۱۴۰۲ مرداد ۲۷, جمعه

بزودی سراغ من هم می‌آیند

بخش نخست
اول سراغ سینماها آمدند
سکوت کردم چون زودباور و کور بودم
فصل چهارم- بازداشت دوباره‌ حسین تکبعلی‌زاد
...تکبعلی‌زاده در نهایت با گرفتن معرفی‌نامه‌ای از دفتر خمینی در قم، به آبادان بازگشت. در آبادان، تکبعلی‌زاده نزد آخوند غلام‌حسین جمی رفت و نامه‌ی دفتر خمینی را به او نشان داد. ولی جمی هیچ اقدامی نکرد، و تکبعلی‌زاده همچنان آزاد می‌گشت.

در آن روزها شایعاتی در آبادان و دیگر شهرها پیچید که شخصی به نام حسین تکبعلی‌زاده با انتشار نامه‌هایی مدعی است از آتش زنندگان سینما رکس است و خواهان برگزاری محاکمه خویش، تا ماجرا را برای اهالی آبادان و ملت ایران روشن کند.

ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که مادر تکبعلی‌زاده جریان آتش‌سوزی سینما رکس را به نقل از فرزندش برای زنی که به «ننه نمکی» معروف بود و در روزهای محرم و صفر برای زنان روضه خوانی می کرد و به منبر می رفت، تعریف می کند. زن روضه خوان پیش زنان دیگر، نقش آخوند غلامحسین جمی را در این کار تعریف می کند. موضوع کم کم به صورت جسته و گریخته پخش می‌شود. 

اما کسی این حرف های را جدی نمی گیرد و جریان را پیگیری نمی کند. تا اینکه چند نفر از بستگان قربانیان، موضوع را تعقیب می کنند و از دادستان آبادان، عبدالحمید زرگر خواهان رسیدگی به این جریان می شوند.

مصطفی آبکاشک: مدت ها پس از انقلاب، یک فرد معتاد بنام «ناصر ابراهیم زاده» به جرم در دست داشتن مقدار ناچیز هرویین توسط مامورین شهربانی آبادان دستگیر و به دادسرای آبادان اعزام می‌شود. در دادسرا هنگام بازجویی به بازپرس «محمد باقر صرافی» می‌گوید: «من اگر مسبب آتش سوزی سینما رکس را معرفی کنم، مرا آزاد می کنید؟» بازپرس قول می‌دهد که اگر حرف تو حقیقت داشته باشد، تو را آزاد خواهم کرد.
بازپرس «محمدباقر صرافی» بنا به اعتراف فرد دستگیر شده (ناصر ابراهیم زاده) دستور جلب و دستگیری «حسین تکبعلی‌زاده» را که به قول دوستش عامل حریق سینما رکس است، صادر می کند.
 در ۶ خرداد ۵۸، پیش از آن‌که بتواند از معرفی‌نامه خود استفاده کند، در آبادان و در منزل بازداشت شد و تا زمان برگزاری دادگاه ویژه رسیدگی به حادثه سینما رکس، در شهریور ماه ۱۳۵۹، در بازداشت موقت ماند.

خانواده کشته‌شدگان فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس در دستگیری مجدد تکبعلی‌زاده نقش فعال داشتند.
لازم به توضیح بیشتر است که حکم بازداشت او نه از طرف دادستان دادگاه ویژه سینما رکس و نه از طرف سپاه پاسداران و نه هیچیک از دستگاه های حکام شرع نبود.
محمد صفوی: در آن زمان در زندان آبادان، «متهمین» پرونده سینما رکس از جمله «حسین تکبعلی زاده» در طبقه دیگر زندان نگه‌داری می‌شدند. در فاصله‌ای که من در زندان بودم دو بار «حسین تکبعلی زاده»، به اتاق ما آمد. او ظاهری آرام داشت و کم حرف و خجالتی بود. به نظر می‌آمد که او با گذشت حدوداً دو سال از فاجعه سینما رکس، متوجه خطا وعمل نادرست خود شده بود. 

او از اینکه آلت دست اسلام‌گرایان و قربانی مغزشویی افرادی مانند محمد رشیدیان و گروه‌هایی از نوع گروه «فداییان اسلام» که در به آتش کشیدن سینماها و مراکز تفریحی پرونده و تاریخ طولانی دارند، شده بود، از عمل خود و مشارکت در آتش‌سوزی سینما رکس، سخت پشیمان و نادم بود
به همین خاطر او از مدت‌ها قبل توانسته بود خود به صورت داوطلبانه با «زندانی الف» تماس بگیرد و حقایق مربوط به آتش‌سوزی سینما رکس را برای انتقال اطلاعات دقیق به خانواده قربانیان، باز گو کند. از این طریق بود که اطلاعات مربوط به آمرین و عوامل اجرایی آتش‌سوزی به بیرون زندان و به خانواده‌های قربانیان سینما رکس که در آن موقع برای حق‌خواهی و انجام دادرسی عادلانه، در اداره دارایی آبادان تحصن کرده بودند، منتقل می‌شد. 

این اطلاعات، در آن روزهای پر آشوب که رژیم تازه قدرت گرفته از طریق اوباش خود خانواده‌های قربانیان را تحت فشار قرار داده بود، از جانب خانواده‌های قربانیان برای آگاهی رسانی به مردم آبادان از طریق بلندگو خوانده می‌شد.
 
به همین خاطر از ماه‌ها قبل از برگزاری دادگاه ویژه سینما رکس، مردم آبادان به نقش اسلام‌گرایان افراطی طرفدار خمینی و آمرین و عوامل اجرایی به آتش کشیدن سینما رکس پی برده بودند.
حسین تکبعلی زاده پیشنهاد خروج از ایران را نمی‌پذیرد.
او از ملاقات مقامات دولتی و روحانی با او در زندان و نیز پیشنهاد انقلابیون برای به خارج فرستادن او در دادگاه گفت: «در هنگامیکه در زندان شهرداری بودم٬ چند بار توسط کسانی بوسیله مادرم برای من خبر رسید و یا خودشان ملاقات آمدند و هر یک سعی داشتند که برای من کاری انجام دهند»
حسین تکبعلی زاده: یکبار فریدون ترکی زاده از ستاد عشایر آمد ملاقات شخصی بنام غنی و سری هم  به من زد و گفت ماموریت دارم بروم پیش امام٬ تو یک نامه بنویس تا من با خودم ببرم٬ من هم نیز یک نامه نوشتم و به او دادم.
یکبار هم مادرم گفت حبیب بازیار مرا خواسته و گفته برای پسرت پول تهیه کرده بودم که برای مدتی به خارج برود.
یک بار هم یکی بنام حاجی شلمکی که روضه خوان بود پیش مادرم رفته و گفته بود درباره پسرت با آقای جمی صحبت کردم و ایشان گفتند:«ما منتظریم سر و صدا بخوابد و ما یک محاکمه کوچک ترتیب بدیم و آزادش کنیم»
یکبار هم عبدالله لرقبا به مادرم گفته بود می‌خواهم بروم ملاقات حسین.
یکبار هم آقای ایرج آذری و یک نفر دیگر که او را نشناختم آمدند ملاقات.
بعضی از ماموران زندان به من می‌گفتند آخوندها گولت زده‌اند و گویا یک مرتبه هم که آقای آذری قمی آمده بودند آبادان و سخنرانی داشتند گفته‌اند که آتش زدن سینما رکس را شاه و رزمی انجام داده‌اند و یکی دو نفر بیگناه در زندان هستند و مسلمین راضی نیستند خون بیگناهی ریخته شود. این جو باعث شده بود که ماموران در زندان سر به سر من بگذارند.

تحصن عده‌ای از خانواده‌ها شروع شد و آقای آذری قمی در زمانی که اینجا آمده بود یک بار مرا بردند به دادگاه انقلاب و ایشان و یک نفر دیگر و آقایی که لباس گشادتری به تن داشت از من پرسیدند حسین تو هستی؟ گفتم بله و آن آقایی که لباس گشادتری به تن داشت زد توی سرم و گفت، چرا اینقدر سر به سر مردم می‌گذاری؟ و من اعتراض کردم که آقای آذری قمی هم گفت اعتراف نکن و بنشین.
نماینده امام در آبادان درخواست دادگاه علنی برای من را قبول نکرد و گفت حسین تکبعلی زاده می‌خواهد بگوید روحانیون این کار را کرده‌اند و ممکن است مردم قبول کنند و باورشان شود و ما این کار را نمی‌کنیم.
من گفتم: بروید به ایشان بگویید که اگر شما ریگی به کفش ندارید چرا از محاکمه وحشت دارید؟

مسئولین حکومت جدید التاسیس اسلامی ناگزیر می‌شوند که تنها فرد به ظاهر باقیمانده از عوامل اجرایی این آتش سوزی را که از بقیه هم جرمانش کمتر با طراحان و برنامه ریزان این جنایت در ارتباط بود، به پای میز محاکمه بکشانند و در عین حال او را مجددا بفریبند که از جلسات تصمیم گیری اظهار بی اطلاعی کند و هرچه می‌تواند پای افرادی را که اکنون دارای مشاغلی هستند، پیش نکشد. به او می‌گویند ما خودمان مقصر اصلی را می‌شناسیم و مجازات تو سنگین نخواهد بود و تو، «فرج الله» را به عنوان رابط خودت معرفی کن (زیرا فرج پس از آتش‌سوزی سینما رکس مفقود الاثر شده است) و قرار بر این بود که  حسین تکبعلی‌زاده نحوه ارتکاب جرم را به صورت مختصر بیان کند.

حسین تکبعلی‌زاده می‌دانست که وسیله قرار گرفته. در دادگاه٬ علیرغم دخالت‌های آخوند موسوی تبریزی در کلیه لحظات محاکمه (چهارده جلسه)، حقایق به حدی گفته شد که مردم آبادان و خانواده‌های قربانیان بتوانند مسببین و عاملین اصلی این جنایت هولناک را بخوبی بشناسند.
برخی منابع:
وبسایت مشروطه- روزنامه های کیهان و اطلاعات
بریده‌های روزنامه کیهان از وبسایت الف ‌ب ژورنالیست
آرشیو روزنامه های قدیمی- وبلاگ بنیاد عبدالرحمن برومند
آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران
مصطفی آبکاشک جغتای- مسببین واقعی فاجعه سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟
محمد صفوی- بازخوانی گزارش روزانه‌ی اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان –۱۳۵۷
مجید احمدیان- فاجعه سینما رکس آبادان آتش انقلاب اسلامی
 وبسایت رسمی محمد نوری‌زاد- شیخ علی تهرانی – ترور- دختران موسوی
محمد صفوی - برای ۳۵مین سالگرد فاجعه هولناک آتش‌سوزی سینما رکس آبادان
بنیاد عبدالرحمن برومند- حسین تکبعلی‌زاده: یک سرگذشت
هفته نامه انقلاب اسلامی در هجرت- مسببین واقعی فاجعه سینما رکس آبادان چه کسانی هستند؟ در ده بخش
کیهان لندن- در جستجوی جنایتکار مخوف گمنام
رادیو زمانه- ایرج مصداقی: موسوی تبریزی٬ داستان فراموش شده یک حاکم شرع
فاجعه سینما رکس از زبان سرهنگ اردشیر بیات رییس پلیس وقت آبادان
برنامه صفحه آخر ویژه آتش سوزی سینما رکس- گفتگوی مهدی فلاحتی با اردشیر بیات
مهدی فلاحتی- جنایتکارانِ فاجعه سینمارکس آبادان را بهتر بشناسیم
کیهان لندن - گفتگو با علی سجادی درباره آتش سوزی سینما رکس، آغاز وحشت بزرگ چهل ساله
رادیو فردا- آتش‌سوزی سينما ركس آبادان در سيزده بخش
تاریخ شفاهی- فیلم‌های دادگاه سینما رکس در ۴۹ قسمت
رادیو زمانه- گفت‌و‌گو با پیمان ماندگار
ایران‌وایر- تهدید و ضبط موبایل‌های تجمع‌کنندگان یادبود سینما رکس توسط نهادهای امنیتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر