۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

عید قربان ( جشن کشتار حیوانات) بر تمامی مسلمانان شیفته خون مبارک باد!!!

و داستان ابراهیم بانی عید قربان ( حتما بخوانید به معلوماتتان اضافه میشه!!!)
این هم یک تبریک مودبانه!!!
زیرا سپهر سلیمی در تارنمایش (دوستداران حیوانات و محیط زیست) نوشته: "مطالب افراطی گرایانه در مخالفت با مراسم عید قربان و ذبح حیوانات ( به هر شکلی) گاهاً جنبه توهین و بی احترامی به دین را پیدا می کند. بی احترامی به هر دین و آیینی رسمی نکوهیده است..."
و
" در این دسته از مطالب شاهد هستیم که اساساً این روز زیر سوال برده می شود و یا گفته می شود این روز عید نیست و نباید به هیچ شکل ممکن حیوانات را قربانی کرد..."
از دشمنان برند شکايت به دوستان چون دوست دشمن است شکايت کجا بريم؟!

وقتی در ایران نظر یک دوستدار شناخته شده حیوانات و محیط زیست این است، وای بحال امثال قاتلان یوزپلنگ ها و خرسهای ایران!!!
دوست عزیز چرا از جان حیوانات مایه می زاری؟!
اگه در ادیان و آیین هایشان آمده بود هر سال یکی از فرزندانتان را در راه خدا بکشید، این دین و آیین باز هم قابل احترام بود؟!!!
تنها این حیوانات بی صدا و بی دفاع هستند که روز کشتارشان عید و جشن حساب می شه و کسی هم نباید اعتراض کنه؟!
نگران نباشید این روز مسلما عید است و هیچ کس هم آنرا زیر سوال نمی برد!!!
عید خون، کشتار و شکمچرانی که مسلمانان عاشق آن هستند!!!

جناب سلیمی، از این مودبانه تر نمی شه در مورد این کشتار بی مفهوم و بی رحمانه سخن گفت!
اما در مورد نکوهیده بودن توهین و بی احترامی به دین ها و آیین ها، بنظر من این ادیان و آیین ها هستند که با این سخنان مسخره دور از واقعیت و اصرار به برگزاری مراسم وحشیانه شان به انسانها توهین می کنند.
در طول قرن ها هزاران انسان واقعی از زندگی، مال، تفریح و خانواده ی خود گذشتند و آنرا وقف کمک به انسانها و حیوانات کردند...
حالا این میونه جناب ابراهیم باید عزت و احترامش را ببرد!!!

احترام به ادیان و آیین هایشان یعنی مردم را با دروغ و ریا، گول زدن و چنین کاری نکوهیده است!
چرا باید میلیونها حیوان با بی رحمی کشته شوند بخاطر یک داستان دروغ و غیر واقعی؟

   این هم داستان زندگی ابراهیم بانی عید قربان که جناب سلیمی می فرمایند این روز را نباید زیر سوال برد و افراطی ها!!! از تکرار اینکه نباید به هیچ شکل ممکن حیوانات را قربانی کرد پرهیز کنند و بی احترامی به هر دین و آیینی رسمی نکوهیده است!!!
   حال قضاوت با شماست که آیا باید به چاخان های یک نفر که ٣٠٠٠ سال پیش هوس کرد جانشین بت ها شود و خدایی جدید آفرید احترام گذاشت؟!!!

