حرفهایی که متهم ردیف اول اختلاس نباید میگفت و گفت
کلمه – کمتر از ۷۲ ساعت پس از آنکه وکیل مه آفرید امیرخسروی نامهنگاری وی به رهبری را رسانهای کرد، دادستانی خبر داد که او اعدام شده است، آن هم بدون اطلاع وکیل یا خانوادهاش، و بدون اعلام قبلی و طی روال قانونی. قوه قضاییه با اعدام ناگهانی او میخواست راه دسترسی به کدام متهمان بالادستی را سد کند؟ او در نامهاش به رهبری چه گفته بود؟ و در آخرین جلسات دادگاه چه گفت که پس از آن، پرونده و دادگاه و هرگونه خبررسانی در این باره به دیوار «کش ندهید» برخورد کرد؟
به گزارش کلمه، اختلاس سه هزار میلیاردی که به اذعان سخنگویان حاکمیت، آبروی نظام را برد و بخشی از فسادهای پشت پرده جمهوری اسلامی را برملا کرد، چند ماه پس از افشای ابعاد آن، با فرمانی از سوی فرمانده کل قوا روبهرو شد که: “کش ندهید”. اما برای حفظ ظواهر، دادگاه های این پرونده برگزار و ظاهرا تشریفات قانونی برای جمع کردن پرونده آن طی شد، تا امروز که خبر اعدام اصلی ترین متهم معرفیشده در تیتر اول رسانهها قرار گرفت: اعدام، به محض اعلام نامهنگاری وی به رهبری و در اولین روز کاری بعد از آن.
چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت غلامعلی ریاحی وکیل متهم ردیف اول این پرونده در گفتوگو با ایسنا اعلام کرد که سه شنبه ۳۰ اردیبهشت با مهآفرید امیر خسروی ملاقات داشته و خبردار شده که او نامهای خطاب به رهبری نوشته است. ریاحی گفت که «درخواست موکلم این است که محتوای نامه با کسب اجازه از سوی قوه قضاییه به اطلاع مسئولان و مردم برسد.»
جمعه دوم خرداد، در روز تعطیل، همسر مهآفرید امیرخسروی با وی ملاقات کرد. او امروز در این باره به خبرگزاری مهر گفته است: «دیروز به ما اجازه دادند که در مقابل دادسرا با مهآفرید دیدار کنیم. در این دیدار روحیه همسرم مثل همیشه خوب بود و نمی دانست که فردا قرار است حکم مجازاتش اجرا شود. او در این دیدار اعلام کرد سه درخواست را مطرح کرده که یکی از این درخواست ها این بود که برایش تلفن فراهم کرده تا او بتواند با تلفن صحبت کند. کاش همسرم می دانست که این آخرین ملاقات است تا اگر وصیتی داشت، آن را به ما می گفت. همه اموال شوهرم توقیف شده و او دیروز می گفت تا تمام بدهی هایم را ندهم، حکم اجرا نمی شود. این موضوع نشان میداد که همسرم هنوز برای تغییر حکم اعدامش امید داشت.»
اما بامداد روز بعد از این ملاقات، و در حالی که نه فقط وکیل و خانواده، بلکه حتی خود متهم هم از اجرای حکم بیخبر بود، ناگهان خبر رسید که متهم اعدام شد. آن هم یک روز پس از آنکه به فرماندهندهی کش ندادن اختلاس نامه نوشته بود، و احتمالا به جرم نابخشودنی اینکه میخواست اختلاس را کش دهد!
متهم ردیف اول در حالی به ناگهان اعدام شد که رفتار دستگاه قضایی نه فقط با متهمان پشت پردهی بالادست، بلکه حتی با متهم ردیف دوم نیز متفاوت بوده و به گفتهی وکیل، درخواست اعادهی دادرسی وی در دیوان عالی کشور پذیرفته شده و حکم اعدامش اجرا نمیشود، چه رسد به اجرایی اینچنین عجولانه و ناگهانی و بدون تشریفات قانونی.
بعید است تا سالها بعد هم مشخص شود که او در نامهاش به آیتالله خامنهای چه نوشته که اینگونه بیمقدمه مستحق مرگ شده است. اما دستکم میتوان به بازخوانی آنچه او در آخرین دادگاه گفته بود، پرداخت و از لحنش و لابهلای سخنانش، تصویری ولو مبهم از رازگوهای مگوی پشت پردهی این یک نمونه از فسادهای رسوخ کرده در جمهوری اسلامی را درک کرد؛ فسادهایی که برای فرزندان راستین انقلاب، کارد را به استخوان رسانده بود و مهمترین انگیزهی قیام حقطلبانهی آنها در سال ۸۸ بود.
* * *
دادگاه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در حالی از روز شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ آغاز شد که متهمان اصلی همچون جهرمی و خاوری در آن غایب بودند. خاوری که خود را بسیجی ولایت می دانست و چفیه به گردن می انداخت، از کشور گریخت و جهرمی نه تنها با وجود اسناد آشکار مشارکت وی در این فساد مالی هنوز بدون هیچ پیگردی در خیابانها میگردد، بلکه یک بار با پررویی گفت که این اختلاس نباید علنی میشد!
این دادگاه همچنان در هفته های بعد برگزار شد و چهاردهمین و آخرین جلسه در زو هجدهم تیر ۱۳۹۱ در حالی برگزار شد که مدیران ارشد و دانهدرشتها همچنان در حاشیه امن بودند و ماندند. دادگاه اختلاس اما با همه لاپوشانیها، و از همه مهمترین دستور صریح و علنی رهبری مبنی بر اینکه اختلاس را کش ندهند، ابعادی از آلودگی سیستماتیک اقتصاد کشور را در دوره حاکمیت یکدست اصولگرایان برملا کرد تا فراموشنشدنی است.
نبود متهمان اصلی در دادگاه رسیدگی به اختلاس، حتی صدای متهمان پرونده را هم در آورده بود. به طوری که یکی از متهمان، که خود را بسیجی معرفی می کرد، در یکی از جلسات به قاضی سراج گفت: «کاش به جای سیاهیلشگرها در دادگاه، مدیران حضور داشتند.» این فرد که خود را جانباز جنگ و «سر ستون» برخورد با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ معرفی میکرد، مدعی شد که در جریان کوی دانشگاه مانند «فرزند آقا» عمل کرده است.
در دادگاه این پرونده که بزرگ ترین اختلاس تاریخ کشور توصیف میشد، مشخص شد که دستکم هفت بانک و چندین سازمان دولتی به نحوی در عملیات اختلاس مشارکت داشتهاند و اسامی تعدادی از نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی نیز در این پرونده برده شد. علاءالدین بروجردی٬ ارسلان فتحیپور٬ محمد دهقان٬ جبار کوچکینژاد و صمد مرعشی و فرزندان تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله افرادی بودند که در این پرونده اختلاس نام آنها برده شده، اما هیچ یک محاکمه نشدند.
همچنین در جلسات دادگاه اختلاس نام چندین تن از مدیران دولتی به میان آمد: وزیر سابق راه و ترابری، معاون وزیر صنایع، قائم مقام سابق بانک مرکزی، معاون سابق وزیر اقتصاد، وزیر سابق صنایع، معاون سابق وزیر راه و ترابری از جمله مدیران ارشدی بودند که گفته شد در این اختلاس نقش داشته اند، اما آنها نیز هیچ یک محاکمه نشدند.
احمدی نژاد هم که اسناد رشوه دادن مه آفرید به چندین مدیر دولت وی برملا شده بود، علنا تهدید کرد که در صورت ادامهی پیگیریها، به «سکوت وحدتبخش» خود ادامه نخواهد داد. وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد نیز متهم ردیف اول این پرونده یعنی مه آفرید امیرخسروی را قهرمان صنعت کشور خواند و گفت که وی تاکنون ده هزار شغل در کشور ایجاد کرده است و باید او را به عنوان قهرمان معرفی کرد!
در نهایت نماینده دادستان جمهوری اسلامی در ششمین جلسه دادگاه به صراحت گفت: «یک شبکه مافیایی شامل مدیران بانکی، نمایندگان مجلس، بازنشستگان قضایی، امنیتی، اطلاعاتی و سازمان خصوصی سازی» در این اختلاس مشارکت داشتهاند.»
مه آفرید امیر خسروی که امروز به عنوان متهم اصلی اختلاس سه هزار میلیاردی اعدام شد، مدیرعامل گروه توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا بود. این گروه به عنوان یک هولدینگ در صنایع مختلف غذایی، فلزی، معدنی، شیمیایی، برق، خدمات مهندسی، مشاوره، ماشین سازی و… فعالیت داشت.
از جمله شرکتهای زیرمجموعه این گروه سرمایهگذاری میتوان به ستاره درخشان درفک، آب معدنی داماش گیلان، پخش امیرمنصور ایرانیان، تجارت گستران منصور، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، مشاوره و مدیریت تدبیر منصور، باشگاه ورزشی داماش ایرانیان، ایمن ترابر آریا، داماش ترابر ایرانیان، سبکسازان لوشان، ستارگان امیر منصور، شفاف شیمی پلاست، صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان، گروه صنعتی نمونه منصور گیلان، ماشینسازی لرستان، مهندسین مشاور مدیریت پردازش زمان، نوآوران صنعت الکترونیک قم، خدمات مهندسی خط و ابنیه فنی راه آهن، مروارید درخشان آریا و … اشاره کرد.
او و برادرانش از ادارهی یک گاوداری در سال ۱۳۸۴ شروع کردند و در عرض چهار سال ابتدایی دولت احمدی نژاد، دهها کارخانه و میلیاردها سرمایه را به تملک خود درآوردند. در جریان رسیدگی به این پرونده، در یک جلسه غیرعلنی مجلس فاش شد که خسروی ۲۳۰ هکتار زمین در کیش و صدها هکتار زمین در اطراف کاشانک به قیمت متری ۱۶ ریال گرفته است!
او بالاخره امروز صبح اعدام شد و بسیاری از ناگفتهها را با خود به دیار باقی برد. اما جدا از نامهای که به رهبری نوشت و ظاهرا همان نامه هم طناب دار را به گردنش انداخت، حرفهایی را هم در یکی از آخرین جلسات دادگاه اختلاس بزرگ مطرح کرد که احتمالا نباید میگفت. تنها گزارش نسبتا کامل از سخنان امیرخسروی در دوازدهمین جلسه دادگاه، در خبرگزاری مهر باقی مانده است. نمونه هایی از این سخنان را در زیر می خوانید:
- آقای م. ر با من جلسهای گذاشت که در مقابل تحریمها کمک کنم اما چرا حالا شهامت این موضوع را ندارد که این مسئله را بیان کند. چرا معاون وزیر باید با وجود اسنادی که بر علیهاش وجود دارد در مقابل دستگیری مصون باشد.
- بانک آریا برای مقابله با تحریمها ایجاد شد. همه مسئولان در جریان هستند اما از ترس چنین موضوعی را نمیگویند. من هشدار می دهم تا جلسه بعدی آقایانی که به من گفتند در جهت منافع کشور وارد این کار شوم یا خودشان اعتراف کنند یا همه را با سند به دادگاه می گویم.
- چرا وزارت اطلاعات افرادی را برای پستهای مهم کشور تایید میکند که مانند خاوری دو ملیتی هستند. آقای خاوری واضح به من گفت برای آنکه سقف اعتباراتش را بالا ببرم به من پول بده. خاوری را چه کسی فراری داد؟ به من هشدار میدهند دیدار با آقای م. ر در خانهاش و پارک لویزان اولین هشدار است.
- برادر مدیرعامل سابق بانک صادرات در کار گوشت بود و در یک جلسه رفتار بسیار بدی با من کرد گوشتی که قرار بود به میزان ۱۰۰ هزار تن وارد کشور کنم و با قیمت ۸ هزار تومان به وزارت بازرگانی بفروشم را جلویش را گرفتند.
- ستاد ویژه تحریم از من خواسته بود که به بخش خصوصی ورود پیدا کنم و به دولت کمک کنم. من به رئیس کمیسیون سابق امنیت ملی مجلس از فسادهای مالی با باجهایی که از من خواسته شده بود توضیح دادم اما وی فقط سر تکان داد. من در خصوص باج خواهی به آیت الله شاهرودی نیز توضیح دادم.
- برخی از پولهایی که به مسئولان داده میشد اجباری و برای راه افتادن کارهایشان بود گفت: اگر پول نمیدادیم سهمیه ما کم میشد. ۹ میلیاردی که به آقای خ – الف معاون سابق وزیر صنایع داده شد برای آن بود که سهمیه شمش فولاد مارا کم نکنند. متاسفانه معاونین صنایع آدمهای سالمی نبودند و برای انجام دادن کارهایشان پول طلب میکردند من نیز تحت فشار بودم باید کارها راه میافتاد.
- روز جمعه ۱۴ مرداد ماه سال ۹۰ قرار بازداشت من صادر شد به من گفتند از کشور فرار کن. ولی من ماندم چون از خودم مطمئن بودم. می خواستند ما فرار کنیم بگویند خسروی در رفت.
- آقای “الف” معاون وزیر در امور بانکی و بیمه وزارت اقتصاد از وزیر ۳۰۰ میلیارد برای من معرفی نامه گرفت تا بیاید سهامدار بانک آریا بشود. بعدش آقای “ح” نماینده اهواز آمد دفتر من پیشنهاد داد تا فلان لوله سازی را بخریم. بروید یقه معاون استاندار خوزستان آقای “پ” را بگیرید که دنبال فروش لوله سازی به ما بودند. به ما فشار می آوردند که تیم استقلال اهواز را بخریم. نماینده خرمشهر آقای “م” آمد و گفت بیایید فولاد خرمشهر را بخرید که کلی بدهی داشت. حالا همه ساکت شدند.- من گروه ملی را با رانت نخریدم به خدا آقایان زور کردند تا بخرم. مگر مخم ترکیده بود این شرکت را بخرم.
- یک روز بانک مرکزی نامه ای به بانک ملی می زند که گروه آریا تمام بدهی هایش را تسویه کند. سوال اینجاست چرا این نامه به سایر بانکها زده نشد. دلیلش این بود که رابط وزارت اطلاعات با بانک ملی و نماینده سازمان بازرسی در بانک مرکزی از طریق آقای “س” از من ۱۰ میلیارد تومان پول می خواستند تا مجوز بانک آریا را به من بدهند.
- رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس باید به این سؤال پاسخ دهد که من بارها به او گفته بودم که از من باجخواهی میشود یا خیر من حتی به رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بارها گفته بودم که عدهای از من باج خواهی میکنند.
- من به هر مسئولی در کشور گفتم بابا از من رشوه می خواهند تا کارهایم انجام شود تنها سرشان را تکان دادند.
- کسانی که الان مثل موش پنهان شدهاند باید الان جواب بدهند. یکی از مسئولان با من جلسه امنیتی گذاشت و خودش را مشاور امنیتی موضوع تحریم عنوان کرد و به من گفت: برو خارج از کشور شرکت تأسیس کن. آقای ر شما رابط پیش من نفرستادید.
- خاوری با قباحت تمام به من میگفت برای بالا بردن سطح اعتبار باید به من پول بدهی.
- آقای الف ـ پ نماینده بازرسی در بانک مرکزی چرا از طریق آقای «ح ـ س» درخواست ۱۰ میلیارد تومان پول از من کرده بود.
- آقای «م» رئیس اعتبارات بانک صنعت و معدن جلوی اعتبارات ما را گرفت و دنبال گرفتن پول از ما بود آمدند و وثیقه ما را ۱۰ برابر کردند زیرا به آنها رشوه نداده بودیم.
- من چگونه دفاع کنم وقتی کسانی که یک میلیارد دلار به من معرفینامه دادهاند تا بروم از برزیل گوشت وارد کنم اما به خاطر جنگی که با یکدیگر داشتند و نتوانستند یک میلیارد ریال را هماهنگ کنند امروز من باید جوابگوی آنها باشم.
- یکسری افراد پشت سر نظام سنگر گرفتهاند و به اسم نظام دارند از نظام سوء استفاده میکنند. به اسم نظام پول میگیرند و کار مردم را با یک نامه تغییر میدهند.
- من حتی به وزارت اطلاعات هم دیگر اعتماد ندارم زیرا از کجا معلوم همان کسی که از من بازجویی میکند نرود اطلاعات را در اختیار کس دیگری قرار دهد مگر نبود آقای «الف» که با آقای خاوری نسبت داشت و تمام کارهای او را انجام میداد و رابطه او در وزارت اطلاعات بود.
-آقای “الف” معاون وزیر اقتصاد می دانست ما ۴ ماه دیگر زمین می خوریم و این برای من جای سوال است چون تمامی کارها روی روال بود. هرچند امروز این آقا در حاشیه هستند و در حاشیه هم می مانند و کسی جرات ندارد سراغش برود. (در اینجا قاضی گفت: مطمئن باش سراغ همه می رویم.)
- آقای قاضی در خود قوه قضائیه هم مشکل وجود دارد…
قاضی گفت: بگو اعتراف کن.
خسروی گفت: جلسه بعدی.
قاضی گفت: جلسه بعدی وجود ندارد. در این میان وکیل فریاد زد:
بگو مه آفرید، اعتراف کن، ولی مه آفرید سکوت کرد…
بعد آقای ” گ” بلند شد و فریاد زد و گفت تو رو به روح بابات بگو، لامصب بگو.
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان!!!
بابک خان! دزد اعظم! به خوب همکاری نکردن ادامه بده!!!
جواد علیخانی، فعال دانشجویی و زندانی سیاسی سابق در یادداشتی به مناسبت سالروز تولد مجید توکلی نوشته است: سکوت، پر ابهامترین سرود زندگی، مرگ را در حنجره طنین انداز است.
به گزارش کلمه، روز گذشته جمعی از فعالان مدنی و دانشجویی با حضور در منزل مجید توکلی، فعال دانشجویی محبوس در زندان رجایی شهر سالروز تولد وی را گرامی داشتند.
مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی وعضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، در ۱۶ آذر ۸۸ پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از درب دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی برای سومین بار بازداشت شد.
وی در دی ماه همان سال به اتهام “اجتماع و تبانی علیه نظام”، “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “توهین به ریاست جمهوری” در شعبه ١۵دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد. او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.
متن نوشته ی جواد علیخانی را با هم می خوانیم:
سلام؛ یار دبستانی من
برای دفاع از «انسان»، «آزادی» و تحکیم ارزشهای بشری در جامعه ایرانی چه شجاعانه سکوت را در گلو شکستی و در معبد وحشت فریاد بر آوردی که: منم، حنجرهً زخمی نسلِ نواندیش؛ منم بغضِ سالیانِ سال نامردمی و فریب. منم من، خونین جگری که اکنون ندای سرخ به سرسبزی جنبش سبز در کنگره تمدنی کهن سر میدهد.
با من و همراه من؛ سالها بود که دانشگاه، این یگانه قلعه آزادی، قفل سکوت بر در و مهر خموشی بر لب داشت. اکنون به حرمت چشمهایت و به غرور نامت قفل سکوت را شکست و فریاد برآورد که:
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم….. موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
هنوز فریاد تو در جایِ جای دانشگاه به گوش میرسد و دانشجویان هم قبیله تو بر قبلهِ چشم تو، سرود عشق و آزادی میسرایند و بیتاب سراغ تو را میگیرند.
بغض گلو و آه من؛ جمعی آلوده خواب که مفهوم نام تو را نمیدانستند، دون مایگی را به حد اعلاء رساندند و گمان بردند با پیاپی به زندان افکندنت میتوانند فریاد رسایِ آزادیخواهی وحق طلبیات را خاموش کنند؛ اما زهی خیال باطل، دست آنان از ارتفاع پست جاه طلبی و تزویر و خشونت به قبله بلند فروتنی و صداقت و انسان دوستی و آزادیخواهیات نمیرسد.
مرهم زخمهای کهنه جنبش دانشجویی؛ درست در زمانهای که از «زبان از لب میترسید و در هنگامهای که قلم از کاغذ شک داشت، ما نام تو را در دل چون نقشی بر یاقوت، میکندیم» و صبوری هستی بخش و استقامت مثال زدنیات را مشق زندگی کردیم و ماندیم تا به آیندگان بگوییم که آسمان نیز حسرت زایش ستارگانی چون تو را در دل میپروراند و ایمانت به آزادی و هم آغوشیات با آفتاب را به نظاره نشسته است.
یقین دارم که بدین امر نیک آگاهی که این آزادی ستیزان با تقلایی بیهوده در هجوم حادثهها در بستر تاریخ جان میدهند و زیر گامهای استوار آزادیخواهیات مچاله و محو میشوند بیآنکه نصیبی ببرند.
وای بر شهری که در آن مزد مردان درست……. از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست.
برای بیش از ۱۰۰ میلیون سال است که لاک پشت های دریایی پهنه ی پهناوری در سراسر اقیانوس های جهان را تحت پوشش قرار داده اند. لاک پشت ها نقش حیاتی و سازنده ای را در اکوسیستم های دریایی و ساحلی اجرا می کنند.
در طول ۲۰۰ سال گذشته فعالیت های انسانی٬ بقای این دریانوردان باستانی را به خطر انداخته به آن اندازه که اقدام جهانی فوری برای اطمینان از آینده آنها مورد نیاز است.
به گزارش بنیاد جهانی طبیعت (WWF) تقریبا تمامی گونه های لاک پشت دریایی در فهرست جانوران در معرض خطر قرار دارند.
لاک پشت های دریایی در طول زندگی خود٬ میان زمین و دریا در حال سفر هستند. هزاران کیلومتر شنا می کنند و در معرض خطرات بی شماری قرار می گیرند. آنها چندین دهه به انتظار زمانی هستند که بتوانند تولید مثل کنند. آن شمار اندکی که در طی این سالها زنده مانده اند به محل تولد خود باز می گردند تا تخم ریزی کنند.
دشمنان طبیعی تخم و نوزاد لاک پشت ها٬ حیواناتی مانند روباه٬ شغال و پرندگان هستند.
با وجود این دشمنان طبیعی٬ لاک پشت ها٬ میلیون ها سال بر روی کره خاکی مان زندگی کرده اند.
ولی امروزه دشمن اصلی لاک پشت ها انسان ها هستند!
ازبين رفتن سواحل، دستکاری انسانها در سواحل و ساخت وسازهای بی رويه که در نهایت باعث کاهش محل های مناسب برای تخم ریزی لاک پشت ها می شود.
برداشت تخم لاک پشت ها
بر اساس گزارش کارشناسان تنها در دو دهه گذشته٬ میلیون ها لاک پشت بر اثر به دام افتادن در تور و دیگر لوازم ماهیگیری تجاری کشته شده اند.
زباله های پلاستیکی در اقیانوس های جهان
مواد جامد و زباله هایی که به طور معمول به محیط زیست دریایی راه پیدا کرده اند٬ زباله های دریایی نامیده می شود.
این گونه زباله ها باعث آسیب دیدگی٬ جراحت یا مرگ تعداد بیشماری از جانوران دریایی و پرندگان می شود، حال یا به این دلیل که در آن گرفتار می شوند یا اینکه آن ها را با طعمه به اشتباه می گیرند و می خورند.
گزارش کامل صلح سبز (Greenpeace) را در اینجا بخوانید
تجارت غیر قانونی تخم٬ گوشت٬ لاک٬ چرم و دیگر قسمت های بدن لاک پشت ها
تغییرات آب و هوایی نیز بر ساحل های محل تخم گذاری لاک پشت ها تاثیر می کذارد. دمای ماسه ها بالا می رود و این امر بر روی جنسیت بچه لاک پشت ها تاثیر می گذارد و در نتیجه تعداد لاک پشت های نر کمتر می شود.
و صد البته کشتار بی رحمانه ۱۰۰٫۰۰۰ لاک پشت به خاطر اعتقادات مذهبی!!!
راستی این دین هندوئیسم همون دینی نیست که دم از احترام به حیوانات می زنه؟!!!
درباره لاک پشت ها بیشتر بدانید
چین لاک پشت های در خطر انقراض را می کشد
در شرایطی که معضل بدهکاران میلیاردی درایران به بحث داغ روز تبدیل شده بسیاری از رسانهها تنها با نام و چهره بابک زنجانی آشنایی دارند، از بابک زنجانیهای دیگر که با اختفای نام همچنان اموال عمومی را در اختیار دارند حرفی به میان نیست.
کلمه:
به گزارش ایسنا، شهروند در ادامه نوشت: در این حوزه چندی پیش اعلام شد که کل مطالبات معوق بانکها ۱۰۰هزارمیلیارد تومان است و ۷۰درصد بدهکاران بانکی بیش از ۱۰میلیارد تومان به بانکها بدهی دارند. اما مدیرعامل بانک ملی در اظهارنظری شگفتانگیز اعلام کرده که تنها بانک ملی از ۳۰ نفر مطالباتی بیش از ۵هزارمیلیارد تومان دارد. حالا اینکه این ۳۰نفر چه کسانی هستند، در چه بخشهایی فعالیت میکنند و چرا مانند بابک زنجانی نامشان فاش نمیشود، مطلبی است که مسئولان باید به آن پاسخگو باشند.
اعمال فشار برای پس ندادن پول مردم
در سالهای اخیر، بانکهای دولتی زیر فشار تسهیلات تکلیفی دولت یا به دلیل روابط سیاسی مجبور به پرداخت وامهای کلان به فعالان اقتصادی نزدیک به دولت شدند؛ افرادی که آنقدر در سیستم بانکی مصونیت دارند که بانکها از پس نقد کردن مطالباتشان برنمیآیند. گفته میشود که هرچند این بدهکاران به قوه قضائیه معرفی شدهاند، اما هنوز خود را ملزم به بازپرداخت وامها نمیبینند. حالا کار به جایی رسیده که گفته میشود بدهیهای معوق ایران به مرز هشدار رسیده و ۴ برابر متوسط جهانی است. اما با وجود حواشی فراوانی که اعلام رقم بدهیهای معوق بانکی در جامعه ایجاد کرده، مدیران دولتی همچنان امیدوارند تا با بدهکاران بزرگ بانکی به تفاهم برسند و این معضل را بدون نیاز به راهاندازی دادگاههای تخصصی وصول مطالبات معوق حل کنند. با این حال، به گفته مدیرعامل بانک ملی چندین پرونده این بانک هنوز بلاتکلیف است و برخی از دانهدرشتها در فرآیند وصول مطالبات اعمال نفوذ میکنند.
بدهی بیش از ۱۰۰میلیارد تومانی ۶۱ نفر از بدهکاران بانکی
هرچند رقم بدهیهای معوقه پیش از این ۱۰۰هزارمیلیارد تومان اعلام شده بود، بانک مرکزی در آخرین گزارش خود این رقم را ۸۰هزارمیلیارد تومان اعلام کرده است. بر اساس گزارش این بانک ۱۱۲ شخص حقیقی و حقوقی بین ۵۰ تا ۱۰۰میلیارد تومان و ۶۱فرد حقیقی و حقوقی بیش از ۱۰۰میلیارد تومان بدهی معوق به شبکه بانکی دارند. اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری نیز چند روز پیش از مطالبات معوق ۸۲هزارمیلیارد تومانی بانکها و ارسال اسامی ۵۷۵ بدهکار بانکی به قوه قضائیه خبر داده بود. با انتشار این خبر، گزارشهایی از فهرست بدهکاران بانکی منتشر شد که اعلام میکرد ۱۴۵نفر بالای ۱۰۰میلیارد تومان به میزان ۴۲هزارمیلیارد تومان و ۲۸۳ نفر بالای ۵۰میلیارد تومان به میزان ۴۷هزارمیلیارد تومان بدهی معوق دارند؛ اما براساس گزارش بانک مرکزی در میان بدهکاران بالای ۵۰میلیارد تومان ۱۷۳ پرونده متعلق به اشخاص حقیقی و حقوقی است و جمعا مبلغ ۷ هزار و ۲۲۹ هزار میلیارد ریال و معادل ۵.۲۸ درصد از کل مطالبات غیرجاری شبکه بانکی را شامل میشود. مدیرعامل بانک ملی هم از مطالبات معوق ۱۳هزارمیلیاردتومانی این بانک از بخش غیردولتی خبر داده که ۳هزارمیلیارد تومان آن مربوط به گروه امیرمنصور آریا و ۵هزارمیلیارد تومان دیگر آن مربوط به ۳۰ نفر ذینفع واحد در قالب چند شرکت است. گذشته از این به گفته عبدالناصر همتی بخشی از بدهیهای بانکها نه معوق است و نه جاری و احتمال معوق شدن آن وجود دارد. او دلیل افزایش مطالبات معوق را تمدید مهلت پرداخت بدهیها در قوانین بودجه و مشکلات بهوجودآمده برای تولید در نتیجه رکود اقتصادی و تحریم میداند.
این آمارهای حیرتانگیز و بعضا متناقض درحالی از سوی مسئولان اعلام میشود که به گفته جهانگیری دولت در تلاش است تا بررسی کند که در این مطالبات افراد مقصر هستند یا شرایط اقتصادی بر افزایش آن تاثیر گذاشته است. به گفته مدیرعامل بانک ملی، افزایش قیمت ارز از ۹۰۰تاهزار تومان به ۲۵۰۰ تومان، موجب شده تسهیلات گیرندگان نتوانند بدهی ارزی خود را به حساب ذخیره ارزی پرداخت کنند و در صورتی که این ارقام اضافه شود، حجم مطالبات معوق باز هم افزایش مییابد. حال باید دید چند درصد از این بدهیهای ۱۰۰میلیاردی در نتیجه تغییرات قیمت ارز به این بدهکاران دانهدرشت بانکی تحمیل شده و این تسهیلات بابت چه کاری و با چه تضمینی به آنها پرداخت شده است.
پرداخت ۹۴درصد از منابع بانکی به صورت تسهیلات
با وجود رقم بالای بدهکاران میلیاردی، آمار بانک مرکزی از کاهش ۶درصدی تسهیلات پرداختشده از سوی بانکها در پایان آبانماه نسبت بهسال قبل حکایت میکند. براساس این گزارش مجموع کل تسهیلات ارزی و ریالی پرداختشده از سوی بانکها به سطح ۵۳۲هزارمیلیارد تومان رسیده که سهمی حدود ۹۴درصدی از کل منابع ارزی و ریالی بانکها که معادل ۵۵۶هزارمیلیارد تومان است را شامل میشود. این درحالی است که نسبت تسهیلات به منابع باید حدود ۸۴درصد باشد و در سالهای اخیر بانکها حدود ۱۰۰درصد منابع خود را به صورت تسهیلات پرداخت کردهاند. این گزارش همچنین از سهم ۶۱درصدی پایتختنشینان در دریافت تسهیلات خبر میدهد. البته بانک مرکزی دلیل اصلی این موضوع را استقرار دفاتر شرکتها و موسسات تولیدی سایر استانها در تهران میداند.
ترس بانکها از مشتریان بدحسابشان
ابراهیم نکو، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هم از بدهکاران کلان بانکی بهعنوان هیولاهای اقتصادی نام برد و برضرورت برخورد دولت با این افراد تأکید کرد و گفت:این افراد به قدری بزرگ هستند که عوامل بانکی از آنها میترسند. او اظهار داشت: بانکها معمولا نمیخواهند خودشان را به دردسر بیندازند و فکر میکنند در بلندمدت میتوانند این تسهیلات معوق شده را وصول کنند. این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس افزود: بخش اعظم تسهیلات معوق شده ناشی از پرداخت تسهیلات به افرادی خاص از طریق واسطه و بهصورت غیرقانونی است. البته این تسهیلات کلان نهتنها در تولید سرمایهگذاری نشدهاند بلکه در مشاغل کاذب و بازارهای غیرمولد بهکار گرفته شدهاند. نکو افزود: متاسفانه این هیولاهای اقتصادی (بدهکاران کلان بانکی) به قدری بزرگ هستند که عوامل بانکی از آنها میترسند و نسبت به وصول این تسهیلات نگران هستند.
پرسش مجلس از وزیر دادگستری: نقش یقهسفیدها در فساد اقتصادی چیست؟
بهرام بیرانوند، نماینده مردم بروجرد در گفتوگو با خانه ملت محور اصلی سوال از وزیر دادگستری را نقش یقهسفیدها در مفاسد کلان اقتصادی معرفی کرده و میگوید: «طی سالهای اخیر افرادی به وسیله رانت توانستهاند برای خود حاشیه امن ایجاد کنند.» به گفته بیرانوند این یقهسفیدها با تسلطی که بر عوامل دارند، میتوانند برای خود حاشیه امنی ایجاد کنند و از پیگیریهای قضایی مصون بمانند چرا که به گونهای رفتار میکنند که برخورد با آنها برای نظام هزینهبر خواهد بود. او تاکید میکند که یقهسفیدهای مفسد اقتصادی علاوه بر اینکه دل مردم را خون میکنند به آبروی نظام هم آسیب جدی وارد میکنند. بیرانوند هدف از طرح این سوال را حساس کردن جامعه نسبت به موضوع یقهسفیدها دانست.
چرا مانند بابک زنجانی نامشان فاش نمیشود؟!!!
زیرا آنها همان عمامه سیاه ها و عمامه سفیدهای دزد و جنایتکار هستند و مزدورانشان!!!
زیرا خانه از پای بست ویران است!!!
زیرا دزد اعظم٬ همان امام چهاردهم٬ رهبر معظم تان است!!!
شما که خوب می دونین چکار کنید تا خوب همکاری کنه!!! دست بکار شین دیگه!!!
آنچه تنها در میان انسان ها دیده می شود.
خوشا به حال حیوانات که اشرف مخلوقات نیستند؛ نه خدایی دارند و نه دینی٬ نه پیغمبر و امامی٬ نه شاه و ملکه ای و نه رنگ پوست و نژاد برتری...