بخش نخست
اول سراغ سینماها آمدند
سکوت کردم چون زودباور و کور بودم
فصل اول- آبادان ۲۸ مرداد ۱۳۵۷
غروب روزی که شاه سرمستِ برگزاری جشنهای باشکوه و خواندن تبریکات اجباری به مناسبت کودتای ۲۸ مرداد در روزنامهها و غافل از «وحشت بزرگ»، نگران مارکسیستها و کمونیستها بود
چاپ دوم روزنامههای همانروزِ کشور٬ خبر از زنده زنده در آتش سوزانده شدن چند صد نفر هموطن آبادانی را دادند.
شنبه شب ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۵۷ ، سينما «رکس» آبادان آتش گرفت و جز تنی چند، همه تماشاگران آن در آتش سوختند.
تنها چند ساعت پس از آتش سوزی٬ اعلامیه هایی (از پیش حاضر شده) در سطح شهر آبادان پخش شد که شهربانی و ساواک را عامل آتش سوزی معرفی میکرد.
سینما رکس در حالی به آتش کشیده شد که از ماه ها قبل در قسمتهایی از کشور ما اعتراضات و درگیریها علیه رژیم شاه وجود داشت. در شهرها، نیروهای انتظامی مستقر شده بودند، در مساجد و تکایا روحانیون سعی بر شوراندن مردم علیه حکومت داشتند.
شهر آبادان اما تا قبل از فاجعه سينما ركس در آرامش به سر میبرد و زندگی عادی جريان داشت. بر خلاف شهرهایی چون اصفهان و تبریز و تهران که ناآرامیهایی را تجربه میکردند، از تظاهرات و اعتصابها با رهبری نیروهای اسلامی خبر زیادی نبود.
آبادان به خاطر سابقهای كه نيروهای چپ در آن داشتند يك شهر سكولار بود و با اين كه مدتها بود در شهرهای ايران اعتراضاتی عليه شاه شروع شده بود، آبادانیها دخالت نكرده بودند و به خصوص شركت نفت مايل نبود در اين ماجرا دخالت كند.
آبادان با اين كه دارای سابقه تاريخی زيادی از مبارزات و از سال ۳۲ و مصدق داشت، فقط نظارت میکرد و همين باعث تعجب دیگر شهرهای اسلامی بود كه چرا آبادانیها شركت نمیکنند.
پیروان خمینی آتشسوزی را به عوامل رژیم گذشته نسبت میدهند و اعتقاد دارند که این بهانهای برای سرکوب اعتراضات مردم در این شهر بوده، در صورتی که تا قبل از اینکه سینما رکس در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ به آتش کشیده شود، هیچگونه حرکت اعتراضی در شهر آبادان وجود نداشت.
لذا این سئوال مطرح است که رژیم گذشته از ایجاد بلوا و آشوب در شهری که در آن آرامش وجود داشته، چه هدفی را دنبال می کرده است؟
اعتراضات و رو در رویی در تهران و بعضی از شهرستانها کار را به جایی رسانده بود که رژیم احتیاج به بهانه تراشی نداشت و تانکها و نیروهای انتظامی در خیابانها برای برقراری آرامش مستقر شده بودند اما در شهر آبادان، این آرامش وجود داشت.
برای سرکوب اعتراضات می بایست در شهرهایی که حرکت های اعتراضی وجود داشت، این قبیل دسایس عملی می شدند، نه بالعکس.
مردم با دیدن اجساد سوخته شده به خیابان ها کشانده شده و به تظاهرات پرداختند.
محمد صفوی: با گذشت تقریبی هشت ماه از آغاز مبارزات عمومی مردم در بخشهای وسیعی از کشور علیه حکومت شاه، دو رخداد مهم و اسفناک، یکی واقعهی آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در پی آن کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله تهران، نقطهی آغازی برای شروع اعتصابات گسترده کارگران و کارمندان صنعت نفت ایران علیه حکومت شاه شد.
خمینی دو روز بعد از آتشسوزی سینما رکس اطلاعیهای در مورد این فاجعه صادر کرد که کاملاً ترس و وحشت در آن بود. ترس از اینکه مشخص شود کار، کار مذهبیها بوده است. او پیشدستی کرد و گفت هیچ مسلمانی نمیتواند چنین فاجعهای را به وجود آورد، درحالیکه هنوز کسی اشارهای به این موضوع نکرده بود.
او در پیامش به مردم آبادان گفت: آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشتهاند؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هرچند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانه مردم می زند این قبیل صحنهها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.
بلافاصله پس از آتش زدن سینما ركس، رهبران انقلابیون مسوولیت را متوجه رژيم شاه کردند، اما تحقیقات مقدماتی حاکی از آن بود كه برخی از روحانیون انقلابی و متعصبین مذهبی در این کار دست داشتند. با اين حال دولت از متهم كردن رسمی آنان خودداری کرد و خبرهای روزنامه ها و بيانيه های انقلابی كه دست به دست و دهان به دهان می گشت، تکرار اتهامی بود که از سوی خمینی متوجه رژيم شاه شده بود.انقلابيون طرفدار خمينی آن روزها استدلال میکردند که رژيم شاه خواسته است با آتش زدن سينما رکس، آنان و انقلاب اسلامی را بدنام کنند.
در روز هفتم این فاجعه، جمع کثیری از مردم آبادان و بخشی از کارگران نیروگاه اتمی دارخوین که جمعا حدود ده هزار نفر میشدند، در گورستان عمومی به سینه زنی و تظاهرات پرداختند. ابتدا شعارها «فریاد از ظلم یزید» بود. مردم آبادان برای اولین بار بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به راهپیمایی و تظاهرات پرداختند و به طرف شهر روانه شدند. در نزدیکی خیابان های اطراف شهر منطقه «بوارده شمالی» چهار نفر از تظاهرکنندگان به ضرب گلوله مامورین شهربانی و ارتش مجروح شدند. تظاهرات پراکنده در قسمتهایی از شهر تا ساعت هشت شب ادامه داشت. صدای تیراندازی و گلوله قطع نمی شد. شعارها حادتر شده بود: «رزمی باید بسوزد»، «شاه باید بسوزد» و «مرگ بر این سلسله پهلوی.»
آن زمان٬ رئيس سازمان امنيت سپهبد مقدم و وزير وقت اطلاعات و جهانگردی٬ دكتر محمدرضا عاملی تهرانی بود، اينها استدلال كردند كه اگر ما اين گزارش را انتشار دهيم آيات عظام میرنجند، چون دولتی بود كه برای به دست آوردن دل آيات عظام سر كار آمده بود و ضمنا مقدم استدلال كرده بود كه اگر ما اين گزارش را منتشر كنيم، مردم باور نخواهند كرد و بر پايه اين استدلالها مانع شدند كه اين گزارش انتشار پيدا كند.
قابل توجه سلطنتطلبانی که به قدرت رسیدن آخوندها را به گردن مردم معترض به رژیم شاه میاندازند. درواقع این شاه و نخستوزیر انتخابی اش شریف امامی بودند که از ترس نیروهای چپگرا و با چاپلوسی و باج دادن به
آخوندها، کشور را دودستی تقدیم آنها کرد.
شریف امامی: مارکسیستها (نه مذهبیون!) عامل اصلی خشونتها بودند!
شاه برای جلب اعتماد مردم و آخوندها، آرام کردن اعتراضات و حفظ مقام و موقعیت خودش، دستور بازداشت بلندپایگان و مقامات عالی رتبه دولت را که به او وفادار بودند داد.
حکم بازداشت امیرعباس هویدا، ارتشبد نعمت الله نصیری، دکتر منوچهر آزمون، دکتر غلامرضا نیک پی، دکتر عبدالعظیم ولیان، دکتر داریوش همایون، سپهبد جعفر قلی صدری، دکتر منوچهر تسلیمی، مهندس رضا صدقیانی، دکتر ایرج وحیدی، جمشید بزرگمهر، حسن رسولی و حسین فولادی، منصور روحانی، فریدون مهدوی و ده ها نفر دیگر از مسوولان دولتی را صادر کرد.
برخی از آنها پس از انقلاب اعدام شدند، برخی از ایران گریختند و برخی هم در سکوت و گمنامی زندگی کردند و میکنند...
روزنامهها هم مرتب از افتخارات وزیر انتخابی شاه مینوشتند!
داریوش همایون: حکومتهای شريف امامی و ازهاری با همه نيرو جلوی متهم كردن عاملان اصلی اين جنایت را به دليل اميدی كه به كنار آمدن با آخوندها داشتند گرفتند. اين رويداد به سبب آمادگی مردم و به سبب سیاستهای نادرست حكومت وقت به خود رژيم نسبت داده شد و رژيم هيچ كوششی براي رفع اين اتهام نكرد.عليرضا نوری زاده: محمدرضا عاملی تهرانی دعوتی كرد از ما دبيران سياسی و سردبيران روزنامه ها كه نشستی با ايشان داشته باشيم. رفتيم در يك بعد از ظهری، او بسيار اندوهگين و غمگين بود. ضمن صحبت هايی كه با ما كرد كه مملكت دارد از دست میرود و واقعا مسوولیت شماها چقدر سنگين است، در ميان حرفهايش گفت: ما جريان آتش سوزی سينما ركس را كشف كرديم.
همه با كنجكاوی گفتند خب چه بود و ايشان جريان را بيان كرد و گفت: ماجرا اين بوده كه از نجف دستور اين صادر شده
و كسانی مانند آقای محتشمی پور٬ آقای جمی و همينطور آقای كيارش و يك عدهای دیگر که
نامشان را برد در جريان اين ماجرا بودند... و دو تن ديگر و یک آدمی به نام تكبعلی زاده
دستورات را از آنها گرفتند، حتی پول از جانب آقای كيارش كه بعدها نماينده مجلس شد در
اختيارشان گذاشته شده بود و اينها رفتند سينما را آتش زدند.
...به خبرنگارانی که در حال یادداشت کردن بودند گفت: من اينها را نمیگویم كه شما برويد منتشر کنید. در اين شرايط اگر ما بگوييم خورشيد نورانی است، كسی قبول نمیکند. ما اعتبارمان و حرفمان را نزد مردم از دست داديم و حرف ما را نمیخوانند و گفت: الان ما به محض اين كه بياييم اينها را بگوييم و از جانب من شما منتشر كنيد، میگویند دولت دارد عليه امام خمينی توطئه میکنند و به نهضت اسلامی و انقلاب لطمه بزند.»
دکتر محمد رضا عاملی تهرانی در جلسات ارتش عنوان کرده بود که در پرونده سینما رکس که در دست او بوده در منزل شخصی به نام فواد کریمی که بعد از انقلاب نماینده مجلس شد مقادیری اعلامیه پیدا کردهاند که تاریخ آن به یک هفته قبل از فاجعه میرسید. مطابق آن مدارک، فواد کریمی مردم را به آدمسوزی در سینما تحریک کرده بود. یعنی قبل از فاجعه، مذهبیها اطلاعیه آدم سوزیشان را آماده کرده بودند و چنانچه این مطلب اثبات شود همه معادلات دچار تغییر خواهد شد.
علیرضا نوری زاده: «دو روز بعد از آنکه دکتر عاملی به خبرنگاران گفته بود اسنادی در دست دارد که نشان از دخالت روحانیون و متعصبین مذهبی در آتشسوزی سینما رکس آبادان دارد، وزارت اطلاعات و جهانگردی توسط انقلابیون آتش زده شد.»انقلابیون مسلمان٬ بلافاصله پس از پیروزی انقلاب با حمله به مراکز و نهادهای دولتی از جمله سازمان امنیت و اطلاعات کشور ساواک، همه اسناد و مدارک مربوط به مبارزات انقلابی و ضد رژیم را ربودند و سازمانی به وجود آوردند به نام سازمان اسناد ملی انقلاب اسلامی.
مملکت قانون و کارشناس و مسوول مربوطه نداشت که آخوندهایی که دانش و آگاهیشان در حد مسایل شکم و زیرشکم بود را بعنوان بازرس برای تحقیق فاجعه ای که خودشان مسبب آن بودند فرستاد؟!
جرات اینکه نظر مسوولان مملکتی را اعلام کنند نداشتند! اما نظر آخوندها برایشان مسند بود!
اول شهریور ۵۷ نمایندگان مراجع تقلید، محمدرضا گلپایگانی و شهابالدین نجفی مرعشی، محمدکاظم شریعتمداری، به آبادان اعزام شدند تا گزارشی درباره فاجعه آتشسوزی تهیه کنند. این گزارش هیچ وقت نه در زمان شاه و نه پس از انقلاب منتشر نشد و از سرنوشت آن هم اطلاعی در دست نیست.حسن شریعتمداری، پسر محمدکاظم شریعتمداری گفته است این گزارش احتمالا جزو مدارکی بوده است که بعد از حبس خانگی پدرش توسط مقامات امنیتی وقت از دفتر شریعتمداری برده شده است.