در ویکی پدیا در مورد ابراهیم چنین آمده:  ابراهیم نیای اصلی تمام دینهای تک خدایی یهودیت، مسیحیت و اسلام است.
یعنی اگر تا پیش از ابراهیم چندین بت سنگی را می پرستیدند او یک بت نامرئی را جانشین آنها کرد!
   او ١٧٥ سال عمر کرد ولی متاسفانه کتاب گینس نامردی کرد و نامش را بعنوان پیرترین مرد جهان ثبت نکرد و پیرمرد ١١٥ ساله ژاپنی را رکورد دار اعلام کرد! هر چند که مهدی خودمان که ١٠٠٠ سال است در چاهی پنهان شده، رکوردی غیر قابل شکست برجای گذاشته و این خود یک نوع بی احترامی است به ادیان که نامی از ایشان در کتاب گینس آورده نشده!!!
   خدا به ابراهیم ظاهر شد البته فکر می کنم طبق معمول در خواب!!! و به او گفت که از شهر خود خارج شود. بعد از دستور خدا، در سن ۷۵ سالگی ابرام به همراه همسر خود سارای، برادرزاده خود لوط و اموال و افرادی که به دست آورده بود به سمت سرزمین کنعان در شچم حرکت کرد.
   در سرزمین کنعان قحطی شدیدی آمد. ابراهیم به همراه همسر خود و لوط و بقیه افرادش به سمت سرزمین مصر رفتند. در راه ابراهیم به سارا گفت که وانمود کند خواهر و نه همسر اوست تا مصریان او را برای رسیدن به همسرش نکشند (نیای سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام از همان آغاز، دروغ و ریا را برای رسیدن به هدف مجاز اعلام کرد!!! ). وقتی به مصر رسیدند شاهزادگان فرعون زیبایی سارا را به فرعون خبر دادند و او را به قصر فرعون بردند. به ابراهیم نیز چیزهایی مانند "گاو، الاغ، خدمتکارمرد و زن، الاغ ماده و شتر" داده شد. ولیکن خدا به فرعون و افراد او بلاهای سختی فرستاد. (این هم نتیجه خوبی به پیامبران خدا!!!).    بعد از اینکه فرعون فهمید که سارا همسر ابرام و نه خواهر او است دیگر نخواست که سارا در قصر او باشد. او دستور داد که ابراهیم و افرادش مصر را ترک کنند و تمام چیزهای خود را نیز با خود ببرند (اینهم از مردی و غیرت فرعون!!! وگرنه می تونست به روی خودش نیاره و با سارا کماکان حال کنه و و ابراهیم را هم دست خالی روانه بیایانش کنه!!!).  
   برای چندمین بار پیام خدا در خوابی به ابراهیم ظاهر شد و در آن به او وعده داده شد که نسل او مانند ستارگان بیشمار میشود. ابراهیم و سارا در فکر بودند که چگونه قرار است او پدر بسیاری ملتها شود در صورتی که بعد از ۱۰ سال زندگی در کنعان هنوز هیچ فرزندی ندارد. سارا خدمتکار خود هاجر (زنی مصری بود که فرعون مصر به ابراهیم بخشید و البته ابراهیم هم نه نگفت!!!) را به ابرام داد تا با او بخوابد و از او بچه دار شود. چرا که سارا رابطه ی بسیار خوبی با هاجر داشت و او را بسیار دوست می داشت. این اتفاق بعدها در روابط سارا و هاجر تاثیر زیادی داشت. این هم از عواقب صیغه یا قوانین چند زنی که حکومت اسلامی خودمان هم تبلیغش را بسیار می کند!!!
   زمانیکه ابراهیم ٩٩ سال داشت باز خدا به خوابش می آد!!! انگار کار این ابراهیم فقط خوردن و خوابیدن و خواب دیدن و صد البته تلاش برای بچه دار شدن بود!!! و اینبار نام او را از "ابرام" به "ابراهام" به معنی پدر بسیاری از مردم تغییر میدهد!!!
   حکایت این لقب ها و عنوان های خامنه ای و خمینی است که مردم ایران شب می خوابند و صب پامی شن و می بینن یک کلمه دیگه به اسمشان اضافه شده!!! آقا اول حجت الاسلام خامنه ای بود و حالا یک کامیون می خواد تا نامش رو بکشه!!! حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) رهبر عظیم الشأن مسلمانان...
   و البته باز هم خدا به خواب ابراهیم می آد و این بار برای امری بسیار مهم!!! این بار به ابراهیم گفت که تمامی مردان همراه او باید ختنه شوند و اگر ختنه نشوند عهد خدا با آنها نخواهد بود. بعد از این دستور بسیار حیاتی و مهم، ابراهیم بلافاصله تمام مردان همراه خود را از جمله پسر خود اسماعیل را ختنه میکند.
  از قرار سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام، پایه و اساس  شان در خوابهای یک پیرمرد ریاکار و خیالاتی خلاصه شده و صد البته ما باید به آن احترام بگذاریم و مردم را در جهل و نادانی بیشتر فرو بریم!!!
  داستان سه فرشته ی کیک و کباب خور: این بار خواب نیست توهم است!!! بعد از این اتفاق در میانه یک روز ابراهیم در چادر خود در ممره نشسته بود. او به دور نگاه کرد که سه مرد را در هاله ای الهی دید. او به سمت آنها رفته و تعظیم کرد و به آنها خوشامد گفت. ابراهیم به درون چادر خود رفت و به سارا دستور داد تا کیک درست کند و به خدمتکار خود گفت که گوساله ای را آماده کند. او سفره ای برای آنها زیر درخت پهن کرد و سه مرد به خوردن مشغول شدند. یکی از این مردها به ابراهیم گفت که در زمان بازگشت او به نزد ابراهیم در سال آینده او پسری از سارا خواهد داشت.
   و اما بی شرفانه ترین خواب دروغی ابراهیم زمانی بود که گویا در اثر کهولت کسی به او محل نمی گذاشت و او هم آخرین خواب برنده را رو کرد!!! داستان مسخره خوابی که خدا در آن به ابراهیم فرمان می دهد اسماعیل را قربانی کند!!! و او هم پذیرفت و خدای عادل و مهربان؟! هم که این را دید گفت بیا و بجای اسماعیل این گوسفند رو بکش که جونش ارزشی نداره و مثل تو نمی تونه خواب ببینه و سر مردم را کلاه بزاره و گولشون بزنه!!!

و خلاصه نتیجه این خواب آق ابرام این شد که در مکه، سالیانه، میلیونها گوسفند، در روز عید قربان کشته می شوند و نیمه زنده درون کوره ها سوزانده می شوند و یا روزانه هزاران گاو، شتر، شترمرغ، گوسفند، بوقلمون(؟!!!) و... بمناسبت های مختلف مانند ازدواج، بچه دارشدن، ماشین خریدن، گرفتن گواهینامه رانندگی، خانه خریدن، قبولی در کنکور، سلامتی رییس جمهور، سلامتی و پیروزی تیم های فوتبال، به امید شفای بیماران و کماکان بعد از اینکه با کشتن حیوانات شفا نیافتند و فوت کردند، امام حسین و ١٢ تا امام دیگه و هزار دلیل مسخره و خودخواهانه دیگر شکنجه و بی رحمانه کشته می شوند تا با خوردن کباب شان به آرزوهایشان برسند و خدا را شکرگزار باشند و جناب سلیمی هم می خواهند که با مطالب افراطی گرایانه در مخالفت با مراسم عید قربان و ذبح حیوانات ( به هر شکلی) به دین و آیین مردم بی احترامی و توهین نکنیم!!! تفو به این دین و اینگونه اعتقادات!!!
چرا در این ادیانی که باید به آنها احترام(؟!) گذاشت همه مسایل با خونریزی حل می شود؟!!!
چرا در ادیان خدا تنها سخن از زور، اجبار، محدودیت و کشتار است؟!!!
چرا باید به چنین آیین هایی احترام گذاشت؟

گناه حیواناتی که بیرحمانه کشته می شوند چیست؟
برای تماشای تصویرهای بیشتر از عید سعید کشتار حیوانات روی عنوان های زیر کلیک کنید:
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
آموزش کشتار حیوانات به مناسبت عید قربان
یاز هم گوسفند کشی این بار در مراسم بیل گردانی
کشتار حیوانات: حرص و ولع انسانها به خونریزی؛ به بهانه ی جشن و سنت و انجام وظایف دینی!
بمناسبت روز نیمه جهانی کشتار حیوانات یا همان عید قربان
عید قربان، روز نیمه جهانی کشتار حیوانات فرا رسید
عید قربان، روز کشتار اسلامی حیوانات

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر