش نکنیم ما در سرزمینی به نام ایران زندگی می کنیم که بر بلندای تمدنی ۲۵۰۰ ساله واقع شده است و حاکم و فرمانروایش در ۲۵ قرن پیش به مردمانش اینچنین گفته است:
«به فهم آب رسیدن و گندم را گرامی داشتن، این آئین من است. پس هر که رونده ای را بیازارد، جهان را آزرده است، او که درختی بیفکند بی اجاق خواهد مرد، او که آب را بیالاید روان خویش را آلوده است»
رهاسازی پرندگان به آغوش طبیعت
در روز جمعه مورخ سوم تیرماه ١٣٩٠، تیم هیلو متشکل از آقایان: سعید سلیمانی، هرمز لطفی، مسعود خلدی رضایی و رامین خورشیدی، پرنده ای شکاری، از نوع "کورکور سیاه" را پس از ٥ ساعت کوهنوردی در آفتاب گرم تابستانی، در میان صخره های بیستون رها ساختند.
این لحظات زیبا، چهاردهمین باری بود که برای گروه هیلو تکرار می شد و چندی پیش نیز شانزدهمین پرنده به آغوش طبیعت بازگردانیده شد.
رهایی دوباره سگها از دانشکده دامپزشکی
جمعه ٦ خرداد ٩٠ ماده سگی به همراه دو توله شیرخوارش که جهت آموزش در شرایط بسیار نامناسبی نگهداری میشدند و در انتظار تشریح و مرگ بودند از یکی از دانشکدههای دامپزشکی توسط گروه «مخالفان آزمایش روی حیوانات» از مرگ نجات داده و به روستایی اطراف تهران منتقل شدند.
١٣ سگ از نژادهای مختلف از اشپیتز تا سگهای بزرگ گله که گوش برخی بریده شده بود در قفسهای تنگ یک متری با سقفی بسیار کوتاه، در شرایطی کاملاً غیربهداشتی و ظالمانه نگهداری میشدند. در هر قفس چند سگ بدون آنکه مکانی مناسب جهت حرکت یا چرخش داشته باشند، قرار داشت. و متاسفانه مسئولان دانشکده دامپزشکی مدتها بود که به نظافت محل نگهداری این سگها توجهی نکرده و بوی غیر قابل تحمل عفونت فضا را پر کرده بود.
سگها حتی روزی یكبار هم برای ادرار و مدفوعشان از قفس خارج نشده و مجبور هستند در سلولهای متعفن غذا بخورند و بخوابند.
آنها روی باتلاقی از مدفوع و ادرار و مکانی كه مدتهاست رنگ نظافت را به خود ندیده قرار دارند. به طوری كه ادرار و مدفوع در کف محل نگهداریشان شناور مانده و این حیواناتِ بیدفاع كه از درك و حساسیت زیادی برخوردارند مجبور هستند در چنین مکانهایی زندگی کنند.
نه! اشتباه نمیکنید این دو عکس متعلق به یک گربه است!
دیده بان حقوق حیوانات: آزاده محجوب، بانوی خوش قلبی که در این مدت پرستار مانا بوده سرنوشت شگفت انگیز این گربه را چنین توصیف می کند:
مانا در اواسط آذر۸۹ توسط یک پسر نوجوان در شهرک مسکونی پردیسان شهر رشت پیدا شد. وقتی بدست من رسید جز پوست و استخوان خالص نبود و وزنی حدود ۳۰۰ گرم داشت. گفته میشد که حداقل ۳ هفته است که به این روز افتاده و تنها با دستها قادر به راه رفتن بود. زخم های بسیار عمیقی در دم، انتهای ستون فقرات، پشت پنجه ی پاها و روی رانها داشت. اختیار دفع نداشت. توان حرکت دادن دمش را هم نداشت. خوشبختانه بعد از چند روز توانایی دفع را بدست آورد و بعد هم قدرت حرکت دم را. هر روز در حمام آبگرم ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ماساژ میگرفت تا بالاخره بعد از دو هفته اولین نشانه های روی پا ایستادن در او مشاهده شد. قبل از جان گرفتن کامل پاها بیشتر وقتها خواب بود یا بی حرکت روی زمین دراز میکشید و با حسرت به بازی گربه های دیگر نگاه میکرد. برایش نام مانا را برگزیدم تا نیروی مثبت این واژه به برگشت سلامتش کمک کند. حال امروز مانا با شیطنت زیادش به هیچ روی با روزگار فلج بودنش قابل مقایسه نیست…
بجاست که از تلاش خالصانه ی دکتر وحید رضاخانی (کلینیک آهو- رشت) تقدیر به عمل بیاورم. هرچند که هرگز نخواهم توانست کمکی را که ایشان و همسرشون دکتر مروارید پشدار در حق حیوانات میکنند جبران کنم.
خانه گربه ها
برگرفته از وبلاگ گربه ایرانی (ژاله فتوره چی): دیروز با چند دوست مهربان رفتم به دیدن خانم دخیلی.. که دورادور اسمش را زیاد شنیده بودم و خیلی ها انگ دیوانگی و دلخوشی را به او چسانده اند . خانم میانسالی که در کنار ٩٠ گربه زندگی میکنه و برای خودش یک پناهگاه گربه ها درست کرده. به خاطر آزار مردم سالها قبل از تهران گریخته و در شهرهای حاشیه خانه خلوت گیر آورده تا با آرامش بیشتری در کنار گربه هایش زندگی کنه که متاسفانه چندین بار با اعتراض دهاتی ها مواجه شده و از ترس محل زندگیش را تغییر داده. چند ماه قبل در در خانه ای در هشتگرد زندگی میکرد که اهالی اعتراض کرده و در سرمای زمستان لوله های گاز خانه اش را با اره بریدند و این زن به تنهائی چندین روز را در سرمای زیر صفر گذراند و بقول خودش شبها وسط گربه ها میخوابید تا گرمای تن آنها را کسب کرده و یخ نزنه . تا اینکه به محل کنونی که یکی از هنرمندان حیوان دوست ایرانزمین در اختیارش گذاشته، انتقال داده شد…
نجات دادن قورباغه های عاشق، توسط عاشقان راستین طبیعت
کل ماجرا را در دل نوشته های درویش بخوانید.
و مطمئن هستم تعداد اینگونه انسانهای ارزشمند در جامعه ما کم نیست اما متاسفانه حکومتی بر ایران ما حکمفرماست که بویی از انسانیت نبرده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر