بخش نخست
ابراهیم اللهبخشی را با اطلاعرسانیهایش درباره جاویدنام بهنام محجوبی شناختم. همراه با او اشک ریختم و از بهنام و خانوادهاش نوشتم.
روزی چندین بار سر میزدم ببینم توییت جدید زده؟ تا خیالم راحت بشه که حالش خوبه. وحشتناک نگران بودم که مبادا بازداشتش کنند و میترسیدم٬ از اینکه همه جا میرفت و از چیزهایی که مینوشت.
تا اینکه توییت زد بخاطر امنیتی شدن جو مجبور شده از کرمان خارج بشه و چندی بعد هم خبر داد که از ایران خارج شده. کمی خیالم راحت شده بود.
من همچنان هر روز و هر ساعت توییتهایش را میخواندم...
کمکم توییتهاش دیگر به دلم نچسبید!
تا اینکه حدود یکسال بعد از رفتنش به ترکیه شروع کرد به تبلیغ برای اکانت دادبان و عجیب این بود که تنها کسی بود که اینقدر سنگ دادبان رو به سینهش میزد! این گمان زده میشد که خودش آدمین یا یکی از آدمینهایش است!
از همان اوایل که تبلیغ دادبان رو دیدم بهشان اعتماد نکردم.
نمیفهمیدم روی چه حسابی مردم باید به آنها اعتماد کنند و تمام مشخصات خودشون رو بدن!؟
با شروع انقلاب ژینا گاهی سر میزدم ببینم چی نوشته. اخبار بخصوصی نداشت و تنها از تعداد کمی از جانباختگان٬ زندانیان و اعدامشدگان نام میبرد و یاد میکرد. درواقع دستچین میکرد!!!
وقتی سطلعَنطلبها شعار «زن زندگی آزادی» را آنطور مغرضانه و عامدانه با شعار «مرد میهن آبادی» به گُه کشیدن، نمیخواستم این شعار رو پوشش بدم. به نظرم شعاری بیمعنی، مسخره و بیمحتوا میآمد. یکجور لجبازی و بچهبازی بود. انگار که به مردونگی بعضی برخورده بود!
ولی یکبار، من هم نوشتم! دیدم دانشجویان شعار میدهند و آبراهام هم توییت زده. گفتم شاید من نمیفهمم و شعار پر معناییه!
کاربری به نام "بیبی همستر - باربی" بود که کارهای تحقیقاتی انجام میداد. او پیش از آنکه توسط سطلی سپاهیها تهدید به افشای هویت بشه و مجبور بشه که برای اینکه امنیت دیگران به خطر نیافته بره، با جزییات دقیق زمانی و اسکرینشات منشأ شعار مرد، میهن، آبادی رو واکاوی کرده.
آبرام خان٬ بعد از تبلیغ شعار مرد میهن آبادی
مانند همکارش٬ مزدور صادراتی علی کریمی٬ تصویر اون دست معروف رو هم گذاشت و با افتخار به اسپرم همایونی وکالت داد!!!
که همین باعث شد آبراهام که در روز چندتا لایک بیشتر نمیگرفت فیو استار بشه!
اگه روزگاری افتخار اینو داشت که با اطلاعرسانی درباره جاویدنام بهنام محجوبی اسمش سر زبانها بیفته٬ حالا کارش بجایی کشیده که شبکه عَنوگُه (منوتو) عکسش رو بعنوان شخصیت مهمی که وکالت داده میذاره!
کمکم دوستان هممرامش را علنی کرد!مزدوران صادراتی بدنام و مشکوکی که با آنها عکس میگرفت وقربون صدقهی هم میرفتن!
کاکاش، مهدی حاجتی!!! دل بده قلوه ببر!
و صد البته ارتش سایبری سطلی سپاهیها!!!
که تولدش را تبریک میگفتند!
از جمله این دوستان٬ «خداوندگار توییتر» است!!!
کسی که حتا یک کلمه هم کمتر از گل به خامنهای و دارودستهاش نگفته است
عدم هماهنگی بین دو مامور وزارت اطلاعاتی که در اکانت پرشین گاد مطلب مینویسند باعث شد توی فاصله ۱۲ ساعت دو نظر کاملا متفاوت پست کنند.
یکی از معروفترین مزدوران سایبری که گویا فراموش کرده بود تو کدوم اکانتش مینویسه!
معلوم شد همان مهدی حاجتی٬ مزدور صادراتی جمهوری اسلامی است که اتفاقن اسپرم همایونی هم دنبالش میفرمایند!!!
صدای طبل رسواییشون که بلند میشه، انگاری کک به تنبونشون افتاده بود. «پروردگار توییتر» دست به دامن همه مخلوقاتش میشه که کمکش کنند تا ثابت کنه که «پروردگار توییتر» همان حاجتیِ آدمیزاد نیست!
در اینجا بود که آبراهام اللهبخشی٬ فرشتهی مقرب خدا فراخوانده میشود!
و تاکید و اصرار داشته باشه که ابرام، خداشو از نزدیک ندیده و «کاکا»ش هم نیست!بگذریم از اینکه ابرام همچنان تاکید داره «پرشین گاد» دوستشه!!!
این را هم بخوانید:
شلر حقانی: اگر خواندن نسخه منتشر شده در «پرشینگاد» برایتان سخت است، نسخه جیبی آن به قلم «مهدی حاجتی» را اینجا میگذارم.
بزودی بخش دوم: میلاد، مزدور معروف اطلاعاتی: جناب آقای اللهبخشی در جریانند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر