فراموش نکنیم که ما این کره خاکی را با همهی ساکنان آن شریک هستیم
امسال میخوام به مناسبت روز جهانی حیوانات به یاد جاویدنام عزیزمان محمدحسن ترکمان
از «شیرین» بگم.
شش ماه بعد از آوردن «توفان»، از بس بازیگوش بود و امانمون رو بریده بود، تصمیم گرفتیم یه گربهی دیگه بیاریم.
تو مارکتپلیس یه آگهی زدیم که یه بچه گربه میخوایم و چون اعتقاد داریم که حیوانات٬ کالا نیستند که خرید و فروش شوند گفتیم به قیمت بالا نمیخریم و قیمت رایجی(۲۵ یورو) که معمولن برای اثبات اینکه تصمیم نداریم بعنوان خوراک مار ازش استفاده کنیم رو تو آگهی گذاشتیم.
یکی از کسانی که به آگهیمون پاسخ داد خانمی بود که گفت گربهاش باردار است و همین روزها بچههاش بدنیا میان و ما میتونیم انتخاب کنیم.
پس از بدنیا آمدن بچهگربهها این عکس رو برامون فرستاد:
اصلن حواسمون نبود که بجز ما به کسان دیگری هم قول داده بود! با دو سه روز تاخیر گفتیم بچهگربه کِرم رنگه رو می خوایم؛ اونم پاسخ داد که دیر جنبیدیم و قولش رو به یک نفر دیگه داده! ما هم یکی دوتا دیگهشونو انتخاب کردیم که گفت: برای اونا هم کسی پیدا شده!
توی عکس رنگ «شیرین» حنایی تیرهای بود و نقش و نگار قشنگی داشت. گفتیم پس اینو میخوایم.
حدود ده هفته بعدش با قطار رفتیم شهر خانمه، دور بود و ما هم ماشین نداشتیم.
با بچهگربهها٬ حدود ۱۵ تا گربه داشت! برگشتن تو قطار، جیغ و داد شیرین بلند بود ولی هیچکس شاکی نبود و هر کسی یه جملهی محبتآمیز میگفت. اگه ایران بودیم و یه آخوند تو قطار بود...!!!
دو سه روز بعدش که بردیمش واکسنهاشو بزنیم، دکتر(دامپزشک) گفت خیلی کوچیک مونده و سوتغذیه داره و باید دستِکَم یه کیلو وزنش اضافه بشه!
خلاصه سرتون رو در نیارم! شیرین بزرگ شد ولی هیکلش همچنان کوچیک موند.
شیرین خیلی ترسوست، یه مقدارش بخاطر توفانه! توفان خیلی هیکل بزرگ و قویای داره و وقت بازی اصلن رعایت شیرین رو نمیکنه! بقیهاش هم مربوط به خودشه! هر کسی یهجوره!
دوست نداره بغلش کنیم که البته ما میکنیم! ولی خیلی دوست داره نازش کنیم و بوسش کنیم.
دوست نداره کسی بیاد خونهمون و بجز توفان از هیچ گربهای خوشش نمیاد.
یکی از تفریحاتش اینه که ناخنهاشو با مبل تمیز کنه و مبل رو پاره پوره کنه! بهش بگی نکن، گوش نمیده! به حساب خودش کارِ عجیب غریبی نیست که نکنه! فکر میکنه خونه و مبل خودمه!
یه تفریح دیگهش هم اینه که دستمونو گاز بگیره! البته خیلی آروم و بعدش هم زود میلیسه که دردمون نیاد.
خیلی کم پیش بیاد که بیاد بخوابه رو پام.و...از بچگی به سرتاسر خونه میشاشه! در و دیوار و کمد و یخچال و زمین و هوا!!!
مجبور شدیم روی زمین و دیوار و تموم لوازم رو نایلون بکشیم!
بیماری جسمی نداره، همه جور آزمایش دادیم. دکترش هم نمیفهمه چرا؟ همچین موردی تا حالا ندیده!
یه دلیل گربهای داره که حتمن برا خودش موجهه!
شاید خیلیها اگه شیرین رو داشتن از خونه میاندختنش بیرون! خوشبختانه این تو مرام من نیست.
البته چند بار سرش داد کشیدم و بهش آب پاشیدم که تاثیری نداشت. خوب هم میدونه من از این کارش عصبانی میشم! اگه یه وقتی ببینه که دیدمش داره جیش میکنه، زودی جیش میکنه و درمیره میدوه بالا زیر تخت!
اما هر صبح که میشه، میاد خُرخُر کنان، کله میزنه تا بیدار شم و از تخت بیام بیرون. پله پله میاد پایین و سر هر پله صبر میکنه تا نازش کنم.
همین گربهای که نه دوست داره بغل بشه و نه روی پام میشینه، از هر صدایی میترسه و حتا با سرفه کردنم فرار میکنه، چار پنج سال پیشا که هر دو استخوان مچ پام شکسته بود، به محض اینکه اومدم خونه و روی مبل نشستم، با وجود فریادهای بلندم از درد، اومد و خوابید روی پای شکستهام
شیرین میومیو نمیکنه، اگرم بکنه اینقدر ضعیف و یواشه که فقط اگه تو بلندگو میو کنه میشه یه کمی شنید.
اما اگه با دخترم بگو مگومون بشه و صدای دعوا کردنمون بلند بشه، با وجود ترسش از صدای بلند میاد جلومون و تو صورتمون بلند بلند ملتمسانه میومیو میکنه که تمومش کنین.
حتمن خیلیها فکر میکنن به اینهمه دردسرش میارزه؟ باید مثل عزیز جاویدناممون محمدحسن ترکمان عاشق باشید تا بفهمید.
هر بار که نگاهش میکنم، هر بار که بغلش میکنم و بوسش میکنم تمام وجودم سرشار از احساس خوشبختی و شادی میشه.
انرژی مثبت میگیرم و احساس سلامتی و آرامش میکنممحمدجواد ترکمان، برادر جانباخته راه آزادی محمدحسن ترکمان: ما و پشمک سهممان از تو فقط نگاه کردن به قاب عکست شد داداش
نگران نباش مراقب پشمک هستیم
همون جوری که بوسش میکردی و نوازشش میکردی منم بوسش میکنم...
روز جهانی حیوانات بر همهی دوستداران و حامیان حیوانات گرامیبادکسی که آزارش حتا به یه سوسک هم نمیرسید.
افسوس و صد افسوس...
پینوشت:
از میان دهها کاربر توییتری که تقریبن هر روز توییتهایشان را میخوانم تنها یک نفر درباره این روز نوشته بود...
یه آشغال بیکاری هم زیر توییتش یه زری زده که:
همین مونده ممنون بریتانیاییها بشیم. هزاران فعال داخلی دارند جون حیوونا رو نجات میدهند برای روز جهانی حیوانات از اونا یاد کنی بهتر نیست؟
یه سر به اکانتش زدم، دیدم خود نفرتانگیزش نه تنها چیزی راجب روز جهانی حیوانات ننوشته بلکه حتا دو خط هم از اون «هزاران فعال داخلی که دارند جون حیوونا رو نجات میدهند» هم ننوشته!!! آدم استفراغش میگیره از اینجور برعندازا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر