۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

بیست و سه دلیل برای دوستداران حیوانات که چین را تحریم کنند / دلیل نخست

 از تارنمای  (13.7Billion Year)  
 "Reynard Loki" نویسنده، هنرمند و فعال حقوق حیوانات و محیط زیست
"زمانی که من این وبلاگ را در سال ٢٠٠٨ آغاز کردم، اولین پست من در مورد سگی بود که در یک گالری به عنوان یک اثر هنری به زنجیر کشیده شده بود تا از گرسنگی بمیرد. از آن زمان به بعد، رفاه حیوانات موضوع اصلی در تارنمای ١٣,٧ بیلیون سال بوده است. در طول این سالها، من داستان های بی شماری درباره ظلم و ستم به حیوانات در ایالات متحده و در سراسر جهان شنیده ام."
اما در میان تمامی کشورها، یک کشور است که بیشترین و گسترده ترین بی اعتناعی را نسبت به حقوق و رفاه حیوانات آشکارا نشان می دهد: "چین".
همان طور که مهاتما گاندی، خردمندانه بیان داشته: "عظمت و پیشرفت اخلاقی یک ملت را میتوان از روی نحوه برخورد مردم آن سرزمین با حیوانات محک زد."

چین برای تبدیل شدن به ملتی بزرگ راه درازی در پیش دارد.
یکی از راه های فشار بر چین برای تغییر،  تحریم چین است. بیش از ٢,٣میلیون نفر در سراسر جهان، اعلامیه جهانی حقوق حیوانات را امضا کرده اند، و تعداد دوستداران حیوانات در سراسر جهان، بمراتب بسیار بیشتر است. تصور زمانی را کنید، اگر همه آنها از خرید کالاهای چینی خودداری کنند.

بنابراین هر روز هفته در ماه آگوست، من می خواهم برای دوستداران حیوانات یک دلیل برای تحریم چین بیاورم. شمار این دلیل ها ٢٣ است.
 این ماه، ماه آسوده و راحتی نخواهد بود. هضم این داستان های وحشتناک و شیوه های بی رحمانه، آسان نخواهد بود. برای همین گفته ای ارزشمند از فیلسوف فقید آلبرت شوایتزر نقل می کنم: " گهگاهی به درد و رنجی که ترجیح می دهید چشمان خود را بروی آن ببندید، فکر کنید."
این ماه، من آن را انجام می دهم و امیدوارم شما نیز این کار را بکنید...
دلیل نخست:

چین خرس ها را شکنجه می کند و می کشد
هزاران خرس سیاه و خرس آفتاب، بیهوده و بی نیاز از دردی بزرگ و جانکاه رنج می برند و در قفس های کوچکی به اندازه بدنشان، در چین و کره جنوبی، برای آنچه اساسا یک خرافات چینی است می میرند. از صفرای خرس در طب سنتی چین (TCM) استفاده می شود. هر چند هیچگونه شواهد علمی وجود ندارد که در صفرای خرس اثر دارویی وجود داشته باشد.
کاهش بازار باعث پایان یافتن این عمل وحشتناک  در کره جنوبی شده، هر چند در بازار چین همچنان قوی است.

"John R. Platt " در پستی در وبلاگ علمی آمریکایی می نویسد: "در واقع، ممکن است این به دلیل آزادی عمل و وسعت مزارع خرس چینی است که باعث رکود این صنعت در کره جنوبی شده است."
است."مزارع پرورشی خرس  در چین ١٠ تا ١٢ برابر حجم کره جنوبی است، با حداقل ١٢,٠٠٠ خرس. چین بخاطر شدت خشونت بی رحمانه اش بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. شکار غیر قانونی خرس های وحشی نیز در چین  شایع است."

در مزارع پرورشی خرس، شکم خرس های زنده را سوراخ کرده و صفرای آنها را با نصب لوله های فلزی درون کیسه صفرا، برای استفاده در داروهای سنتی بیرون میکشند. جراحات بوجود آمده، باز نگه داشته می شوند تا عمل استخراج صفرا روزانه انجام شود.
این زخمهای باز، بدن خرس ها را مستعد ابتلا به عفونت ها و بیماری می کند و باعث درد غیر قابل تحملی می شود...
این درد وحشتناک باعث می شود تا خرسها برای کشتن خود و رها شدن از این درد و رنج، با مشت به معده شان بزنند. برای جلوگیری از این کار روی شکم آنها جلیقه های آهنی نصب می شود.

خرس ها برای فرار از شکنجه های وحشیانه با اعتصاب غذا خودکشی می کنند.

 داستان واقعی و دلخراش خرس مادری که می خواست فرزندش را از زیر دست شکنجه گران چینی نجات دهد.
دوستی از من خواست تا لطفی در حقش کنم. او بمن نیاز داشت تا چند روزی برای گرداندن یک مزرعه پرورش خرس دستیارش باشم. این مکان در محلی دوردست و ناشناخته برای بسیاری قرار داشت.
من شب به آنجا رسیدم، درست قبل از سحر، ولی هنوز قادر به خوابیدن نبودم. صدای زوزه ی باد را می شنیدم، انگار کسی از درد و ناامیدی می گریست. در آن لحظه، من صدای باز شدن در و تنفس سنگینی را شنیدم. برخاستم، چراغ را روشن کردم و پرسیدم چه کسی آنجاست؟ پاسخی نشنیدم. سکوتی ترسناک حکمفرما بود.
دستم را بسمت جارویی دراز کردم و آن را برداشتم. به آرامی به سمت درب رفتم و با یک حرکت سریع آن را باز کردم. هه! آن یک توله خرس پشمالو بود که با کمرویی به من نگاه می کرد. دستم را به سوی او دراز کردم و او اردک وار نزد من آمد. دستش را روی دست من گذاشت و با زبان نرم و گرمش کف دست مرا لیسید. این حرکت بسیار دلگرم کننده بود.
ناگهان صدای هیاهو شنیدم و توله خرس به سرعت زیر تخت من رفت.
سپس به درب کوبیده شد. من در را باز کردم و پرسیدم چه خبر شده؟
مردی گفت یک توله خرس همین الان از مزرعه فرار کرده، آیا مزاحم شما شده؟
من پاسخ دادم او آنجاست و بزیر تخت اشاره کردم.
مرد چمباتمه زد و توله خرس را با یک دست گرفت و با خشونت تمام چهار دست و پای او را به چوب بلندی بست. چوب را بلند کردند و توله خرس را بیرون بردند. همانطور که خارجش می کردند یک لحظه برگشت و نگاهی رقت انگیز و پر از خواهش و تمنا به من انداخت.

پس از سپیده دم، کارگری بنام ژانگ مرا برای دیدن خرس ها به محوطه برد. در مکانی به مساحت چند هزار متر مربع و ساختمانهای بلند، شش قفس در فضای باز قرار داشت. در هر قفس، یک خرس سیاه و درمانده وجود داشت. نکته ی سوال برانگیز، فلز درخشان اطراف بدن آنها بود.
ژانگ به من گفت: "ازاین جلیقه آهنی برای استخراج صفرا از بدن خرس استفاده می شود. در حال حاضر، بهای هر گرم این صفرا ٣٠٠ یوان است. او مرا به سمت قفس اول برد و اشاره کرد بیایید استخراج صفرا را شروع کنیم."
من دیدم دو کارگر تنومند با طناب بدن خرسی را محکم بستند و آن را که به وسیله قرقره بالا کشیدند. طناب به جلیقه آهنی خرس بسته شده بود.
آنها فریاد زدند: "سلام ....!" و من دیدم بدن خرس همچنان که به بالا کشیده می شد منقبض شد. ناگهان خرس غرشی دیوانه واری کشید. در واقع این یک غرش نبود و تبدیل به گریه ای حزین و اندوهناک شد. چشمانش نشان می داد چه درد مشقت بار و طاقت فرسایی را تحمل می کند.

با وجود فضا و امکانات حرکتی محدود، او تلاش می کرد با دست و پا زدن، به زمین لگد زند. از این حرکت صدایی بر می خاست که شنیدن آن بسیار دردناک بود.
در آن دم، من می توانستم صدای چکیدن مایع و بیرون آمدن آن از لوله های فولادی درون شکم خرس را بشنوم.
کارگران سپس به آرامی طناب را آزاد کردند و به دنبال آن یک بار دیگر طناب را محکم کشیدند و عمل استخراج را تکرار کردند و بار دیگر فریاد خفه خرس بلند شد و من قطره های اشک را در چشمان خرس دیدم.
به مانند واکنش یک انسان هنگام درد، دندانهای خرس بهم فشرده شد و بدنش خم شد.
صحنه ی بسیار دلخراشی بود و من دیگر تاب تماشای آن را نداشتم. روی خود را برگرداندم و دور شدم.

در آن لحظه، من ناگهان متوجه شدم، ناله هایی که پیش از سپیده دم شنیده بودم از گلوی این خرس های غم انگیز بیرون می آمد.
ژانگ به دنبال من تا دم درب آمد. با صدایی لرزان از او پرسیدم: "آیا شما انسانیت خود را از دست داده اید؟ اینها موجودات زنده هستند!"
ژانگ این حرف مرا رد کرد و گفت: "ما چاره ی دیگری نداریم و از این راه زندگی می کنیم."

با آرامش در حالیکه قلبم احساس سنگینی می کرد از او پرسیدم هر چند وقت یکبار این کار را انجام می دهید؟ او پاسخ داد:"بستگی دارد. اگر خرس خوب صفرا تولید کرده باشد یک یا دو بار در روز و خرسی که کمتر تولید کرده باشد یک روز در میان، به طور کلی، یک خرس می تواند سالانه ٢٠٠٠ گرم صفرا تولید کند به مدت ١٠ سال.
از این حرف او لرزه به اندامم افتاد، دو بار در روز به مدت ١٠ سال! این ارقام وحشتناک هستند!
خرس ها روزی دو بار به مدت ١٠ سال شکنجه می شوند، زندگی بدون امید، به مدت ١٠ سال و ٧٢٠٠ بار گوشت شان سوراخ می شود. بدون وقفه و بی پایان، روزها از پی هم و سالی از پی سالی دیگر.
حتی قوی ترین انسانها قادر نخواهند بود روزانه چنین دردی را تحمل کنند. قلبم از رنجی که خرس ها می کشیدند به درد آمد.

می خواستم آن محل را ترک کنم ولی ژانگ گفت:" در مدت زمان کوتاهی عمل جراحی روی توله ها صورت می گیرد و شما نمی توانید در این لحظه ی بحرانی اینجا را ترک کنید. شما به نمایندگی آقای لیو در اینجا حضور دارید و اگر در این مدت اتفاقی روی دهد، مسوولیت آن با چه کسی خواهد بود؟"
با اکراه و ناخرسندی، به دنبال او به اتاق خرس ها بازگشتم.  طبق فرمان او چهار کارگر تنومند، توله خرسی را آوردند و دست و پای او را محکم با زنجیر بستند. توله خرس با وحشت به همه نگاه می کرد. زمانیکه مرا دید چشمانش روشن و درخشان شدند. توله خرس به زانو افتاد و به من التماس کرد. اشک در چشمان من جمع شد.
ژانگ دستش را تکان داد و فرمان شروع عمل جراحی را صادر کرد.
در کمال ناامیدی توله خرس سرش را بلند کرد و گریه و زاری می کرد. اشک از چشمانش سرازیر شد. این غم انگیز ترین و تاثر آورترین گریه ای بود که من در تمام عمرم شنیده بودم.
صدایش مانند این بود که زبان انسانها را می داند. توله خرس فریادی شبیه "ماما..." کشید. حتی کارگران هم یکه خوردند.

در آن لحظه، صحنه فوق العاده تکان دهنده رخداد؛ یک خرس اسیر در قفس، با صدای بلند  ضجه ای کشید، با دستان بزرگ و تمام قدرتش میله های کلفت و آهنی قفس را باز کرد و به خارج پرید. کارگران وحشت زده فرار کردند. من مات و مبهوت بر جایم میخکوب شده بودم، قدرت تکان خوردن نداشتم. هر چند که خرس حضور مرا نادیده گرفت. با شتاب به سمت توله خرس رفت و دیوانه وار تلاش کرد بچه اش را از زنجیرها آزاد کند. با وجود تلاش فراوان نتوانست زنجیرها را پاره کند، پس کودکش را درآغوش کشید و بویید و بوسید، در حالیکه اشک می ریخت، اشک های توله خرس را عاشقانه می لیسید و تلاش می کرد او را آرام کند. توله خرس گریه می کرد و با صدایی که از خود در می آورد گویا از مادرش می خواست که او را رها سازد.
ناگهان خرس مادر فریادی کشید و با دستان زورمندش گلوی فرزندش را فشرد و او  را خفه کرد. او فریادکشان به این عمل ادامه داد تا بدن بیجان توله خرس بر زمین افتاد. سپس دستانش را آزاد کرد، به کودک بیجانش نگاهی انداخت و مژه زد، انگار می گفت:" فرزندم متاسفم، نتوانستم تو را آزاد کنم ولی از رنجی که قرار بود بکشی تو را رها ساختم." 
او پشم خود را پاره پاره کرد و جلیقه آهنی را با دستانش کشید و از بدن خود جدا ساخت. همراه با جلیقه آهنی لوله فلزی استخراج صفرا نیز بیرون آمد. پشم روی شمکش از خونی که از شکمش فوران می زد، قرمز شده بود. فریادی دیگر کشید و دیوانه وارخود را به دیوار کوبید، دیوار فرو ریخت. من در شوک بودم. نمیدانم چگونه آن مکان بی رحمانه را ترک کردم...
باقی روز، ذهن من با این صحنه غم انگیز مشغول بود. از خود می پرسیدم "آیا این حرکت خرس عشق مادرانه بود؟ من اعتقاد دارم که این عمل، عشق درمانده یک مادر بود. در آن زمان و مکان، او توانایی نجات دادن فرزندش را از ٢٠ سال درد و شکنجه نداشت. تحت چنین وضعیت درمانده و سرشار از ناامیدی، از بین بردن فرزند عزیزش که خود بوجود آورده بود، تنها راه نجات بود. او سپس به امید همراهی فرزند عزیزش، همان راه را پیش گرفت به زندگی خود نیز پایان داد.


 لطفن در پخش و انتشار داستان دردناک این خرس مادر و فرزندش یاری کنید
 در این رابطه بیشتر بخوانید:
 بیست و سه دلیل برای دوستداران حیوانات که چین را تحریم کنند
 دلیل نخست: چین خرس ها را شکنجه می کند و می کشد.
 دلیل دوم: چین ببرهای در خطر انقراض را می کشد.
 دلیل سوم: در چین سگها بطور غیرانسانی قتل عام و خورده می شوند.

 دلیل چهارم: چین آهوی مشک را به سوی نابودی و انقراض می کشاند
 دلیل پنجم: چین حیوانات را در مزارع پوست شکنجه می کند
 دلیل ششم: شکنجه و کشتار کوسه ها بخاطر تهیه سوپ چینی
 دلیل هفتم: چین اسب های دریایی را به سوی انقراض می کشاند
 دلیل هشتم: چین حیوانات زنده را در جاسوئیچی های سر بسته پلاستیکی می فروشد
 دلیل نهم: چین میمون ها را برای تهیه خوراک مغز میمون، شکنجه داده و می کشد
 دلیل دهم: چین با فروش مواد غذایی سمی، سگ ها را می کشد
 دلیل یازدهم: چین ٥٠,٠٠٠ سگ را به ضرب چماق کشت
 دلیل دوازدهم: چین از کشتار فیل ها برای عاجشان پشتیبانی می کند
 دلیل سیزدهم: چین گاوها و گوساله های نوزاد را مورد آزار و بهره کشی قرار می دهد
 دلیل چهاردهم: چین کرگدن ها را به سوی نابودی و انقراض می کشاند
 دلیل پانزدهم: چین پانگولین (مورچه‌خوار پولک‌دار) در معرض خطر انقراض را به سوی نابودی می کشاند
 دلیل شانزدهم: چین ده ها هزار گربه را برای بازی های المپیک قتل عام کرد
 دلیل هفدهم: چین آزمایش بر روی حیوانات را برای محصولات آرایشی و بهداشتی ضروری می داند
 دلیل هجدهم: چین لاک پشت های در خطر انقراض را می کشد
 دلیل نوزدهم: چین بچه موش ها را برای تهیه خوراکی لذیذ می کشد
 دلیل بیستم: چین ویدئو هایی  که در آن حیوانات کوچک با له کردن کشته می شوند، به فروش می رساند
 دلیل بیست و یکم: چین اجازه برگزاری جنگ اسب ها را می دهد
 دلیل بیست و دوم: چین موش های نوزاد را برای ساختن تونیک سلامتی غرق می کند
 کالاهای چینی را تحریم کنیم - بخش نخست
 کالاهای چینی را تحریم کنیم - بخش دوم
 
 امضا کنید: اعلامیه جهانی حقوق حیوانات / حیوانات برای من مهم هستند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر