بی بی سی: هیلا صدیقی، شاعر ایرانی و برنده جایزه حقوق بشر هلمن-همت هنگام بازگشت به ایران بازداشت شده است.
بر اساس گزارشها، خانم صدیقی پنجشنبه شب ۱۷ دی ماه در فرودگاه امام دستگیر شده است.
یکی از بستگان خانم صدیقی خبر بازداشت او را تایید کرده است.
هیلا صدیقی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از فعالان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود. شعر "صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم" که از شعارهای اصلی ستاد انتخابات آقای موسوی بود، سروده خانم صدیقی است.
در جریان اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ او در جلسههای عمومی شعرهایی درباره وقایع آن دوران خواند که پخش ویدئوی آنها باعث شهرتش شد.
خانم صدیقی اردیبهشت ۱۳۹۰ هم برای مدتی بازداشت و در اوین زندانی شد. او با قید وثیقه آزاد شده بود. دادگاه انقلاب ایران آن زمان او را به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم کرده بود.
سازمان دیدهبان حقوق بشر، دی ماه ۱۳۹۱ هیلا صدیقی را به همراه چهل نفر دیگر از دریافتکنندگان جایزه آزادی بیان هلمن-همت در سال ۲۰۱۲ معرفی کرد.
شعری جدید از هیلا صدیقی
خانه ات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی !؟
مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟
در کدامین خوابی ؟
خواب ، در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است
تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتاد
تو نگهدار ، هنوزم به دو دستت ، دو سرِ شالِ مرا
…
پشتِ این پرده ی پوسیده ، تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر میبافم
تا برآرم خورشید
و تو در خوابی و آب
از سرت می گذرد
…
و ندیدی هرگز
توی جنگل ، کاج را
شب به شب ، جای سپیدار زدند
و نبودند پلنگان، وقتی
که دماوندِ اساطیری را
از کمر، دار زدند
و به هر دانه برنجی که به رنج
بر سرِ سفره ی ما آمده بود
توی شالیزاران
آهن و آجر و دیوار زدند
…
و تو در خوابی و آب
تشنه ی هامون شد
خونِ زاینده برید
و نفس های شبِ شرجیِ هور
زیر گِل ، مدفون شد
…
خانه ات را باد برد
تشتِ رسوایی و غارت افتاد
تو نگهدار به چنگت ، شبِ گیسوی مرا
تا مبادا شبِ قحطی زده ی سفره ی ما
مشتِ خالی ترا باز کند
تا مبادا که ببینند همه خوی ترا
موی مرا
من حجابم
نه حجابِ تنِ آزاده ی خود
من حجابِ تنِ یغما زده و خوابِ توام
پشتِ این پرده ی پوسیده تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر میبافم
تا برآرم خورشید
بر اساس گزارشها، خانم صدیقی پنجشنبه شب ۱۷ دی ماه در فرودگاه امام دستگیر شده است.
یکی از بستگان خانم صدیقی خبر بازداشت او را تایید کرده است.
هیلا صدیقی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از فعالان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود. شعر "صد واقعه چون دوم خرداد بسازیم" که از شعارهای اصلی ستاد انتخابات آقای موسوی بود، سروده خانم صدیقی است.
در جریان اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ او در جلسههای عمومی شعرهایی درباره وقایع آن دوران خواند که پخش ویدئوی آنها باعث شهرتش شد.
خانم صدیقی اردیبهشت ۱۳۹۰ هم برای مدتی بازداشت و در اوین زندانی شد. او با قید وثیقه آزاد شده بود. دادگاه انقلاب ایران آن زمان او را به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم کرده بود.
سازمان دیدهبان حقوق بشر، دی ماه ۱۳۹۱ هیلا صدیقی را به همراه چهل نفر دیگر از دریافتکنندگان جایزه آزادی بیان هلمن-همت در سال ۲۰۱۲ معرفی کرد.
شعری جدید از هیلا صدیقی
خانه ات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی !؟
مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟
در کدامین خوابی ؟
خواب ، در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است
تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتاد
تو نگهدار ، هنوزم به دو دستت ، دو سرِ شالِ مرا
…
پشتِ این پرده ی پوسیده ، تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر میبافم
تا برآرم خورشید
و تو در خوابی و آب
از سرت می گذرد
…
و ندیدی هرگز
توی جنگل ، کاج را
شب به شب ، جای سپیدار زدند
و نبودند پلنگان، وقتی
که دماوندِ اساطیری را
از کمر، دار زدند
و به هر دانه برنجی که به رنج
بر سرِ سفره ی ما آمده بود
توی شالیزاران
آهن و آجر و دیوار زدند
…
و تو در خوابی و آب
تشنه ی هامون شد
خونِ زاینده برید
و نفس های شبِ شرجیِ هور
زیر گِل ، مدفون شد
…
خانه ات را باد برد
تشتِ رسوایی و غارت افتاد
تو نگهدار به چنگت ، شبِ گیسوی مرا
تا مبادا شبِ قحطی زده ی سفره ی ما
مشتِ خالی ترا باز کند
تا مبادا که ببینند همه خوی ترا
موی مرا
من حجابم
نه حجابِ تنِ آزاده ی خود
من حجابِ تنِ یغما زده و خوابِ توام
پشتِ این پرده ی پوسیده تو در خوابی و من
با همین زلفکِ ممنوعه ی خود
نردبانی به بلندای سحر میبافم
تا برآرم خورشید
سلام یه همفکری از شما میخوام من 2 ماه و خورده ای پیش گربه ای با وضع داغون پیدا کردم فکش شکسته بود با عفونت شدید چشمی و اسیب قرنیه یه تکه از دمشم کنده شده بود الان فقط یک چشمش نابیناست الانم بالغ شده فحل شده یک گربه دیگه دارم ازش میترسه خونمم اپارتمانمم کوچیکه با همسایه های فضول بدخواهی که دو تا از گربه های که غذا میدادم سربه نیست کردن گفتم درمانش میکنم واگذارش میکنم ولی دریغ فقط چنتا تماس سرکاری اینم از اون گربه هایی که از خونه موندن بدش میاد عاشق بیرونه و از درخت بالا رفتن به نظرتون من چیکار کنم دلم نمیاد ولش کنم از از طرفی الان فحله و شب تا صبح میو میو میکنه ببرم عقیمش کنم؟ولش کنم؟ یا به نظرتون اگر فقط رحمش بردارن ولی تخم دان باشه بتونه جفت بخوره الان 6 ماهشه جثشم هنوز کوچیکه بچه دار بشه تو این خراب شده موندم به خدا حتی حاظر شدم از شیراز ببرم کرج اونم منتفی شد شما راهنمایی کنید
پاسخحذف