مرگ بر خامنهای
درد بیدرمان نصیب رضا پهلوی دزد و مفتخور و خائن
یا مرگ یا آزادی.
حسین رونقی در ۲۲مین روز اعتصاب غذای خود وارد اعتصاب غذای خشک شد.
حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در تماس تلفنی با مادرش اعلام کرد از شامگاه چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ اعتصاب غذای خود را از «تر» به «خشک» تغییر میدهد. او پیشتر به مدت ۲۲ روز در اعتصاب غذای تر (با نوشیدن آب و چای) بهسر برده بود و اکنون حتی از نوشیدن آب نیز خودداری میکند. اعتصاب غذای خشک خطرناکترین شکل اعتراض مدنی است. بدن انسان بهطور متوسط تنها ۳ تا ۵ روز بدون آب توان بقا دارد و حتی در بهترین شرایط، بیش از یک هفته ادامه آن تقریباً همیشه مرگبار است. کمآبی شدید بهسرعت موجب افت فشار خون، نارسایی کلیوی و کبدی، اختلالات الکترولیتی، تشنج، ایست قلبی و در نهایت مرگ میشود.
پستِ مادرِ حسین رونقی:
"دوشنبه ملاقات نرفتم، گفت مامان نمیخوام حوصله ندارم..."
تصویر حسين رونقى را امروز مقابل پارلمان اروپا در بروکسل همزمان با اعتصاب غذای خشک که آغاز کرده در سردر چادر افراختیم تا بگوییم که به یادش هستیم و نگران جانش! اجازه ندهیم حسین را بکشند! آنها کوتاه نمی آیند، حسین هم کوتاه نمی آید و تنها فریاد ماست که شاید جان حسین را برهاند.
جان حسین رونقی در خطر است
نامه حسین رونقی از زندان قزلحصار؛ زنده ماندن به هر قیمتی انتخاب من نیست...
«وطن، وطن، تو سبز و جاودان بمان که من/ پرندهای مهاجرم که از فراز باغِ با صفای تو/ به دوردستِ مهگرفته پر گشودهام...»
(سیاوش کسرایی)
ما مردم، برای آنکه ایران خانهی خوبان و گوهری تابان شود، آگاهانه خوندلها خوردهایم و رنج دوران بردهایم. ما مردم سزاوار چنین بیعدالتیها و رنجهایی در زندگی و کشور خودمان نبودیم و نیستیم. ما حتی سزاوار چنین مرگهای غیرطبیعی هولناکی هم نیستیم.یقین داشته باشیم این دوران تاریک ایران تمام خواهد شد، اما امروز، اکنون و در چنین شرایطی، زنده ماندن به هر قیمتی مطلوب و انتخاب من نیست؛ آن هم زیر سایه حاکمیتی خودکامه که زندگی ایرانیان برایش اهمیتی ندارد، حتی اگر زندگی شهروندی به جرعهای آب وابسته باشد.
بسیاری از ما مردمِ وطندوست، در راه آزادی و آبادانی ایران، دست از جان شستهایم و با این حال سرشار از شوق میهن، آزادی و زندگی هستیم؛ ما بندگانِ عشقیم و آنگونه که زندهیاد کیانوش سنجری گفت: «ما برای زندگی میجنگیم.»
عشق به این سرزمین و مردمش همیشه در قلبم هست و خواهد بود. آرزو دارم که هیچ شهروندی در ایران عزیزمان زیر سایه استبداد، فقر، بیعدالتی، زندان و اعدام زندگی نکند، یا صرف بیان و اظهارِ نظر و داشتن عقیده متفاوت، اسیر و گروگان حکومت نباشد. کنار هم میمانیم، ایران را دوست داریم و برای وطنمان فداکاری میکنیم تا این سرزمین بیکران را با تلاش و مبارزه و در سایه حق حاکمیت ملت، آزادی و عدالت، دوباره بسازیم؛ اگرچه با خشت جان خویش...
«چه کردهاند چه کردهاند با این سرزمین/ تاوانِ شادکامی کیست این غراب؟/ کز بالهایش گسترده دود جابهجا میشود و مردمکهایش میگردد میگردد/ میگردد در خانهٔ عذاب»
(محمد مختاری)
پاینده ایران
حسین رونقی
زندانِ قزلحصار، ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
نوزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
جونش رو گذاشته وسط به خاطر آزادی بیان.
حسین رونقی و تمام مردم ایران حق حرف زدن دارن، حق دارن مخالف رژیم باشن.
هجدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
همسلولیهای او، احمد حائری در نامهای که امروز منتشر کرده است نوشته «او جز چند عدد قند و کمی نمک و آب یا چای چیز دیگری نخورده و توان رفتن به بهداری را نداشته است.» پیشتتر سه تن دیگر آرشام رضایی، رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی راغب شهادت دادهاند: «ما شاهد لحظهلحظه آب شدن جسم حسین هستیم» این توصیفات نشاندهندهٔ وخامت وضعیت جسمی و روانی اوست.
هفدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
پروژه هستیم
تا زمانی که جان در بدن داریم!
شانزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی. بنا بر گزارشهای رسیده از همبندیان ، وضعیت جسمانی او رو به وخامت گذاشته و علائم نگرانکنندهای از جمله کاهش شدید وزن، ضعف بدنی و افت فشار خون و ضربان قلب در او مشاهده میشود.
اعتصاب غذا، در سادهترین تعریف، امتناع داوطلبانه از خوردن غذاست. اما در بستر سیاسی، این کنش به ابزاری نمادین و رادیکال برای مقاومت تبدیل میشود.
پانزدهمین روز اعتصاب غذای حسین رونقی
حسین فقط هم یه کلیه داره!
چهاردهمین روزِ اعتصاب غذای حسین رونقی
سیزدهمین روزِ اعتصاب غذای حسین رونقی
اگه (زبونم لال) اتفاقی برای حسین رونقی افتاد وجدان ما، سکوتمون رو میبخشه؟
یا شاید مثل کیانوش سنجری قراره توی سختترین شرایط تنهاش بذاریم و بعد هم فقط افسوس بخوریم؟
۸۰ چهره هنری، فرهنگی و سیاسی، روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ در نامهای سرگشاده خطاب به «حسین رونقی» زندانی سیاسی، با ابراز نگرانی از وضعیت جسمانی او در اعتصاب غذا، خواستار پایاندادن به این اعتصاب شدند. ننگ و نفرت بر رضا پهلویِ دزد و مفتخور و خائنِ خودفروش آینه چون نقش تو بنمود راست...