در همان گیر و دار به گوش داغدیدگان فاجعه میرسد که فردی که مغازهاش در بازار جمشیدآباد آبادان بوده، مدارکی در مغازهاش دارد که نشان میدهد مذهبیها سینما رکس را آتش زدهاند. تا خانوادهها خودشان را به بازار برسانند تمام بازار با بنزینی که دور تا دور آن ریخته شده بود، به آتش کشیده شد.
این آتشسوزی به منظور از بین بردن مدارکی انجام گرفته بود که در صورت وجود میتوانسته سرنخهایی از آتشسوزی سینما رکس در اختیار قرار دهد.
دکان تعمیرگاه رادیویی فرج الله بذرکار(یکی از عاملان آتشسوزی سینما رکس) هم در این بازار قرار داشت. شاهدان عینی همه گواهی بر این دادهاند که آتش از دکان فرج الله بذرکار شروع شد. کسی نمی توانست مدعی شود که او خودش دکانش را به آتش کشیده است. دادگاه ویژه آدم سوزی سینما رکس این رابطه را برملا کرد.
دکان های این بازار اکثرا با چوب ساخته شده بودند. در مدت کوتاهی، کلیه بازار دچار حریق شد. کسبه و ساکنان این دکانها که افراد کم بضاعتی بودند امکانات و وسایل معاش خود را از دست دادند.
آخوند موسوی تبریزی: «در محاکماتی که انجام شده٬ احتمال داده میشود ساواک از سادگی حسین تکبعلیزاده (متهم ردیف اول) و سایر عاملان سوءاستفاده کرده باشد٬ زیرا بر خلاف مارکسیستها و لنینیستها که میگویند هدف وسیله را توجیه میکند٬ اسلام این نظر را ندارد.
چگونه میتوان تصور کرد که یک مسلمان ۴۰۰ نفر را آتش بزند تا انقلاب پیروز شود.»
چگونه میتوان تصور کرد که یک مسلمان ۴۰۰ نفر را آتش بزند تا انقلاب پیروز شود.»
محمد نوریزاد از قول شیخ علی تهرانی میگوید:
«...هفته پیش رفتم به دیدن شیخ علی تهرانی. ... او گفت: قبل از پیروزی انقلاب، روزی که خبر رسید سینما رکس آبادان را به آتش کشیدهاند و دهها نفر یکجا سوخته و زغال شدهاند، من و نوری همدانی و جمعی دیگر در محفلی نشسته بودیم.
زهر این خبر که به جان مجلس نشست، نوری همدانی سرش را به من نزدیک کرد و دم گوشم گفت: این کارِ ما بوده. پرسیدم: چرا؟ گفت: چون بهما خبر رسیده بود که خوزستان ساکت است و با انقلاب همراه نیست و کارکنان صنعت نفت نیز به اعتصابیون نپیوستهاند. ما باید هم مردم را و هم کارکنان شرکت نفت را تحریک میکردیم...»
اردشیر بیات: وقتیکه این پرونده را تکمیل کردیم و به دادگستری آبادان فرستادیم٬ بازپرس پرونده آقای صرافی پی به این حقیقت برد که این آدم شعورش درست کار نمیکنه ، چاره ای نداشت جز اینکه قرار موقت بازداشت برای این صادر کنه چون اگر او را آزاد میکردیم مردم میگفتند عامل آتش سوزی سینما رکس آبادان آزاد شد و اگر میخواستیم به محاکمه بکشیم٬ رسوایی بار میآمد بنابراین بازداشت شد تا زمانی که حسین تکبعلی زاده دستگیر شد.
...بعد از آن روزی بازپرس با آقای سرهنگ امینی رییس شهربانی آبادان تماس میگیرد که من قصد دارم حسن عاشور را آزاد کنم چون این گناهی ندارد، امینی هم میگوید این دیوانه را ما میدانیم که گناهی ندارد هرچه زودتر آزاد بشود بهتر است و ایشان آزاد میشود.
هاشم منیشت پور، با نام مستعار عبدالرضا آشور
بعد از اینکه پرونده سینما رکس با فشار مردم آبادان و انکار و امتناع جمهوری اسلامی، به زور بازگشایی میشود و دادگاه تشکیل میشود، اولین کسی را که به دادگاه احضار میکنند همین حسن عاشور یا علیرضا عاشور است. وقتیکه ایشان را به جایگاه فرا میخوانند ایشان بصورت دلقکی که وارد سیرک میشود شروع به چرخیدن دور خودش میکند، قبل از احضار ایشان به جایگاه آقای موسوی تبریزی شرح مبسوطی در مورد جنایات شاه شروع میکند بیان کردن و میگوید ببینید چه کسانی را برای جنایت انتخاب میکردند. وقتی میبینند حسن عاشور دور خودش میچرخد دستش را میگیرند و میآرندش پشت بلندگو میگویند اینجا بایست که میگوید من باید برم توی این؟ من باید برم توی این بلندگو؟ که صدای خنده و اعتراض مردم بلند میشود و موسوی تبریزی میبیند که چه گافی داده میگوید جنایت کاران زمان شاه هم دیوانهاند. این را بیرونش کنید و ایشان از دادگاه بیرون میشود و آزاد میشود.
مصطفی آبکاشک: اگر رژیم شاه با شتاب و دستپاچگی مرد نیمه دیوانهای را به نام عبدالرضا آشور عامل این جنایت معرفی کرد، صرفا از روی ناچاری و ناتوانی در شناخت عاملین اصلی جنایت بود. رژیم اسلامی و دادگاه ويژه سینما رکس به ریاست موسوی تبریزی با کشاندن مجدد عبدالرضا آشور به دادگاه به عنوان سند رسوائی رژیم شاه نمیتواند عاملین و مسببین اصلی را که اینک برای ملت ایران شناخته شدهاند، از ننگ این گناه و این خونهائی که به دست آنها ریخته شده، تبرئه سازد.
دادگاه اسلامی تأکید فراوانی می کرد بر روی عقبماندگی ذهنی آشور به عنوان بیاعتباری ادعای ساواک. سخن گفتن آشور در دادگاه ولی حکایت از عقبماندگی فاحش ذهنی او نمیکرد، اگرچه حرفهای او و پاسخ موسوی تبریزی گاه خندهی حضار را سبب میشد:
رییس دادگاه از آشور خواست تا سریعتر سخنانش را بگوید و آشور در جواب گفت: ”من را که هفت ماه بیگناه نگه داشتید تند و تند حرف بزنم، اما آنهایی که سینما را آتش زدند یواش حرف بزنند؟“
رئیس دادگاه گفت، ”هر جور دلت میخواهد حرف بزن.“
آشور گفت، ”من فارسی را خوب نمیدانم. اگر بخواهید عربی بگویم.“
رئیس دادگاه گفت، ”نه، همین فارسی را بگو.“
برخی منابع:
وبسایت مشروطه- روزنامه های کیهان و اطلاعاتبریدههای روزنامه کیهان از وبسایت الف ب ژورنالیست
آرشیو روزنامه های قدیمی- وبلاگ بنیاد عبدالرحمن برومند
آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران
مصطفی آبکاشک جغتای- مسببین واقعی فاجعه سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟
محمد صفوی- بازخوانی گزارش روزانهی اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان –۱۳۵۷
مجید احمدیان- فاجعه سینما رکس آبادان آتش انقلاب اسلامی
وبسایت رسمی محمد نوریزاد- شیخ علی تهرانی – ترور- دختران موسویمحمد صفوی - برای ۳۵مین سالگرد فاجعه هولناک آتشسوزی سینما رکس آبادان
بنیاد عبدالرحمن برومند- حسین تکبعلیزاده: یک سرگذشت
هفته نامه انقلاب اسلامی در هجرت- مسببین واقعی فاجعه سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟ در ده بخش
کیهان لندن- در جستجوی جنایتکار مخوف گمنام
رادیو زمانه- ایرج مصداقی: موسوی تبریزی٬ داستان فراموش شده یک حاکم شرع
فاجعه سینما رکس از زبان سرهنگ اردشیر بیات رییس پلیس وقت آبادان
برنامه صفحه آخر ویژه آتش سوزی سینما رکس- گفتگوی مهدی فلاحتی با اردشیر بیاتمهدی فلاحتی- جنایتکارانِ فاجعه سینمارکس آبادان را بهتر بشناسیم
کیهان لندن - گفتگو با علی سجادی درباره آتش سوزی سینما رکس، آغاز وحشت بزرگ چهل ساله
رادیو زمانه- گفتوگو با پیمان ماندگار
رادیو فردا- آتشسوزی سينما ركس آبادان در سيزده بخش
تاریخ شفاهی- فیلمهای دادگاه سینما رکس در ۴۹ قسمترادیو زمانه- گفتوگو با پیمان ماندگار
ایرانوایر- تهدید و ضبط موبایلهای تجمعکنندگان یادبود سینما رکس توسط نهادهای امنیتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر