۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

هوا بس ناجوانمردانه سرد است!

لطفا برای ساخت شفاخانه آناهیتا کمک کنید
بیش از هفتاد سگ و گربه بیمار شفاخانه آناهیتا در سرمای زمستان به کمک دوستدارانشان نیاز دارند
 عکس: یکی از سگها را که روی شن خیس خوابیده نشان میدهد. به امید اینکه بتوانیم برای تمام سگهای شفاخانه اتاقهای مناسب بسازیم.‬ 
و این هم فهرست بسیار روشن، ساده و انجام پذیر از برخی نیازمندی های پناهگاه مخصوص آندسته از لایکی هایی که می بینم مدام در فیسبوک حامیان حیوانات گیلان می پرسند چگونه می توانیم کمک کنیم؟!!!
این دوستان یا واقعا هنوز نمی دانند چگونه می توانند کمک کنند که در این صورت متعجبم چون خانم آزاده محجوب بارها و بارها و آنهم نه بزبان چینی بلکه با واژه های زیبای فارسی نیازمندیهای پناهگاه را نوشته اند.

و یا دوست دارند هی لایک بزنند و نامشون رو تو صفحه ببینند!!!
 برخی از  نیازمندی های پناهگاه:
 دست اول و دومش هم فرقی نمی کنه!!!
- اجاق گاز تک شعله در انواع مختلف، اجاق گاز کمد دار

- انواع بخاری گازی، کپسول گاز
- انواع دیگ بزرگ و متوسط روحی یا تفلون
- شلنگ گاز، لوله بخاری
- یخچال  و فریزر
- کمد، کابینت و قفسه
- پتو و زیرانداز و موکت
- زنجیر و تسمه سگ
- انواع قفس و باکس مخصوص حمل و نقل سگ و گربه
- قفس نگهداری سگ و گربه مخصوص قرنطینه
- ظرف غذای سگ در اندازه های گوناگون
- شامپوی سگ یا شامپوی بچه
- کیسه و سطل زباله
- پودر رختشویی دستی و ماشینی، مایع ظرفشویی
- اسکاچ، سیم ظرفشویی و روزنامه باطله
- طشت و لگن پلاستیکی بزرگ
- مواد غذایی ( برنج نیمدانه، ماکارونی، عدس، سیب زمینی، هویج و...)
- نان لواش یا بربری(حتی خشک)
- سرنگ ٢ ، ٢,٥ ، ٥ ، ١٠ و٢٠ سی سی
- وازلین، گلیسیرین مایع و سرم قندی نمکی
- شربت مولتی ویتامین، شربت ب کمپلکس قابل تهیه در داروخانه های انسانی
- قرص و داروهای ضد انگل برای سگ و گربه
- انواع کپسول و شربت سفالکسین
- شن، ماسه، تیرآهن، سنگ بلوک، سیمان
- کاشی، موزاییک
- انواع در و پنجره

اگه هیچکدوم از این ها رو ندارید که بعید می دونم!!! دست تو جیب مبارک کنید و ماهی ٥٠٠٠ تومن که به هیچ جای این اهالی فیسبوکی بر نمی خوره، به شفاخانه کمک کنید!!!
اگه ناامید هستید و فکر می کنید این ٥٠٠٠ تومن به جایی نمی رسه، یک ماشین حساب بردارید و ٥٠٠٠ تومن را ضربدر ١٠٠٠ نفر از ٤٥٠٠ لایکی های این فیسبوک کنید تا بینید چقدر می شه!!!
اون ٣٥٠٠ نفر باقی هم می تونن تا دلشون می خواد یا لایک بزنند، یا به یکی از ٨ میلیون صندوق های صدقه که در سال گذشته ۱۲۵ میلیارد تومان کاسب شدن کمک کنند که جای دوری نمیره!!! و یا شک کنند که آزاده با این پول ها سرگرم ساختن ویلا در کانادا است!!!

این هم شماره حساب و دیگر اطلاعات مورد نیاز که باز نپرسین به کدوم حساب!!!
حساب بانك مسکن بنام آزاده محجوب گلرودباری:
310011758581 شماره كارت همين حساب:6280231411855538
 همچنین حساب بانک ملت 3193640873 و شماره کارت این حساب
1692 9018 3370 6104 و همچنین حساب بانک ملی 0307298362009 و شماره کارت 7839 0062 9911 6037

راههای كمک ايرانيان خارج از كشور:
نماينده ی اروپا:
 خانم مينا پترسن مقيم دانمارك
 
minna.petersen@hotmail.com
 نام کاربری در فیس بوک: mina.pete
نماینده کانادا و آمریکا:
 خانم رزا ذولحیات.778-892-7292 تلفن
 
rose.zolhayat@gmail.com
 نام کاربری در فیس بوک :Roza Zlhyt
 کمک به تامین بخشی از غذای ماهیانه شفاخانه آناهیتا

یکی از پرمصرفترین اقلام غذایی شفاخانه،غذای خشک مارک نوتری پت است. قیمت هر بسته غذای نوتری پت برای شفاخانه آناهیتا بیست هزار تومان است که ویژه کارهای حمایتیست. مدیریت شرکت نوتری پت، با عنایت ویژه به امور خیریه برای حیوانات بی پناه، این قیمت را برای این شفاخانه در نظر گرفته اند، اما این غذا در بازار آزاد به مراتب گرانتر فروخته میشود. با سپاس ویژه از ایشان و آقای بابک پروین مدیریت کلینیک ایرانمهر که بانی این امر مبارک شدند.
چگونگی کمک شما:
طبق توافق صورت گرفته بین اینجانب و شرکت نوتری پت، دوستداران شفاخانه آناهیتا میتوانند کمکهای نقدی خود را(به هر میزان که باشد) برای خرید غذای خشک سگها، مستقیما به حساب این شرکت ریخته و سپس مبلغ واریز شده و شماره پیگیری یا قبض بانکی را به ما اعلام کنند تا ما هم در پایان هرماه،به اندازه واریزیهای شما دوستان، بتوانیم غذا سفارش بدهیم.
 قیمت هر بسته ده کیلویی بیست هزار تومان و متوسط مصرف هرماه شفاخانه هم اکنون، بین بیست و پنج تا سی بسته است.
شماره حساب بانک ملی (سیبا) بنام شرکت نوتری پت:
 0106080664005
 شماره کارت حساب بانک ملی مدیریت شرکت آقای دکتر نوید نصیریان:
 6037991083516967

 گلچینی از باغ عشق

تصویری از عمل جراحی زانوی خرد شده و پای شکسته و لگن چند تکه شده توله سگ بدبخت شش ماهه ایست که شب دوشنبه هفته گذشته از طبقه پنجم یک ساختمان در حال ساخت در شهر رشت به پایین پرتاب شد...
صبح روز بعد به ما خبر داده شد و این سگ در شفاخانه آناهیتا پناه داده شد.عمل او در کلینیک کلبه حیوانات کرج صبح دوشنبه انجام شد.هزینه عمل و کلیه هزینه های مرتبط با آن جمعا حدود یک میلیون و ششصدهزار تومان بوده است و تماما از سوی طرفداران شفاخانه آناهیتا پرداخت گردیده است.

 شباویز پیر با عمل جراحی نجات یافت
آنقدر تومورهای سرطانی اش بزرگ بودند که نمیتوانستند مدفوع کند.با با بدنی پر از گلوله شباویز پیر و ناتوان است.دندانهایش همه ریخته اند یا پوسیده اند. شباویز خیلی مظلوم است. شباویز خیلی گناه دارد. شباویز خیلی درد کشیده. شباویز خیلی دردش آمده که آنهمه تیر رویش خالی کردند. من نبودم که بدنم را آماج ساچمه ها قرار دهم. کاش آنجا بودم. کاش بدنم را گلوله ها پاره پاره میکردند. یکی را میزدند درست وسط قلبم، قلب پاره پاره ام. دو تا را هم میزدند وسط دو چشمانم... راحت میشدم از دنیا. از دنیایی که از آن بیزارم. کاش خون من بجای خون شباویز تمام بدنم را میپوشاند. شباویز پیر بود چطور توانستند سوراخ سوراخش کنند؟ آه شباویز چشم کهربایی من! آنان که تو را به گلوله بستند همنشینان ابلیس بودند... ببخشای مرا که دیر رسیده ام.
 آه شباویز پیر من، نمیدانم چند سال است که درد و تحقیری اینچنین را تحمل میکنی. اما بدان اینجا خانه ی آخر توست. من هر آنچه دارم و میتوانم برای تو انجام خواهم داد.
 داستان شباویز:
شباویز را که چند روز پیش پیدایش کردند آوردند شفاخانه را یادتان هست؟ شباویز را کنار جاده لاهیجان - رشت در سرمای استخوان سوزی زیر باران یافتند در حالیکه نمیتوانست تکان بخورد. بیهوش افتاده بوده و پشت یک تیربرق قایم شده بوده تا باد به او نخورد. اینرا همان فرد میگفت. از شبی که آمده تحت شدیدترین مراقبتهای دامپزشکیست. چون اتاق خاصی برای بستری اش نداریم، گذاشتمش در حمام سگها که هیچ امکانات گرمایی ندارد. خیلی از روی شباویز شرمنده ام. کسی که پیدایش کرده قادر نیست مخارج زیادی را که درمان این سگ دارد، بپردازد.
 برای همینست که ساخت و سازهای من همیشه عقب می افتد، همه اش میرود برای شباویزها، آفتابها... تقریبا هیچکس خرج حیوانی که آورده اینجا نمیدهد و میگوید بمن ربطی ندارد یا میگوید ندارم و نمیتوانم.
ما و شباویز:
 شباویز هر روز باید میرفت دکتر.نمیتوانست دفع کند.خیلی سعی کردیم که بتوانیم کمکش کنیم اما دفع نکرد.سونوگرافی شد،تنقیه شد،عکسهای رادیوگرافی گرفته شد و در عکسها دیدیم که شدیدا مشکلات تناسلی دارد و ساچمه های بسیار...قبلا فرزند بی دندان مرا آماج ساچمه های بسیار قرار داده بودند. همین امروز صبح جراحی شد. پروستاتش چندین تومور داشته. نمونه را دادیم آزمایشگاه پاتولوژی. بیشتر از پانصدهزار تومان تا الان فقط خرج این سگ شده. جراحی، سونوگرافی، آزمایشهای خون، تنقیه، داروها، رادیوگرافی...

 البته نصف بیشترش را پرداخت نکرده ایم. نمیدانم تا کی میتوانیم به این وضع که تقریبا کسی خرج حیوانی را که به اینجا می آورد را نمیدهد...
 داستان حلوا:
 شبی بس بارانی و نامساعد بود.باران تند به یکباره شروع به باریدن کرد و من و آناهیتا مشغول غذا دادن و دارو دادن به بیمارانمان بودیم.یکباره متوجه شدیم مامان کیشتا و هفت توله اش که تابحال برایتان روایتشان را نگفته ام آب رفته در لانه شان...خلاصه در همین گیرودار بودیم که خانم میانسالی که خوب "جنس" مرا میشناخت (اما من نه!!) خبر داد که سگی "پاکوتاه" و "کوچولو" و"موبلند" و "گوش سیخ" را در منطقه گلسار رشت (منطقه اعیان نشین رشت) یافته و میخواهد به شفاخانه بیاورد! حال کدامیک از این مشخصات دروغین را، سگی که در عکس میبینید دارد،میگذارم به عهده خودتان! ایشان از یک کلینیک بمن زنگ زد. بهانه آوردند که نمیتوانند تا شفاخانه بیایند! شماره یک راننده آشنا را دادم و ساعتی بعد سگ با یک "طناب"!!! که این خانم بصورت کمربندی به او بسته بود، دم در شفاخانه بود...ایشان که حیفش می آید یک قلاده از همان کلینیکی که از آنجا بمن زنگ میزد بخرد، ادعا میکند برای گربه ها میخواهد پناهگاه بسازد!!

 نکات خیلی خیلی جالب توجه:
 ١-این خانم برغم گلسارنشین بودن! به بهانه های واهی از دادن هزینه آژانس به مبلغ یازده هزار تومان خودداری کرد و من پرداختم.
٢- هیچگونه تماسی الان که بیش از دو هفته از آنشب میگذرد با ما نگرفته.
٣- سگ فحل بود و بایستی هرچه زودتر همین امروز فردا عقیم شود.
٤- سگ شدیدا انگل داشت که رفع شد و واکسینه هم باید بشود.
٥- حلوا،بایستی واگذار شود. سگیست بقول گفتنی "گیرنده"!
٦- اگر راستش را میگفت که او یک سگ محلی بزرگ است مثلا من او را نمیپذیرفتم؟!! مرا چه فرض کرده بود؟ دلال؟!

 اگر کسی از دوستان خواست در هزینه های عقیم سازی واکسیناسیون غذا و... به شفاخانه کمک کند ما ممنون میشویم.
 حلوا عمل شد
چنانچه در عکس میبینید رحم این سگ به حد فزاینده ای بزرگ شده و عفونت کرده و از چند نقطه خودبخود پاره شده و تمام عفونت رحم، ریخته داخل محوطه شکمی! حالا بقیه اش را بخوانید... اندازه واقعی یک رحم باید به اندازه همان سرنگ دو سی سی باشد که جراحش عمدا کنار رحم گذاشته و خود عکس گرفته است تا بیننده مقایسه کند. حد عفونت را که لخته لخته شده ببینید... روده ها چسبندگی داده و کلا یک افتضاح به تمام معنا بوده. ساعتها طول کشیده تا شستشو بدهندش.
توضیح: دکتر داداش بیکی جراح این سگ بدبخت ولی خوش شانس به ما گفتند که اگر "حلوا" تا چهار پنج روز دیگر عقیم نمیشد، حتما از دست میرفت. این در حالیست که حال عمومی او خوب بوده و صبح روز عمل صبحانه هم خورده بود. موضوع همینجا تمام نمیشود، علاوه بر هزینه این عمل که هنوز نپرداخته ام، باید من بعد او مرتب تا مدتی سونوگرافی و آزمایش خون بشود و تحت نظر باشد!

دنا
دنا نامی به بلندا و پایداری کوه دنا با احترام تقدیم به سگی بی نهایت مهربان وزیبا و خوب و وفادار که در دستان مردی بی نهایت نالایق گرفتار آمده بود.
همو که روزهای تشنگی و گرسنگی اسارت را تاب آورد. او را در یک گاوداری در حال ساخت تمام مدت بسته بودند. سگی بزرگ به اندازه او با یک زنجیر یک و نیم متری بسته شده بود و در یک حلب دویست و بیست لیتری کهنه ی سوراخ شده میخوابید. شاید دو روز میشد که غذایی به او نمیدادند! دنده هایش کاملا بیرون زده بود.با هزار جور شیره مالیدن به سر صاحب ناشایستش که مطمئنیم او را دزدیده بود، توانستیم نجاتش دهیم.
چند هفته پیش بود، لحظه نجات بدون حضور صاحبش رفتیم آنجا، وقتی من و برادرم فرشاد را دید خدا میداند چطور خودش را میکشید تا زنجیرش را باز کند.خیلی خوشحال شده بود که کسی به سراغ تنهایی اش آمده. کف دستهای فرشاد آسیب دید. خیلی خیلی زور داشت. آنقدر ذوق زده بود که نمیگذاشت زنجیرش را باز کنیم. مرتب لیسمان میزد و خودش را لوس میکرد. براستی که چه خوب ناجیانش را میشناخت. دیدیم چنان ما را مجنون وار میکشد گویی میخواهد چیزی بگوید. ما را به سمت گودالی کشاند که آب از کف زمین درآن جمع شده بود. چهار دست و پا افتاد در آن و تا میتوانست آب خورد. معلوم نبود چند وقت بود آبی به او نداده بودند. به شفاخانه آمد و کلی غذا خورد. دقایقی بعد در مدفوعش خون و کرمهای زیاد دیدم. روز بعد رفت دکتر. خیلی خیلی زیاد انگل داشت. اکنون حالش خوبست و در حال چاق شدن. امیدواریم صاحب لایقی برایش پیدا شود.

دنا جان به نزد دوستدارانت خوش آمدی پسرکم
 آزاده محجوب
دوستان گرامی لطفا به دو کلمه درد دل گوش بدهید 
شفاخانه آناهیتا در مرز ورشکستگی است.اگر هم هنوز سرپاست با نسیه گرفتن دارو، غذا، جراحی ها، مصالح ساختمانی و... ست. من میتوانم دانه دانه شماره تلفنهای کسانی را که ما بیش از چهار میلیون تومان بهشان الان بدهکار هستیم را بدهم یا آدرس بگویم بروید تحقیق.
خواهش میکنم مثل ده دقیقه پیش برای گذاشتن سگ سالم و مخصوصا گربه که اصلا جایش اینجا نیست به من یا خانم حجازی زنگ نزنید.
خواهرانه دوستانه خواهش میکنم التماس میکنم، اگر وسعتان میرسد خرج حیوانات بیماری که با آن همه گریه و خواهش و تشکر می آورید میگذارید اینجا، بدهید.
اگر حیوانات اینجا در این هوای سرد جایی ندارند برای اینست که بیشتر کسانی که در پنج ماه اخیر که اینجا راه اندازی شده حیوان تحویلمان دادند، هرگز پول دوا درمان، غذا، عقیمسازی، جراحی های مورد نیاز دیگر حیوان و همچنین واکسیناسیون و هزینه های واگذاری و...را برغم دارا بودن ندادند.

تازه کارگر اینجا ماهی ٥٠٠ تومان و گاهی بیشتر حقوق میگیرد که آنهم به مدد یکی از دوستان مقیم کانادا برایمان ممکن شد.
چراغ اینجا را خاموش نکنید. بخدا قسم شفاخانه آناهیتا به زور عشق هنوز باز است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر